تاریخ سند: 14 اسفند 1345
بازجویی از محمدحسین انزابی فرزند مرتضی
متن سند:
تاریخ: 14 /12 /1345
بازجویی از محمدحسین انزابی فرزند مرتضی
س- مشخصات کامل خود را بیان نمایید.
ج - نام، محمدحسین. شهرت، انزابی. فرزند مرتضی، دارای شناسنامه 24065 صادره از تبریز متولد 1299تبریز، شغل، واعظ. میزان تحصیلات، در حدود دیپلم و تحصیلات قدیمه، دارای عیال و چهار فرزند پسر که یکی از آنها فعلاً سپاه دانش است و سه نفر دیگر، مشغول تحصیل هستند. مذهب، اسلام، تابعیت، ایران. محل سکونت : کوچه اسلامیه کاشی شماره 6 شماره تلفن 3299
س- جناب عالی تا کنون از طریق مراجع انتظامی، بازداشت شده اید؟ در صورت مثبت[بودن]علت بازداشتی خود را شرح دهید.
ج - یک مرتبه در جریان پانزده خرداد، بعد از چند ماه، مدت دو ماه و نیم در تهران بازداشت شدهام.
س- مدت بازداشتی شما چند وقت طول کشید؟ و محل بازداشتگاه، کجا بود؟ آیا بقیه جماعت آزاد شده اندپس از انقضاء محکومیت؟
ج -در حدود مدت دو ماه و نیم، طول بازداشت شدن، و مدتی در زندان قزل قلعه و زمانی در سلطنت آباد بودم و بدون ضمانت دولت، آزاد شدم.
س- شما از تاریخ 11 /12 /45 در کجا بودید؟ مراتب را با ذکر ساعت دقیق، تعیین نمایید.
ج - صبح از ساعت 8 تا نه در منزل آقای قاضی بودم و بعداً بعضی کارهای شخصی داشتم و بعد از ظهر در منزل بودم.
س- شما در تاریخ فوق، در منزل قاضی، چه مطالبی را عنوان و راجع به آن صحبت می نمودید؟
ج - درست یادم نیست. البته مطالب دینی و جنبه موعظه داشته است.
و در ضمن صحبت، این موضوع هم گفته شد که باید مزد کارگران را موافق عملشان داد.
س- شما به استناد چه مدارکی، اظهار داشتهاید[که]کارگران ایرانی، بدبخت هستند(یوم الجدید رزق الجدید) در صورتی که در اصل جریان، به این ترتیب و وضع کارگران با توجه به اقداماتی که صورت گرفته به کلی عوض شده، در پاسخ این سؤال چه می گویید؟
ج- البته به نظر بنده، کارگران مؤسسات و کارگرانی که دولت برایشان سر و صورتی داده است، البته آینده ایشان تأمین شده، منظورم از کارگران [نوع] غیر رسمی از حمال های بازار و فعله هایی که در ساختمان ها، کار می کنند، مردم باید مزد ایشان را کافی دهند که ذخیره داشته باشند.
س- شما در سخنرانی خود، با استفاده از مطالب روزنامه کیهان، مطالبی در مورد گذرنامه و این که دیگر زن لازم نیست در موقع مسافرت، از شوهرش کسب اجازه نماید، اظهار داشته اید. منظور شما از بیان این مطالب در آن مجلس چه بوده [است]؟
ج- بنده منظورم، انتقاد از روزنامه کیهان بود. چون صاحب آن روزنامه، اظهار نظر کرده بود که زن، بدون اجازه شوهر، گذرنامه بگیرد و مسافرت کند. در صورتی که شرعاً این عمل، حرام است و فعلاً عمل دولت ایران هم موافق شرع است و با اجازه شوهر، گذرنامه می دهند.
س- شما تاریخ 12 /12 /45 کجا بودید؟
ج- روزهای جمعه بنده دو تا مجلس تفسیر قرآن دارم. طرف صبح درمحله سرخاب و طرف عصر در محله ششگلان، در همان مجالس تفسیر قرآن.
س- در منزل حاج علی فرشباف، چه مطالبی را عنوان و راجع به آن صحبت کردید؟ چگونگی را مشروحاً بگویید.
ج - سوره مبارکه إذالشّمسِ کُوِّرَت را از قرآن مقدس، تفسیر و معنی می کردم.
س- منظور شما از ابراز این جمله که گفته اید: «اسلام که هدف های خوب و قدم های بزرگ برداشت، ارزش دختران و بانوان را معین نمود. حالا از خواب بیدار شده اند، می خواهند به زن، ارزش بدهند و آلت شهوترانی را زیاد می کنند» چیست؟
ج - البته منظورم این بود که موقعی که دین، نسبت به زنان و دختران، متصدی بودند، دین ما، دین اسلام، ارزش و حقوق ایشان را بیان کرده و البته فعلاً بعضاً زنها به نام آزادی، جنبه شهوترانی را مقدم می دارند.
س- آیا شما شخصاً این عمل را مشاهده کرده اید؟
ج - البته از وضع و رفتار بعضی ها به عموم، مشهود است.
س- شما بعد از ظهر روز جمعه 12 /12 /45 که در منزل حاجی غلام رضازاده، مجلسی برپا بود چه صحبت هایی کردید؟
ج - همان جا هم مجلس تفسیر قرآن است و دو تا سوره وَالعَصر و سوره هُمَزَه را تفسیر و معنی می کردم.
س- بعد از خاتمه مجلس به چه جایی رفتید؟
ج - بعد از خاتمه مجلس، به منزل شخصی خودمان رفتم و جای دیگری نرفتم.
س- قطعاً شما لایحه مربوط به حمایت از خانواده را که در جراید نیز موارد آن تشریح گردیده مطالعه نموده اید. نظر شما راجع به این لایحه چیست؟
ج - بلی، مطالعه کرده ام. آن لایحه، راجع به محل اختلافات خانوادگی است که باید با نظر دادگاه باشد و ظاهراً خلافی، بنده در آن لایحه، درک نکردم.
س- اصولاً نظر شما در مورد این لایحه چیست؟
ج - البته رسیدگی به اوضاع خانواده ها و خودسر نگذاشتن ایشان مطابق شرع اسلام، لازم است.
س- به طوری که شنیده شده، شما با مخالفت با لایحه فوق الذکر، سعی می نمایید در مجالس، ضمن عنوان موضوع، مردم را نسبت به دستگاه، تحریک نموده [و]آنان را به عصیان وادارید. درپاسخ این سؤال چه می گویید؟
ج - ابداً بنده راجع به این لایحه، صحبت نکرده ام و چنانکه قبلاً نوشته شد، اشکالی پیدا نکردم تا خدا نکرده آن را عنوان کرده تحریک بنمایم.
س- از آقایان وعاظ، که با این لایحه مخالفت دارند چه کسانی را می شناسید؟
ج - واقعاً بنده کسی را نمی شناسم.
س- جناب عالی در مجلسی که در روز 12 /12 /45 در منزل حاج غلام رضازاده، حضور داشتید در مورد نخست وزیر انگلستان، چه مطالبی ایراد کردید؟
ج- البته راجع به زمان خیلی قبل بوده که موقعی[که] وزیر انگلستان گفته بود که باید از مسلمان-ها قرآن و کعبه را گرفت.
س- چنانچه خلاف اظهارات شما ثابت شود، چه میگویید؟
ج - البته اگر خلاف، ثابت شود، حاضرم در مقابل مقررات تسلیم بشوم.
س- این اظهارات خود را به چه نحو گواهی مینمایید؟
ج - امضا می کنم.
س- شما در تاریخ 12 /12 /45 در منزل حاج غلام رضازاده، اظهار نموده اید «واقعاً حکومتی که در مملکت ایران، حکومت می کند، آیا با قوانین اسلام توأم بوده بلکه نه» منظور شما از بیان این مطالب چه بوده و دلیل شما چیست که حکومت، با قوانین اسلامی، توأم نیست. چگونگی را با ذکر دلایل کافی، مرقوم نمایید.
ج - اولاً بنده صحبت حکومت یعنی دولت را نکرده ام، بله گفته ام که دشمنان اسلام، خواسته اند، حکومت اسلام را بردارند، یعنی مسلمان ها عمل ننمایند و مرادم، حکومت قرآن و دین در مسلمین بوده که معنی اش عمل کامل به مقررات اسلامی است و البته پر واضح است که فعلا ً مسلمان ها آن جور که باید و شاید، به احکام اسلام عمل نمایند، نمی کنند. غالباً تقلب می کنند و دروغ میگویند و ربا می خورند. الی آخر؛ منظورم همین بود که شرح دادم.
س- منظور از ذکر دشمنان اسلام، چه کسانی هستند؟
ج - البته، دشمنان اسلام، آنهایی هستند که خارج از دین مبین اسلام، می باشند. یعنی کفار به تمامی فرق و ملل شان؛ چنانکه قرآن، آنها را دشمن خدا و میهن، معرفی می نماید.
س- مطلب دیگر، این که در همان روز، ضمن صحبت های خود، اشاره نموده اید که مسلمانان در خوابند و مرتب، این بی دین ها و این بی شرف ها، شب و روز در فعالیت هستند و زمانی طول نخواهد کشید که اعلام کنند، دین ما مسیحی است. آیا ذکر این مطلب، به استناد چیست؟ منظور از بیان کلمه بیشرف ها و بی دین ها چه کسانی می باشد؟ چگونگی را توضیح دهید.
ج - اولاً بنده یادم نیست کلمه بی شرف ها گفته باشم و عادتم نیست، این کلمات را استعمال نمایم. شاید باز با تعبیر دشمنان دین، بوده باشد و منظورم این بود که البته دشمنان اسلام یعنی کفار، سعی مینمایند، دین خودشان را و مسلک خودشان[را] در تمامی ممالک دنیا رواج دهند. در این حال، اگر مسلمان ها غفلت کنند و به دین، کمک ننمایند،ای بسا، خدا نکرده، ممالک اسلامی را برمی گردانند، مسیحی می نمایند و مراد بنده از اعلام کردن شخص معینی نیست، یعنی خودشان، خدانکرده، مسیحی بشوند.
س- شما به سؤالاتی که می شود به طور کلی پاسخ می دهید، در صورتی که جریان، به طرز دیگری است. سعی نمایید به آنچه از شما سؤال می شود پاسخ دهید و موضوع را به شکل دیگری عنوان ننمایید.
ج - اینجانب طبق وظیفه شرعی که دارم، از اول شروع به وعظ، عادت کرده ام مطالب را به عنوان کلی، می گویم و از شخصی، اسم نمی برم و شخص را منظور نمی نمایم و مطالب دینی و مذهبی و موعظه هم باید به این نحوه باشد.
س- درباره بهاییان اظهار داشته اید: «مسلمانان باید از آنان سرمشق بگیرند و اضافه نموده اید، در ظرف چند روز، بهاییان، مبلغ یکصد و بیست هزار تومان، پول خرج کرده اند ولی متأسفانه، مسلمانان، پولشان را محکم نگه داشته[اند]که مبادا یک شاهی در راه حق و حقیقت، خرج کنند.» منظور شما از عنوان کردن این موضوع، آیا به جز تحریک و عصیان مردم، چیز دیگری است؟ چگونگی را مشروحاً بنویسید.
ج - البته معلوم است که فِرَق باطله، برای حفظ و نگهداری خودشان، هم اتحاد دارند و هم مالی به یکدیگر، مساعدت، می نمایند و در راه ترویج دین و مذهب، پول خرج می نمایند، یعنی [پول میدهند تا] تبلیغات صحیح بشود و کتاب ها نوشته بشود. ذره ای خدا شاهد است جنبه تحریکی نداشته، فقط منظور، تشویق در ثبات و پایداری در مذهب بوده است.
س- پاسخ به سؤال بالا کامل نیست. توضیح دهید شما از کجا فهمیده اید که بهاییان، مبلغ یکصد و بیست هزار تومان پول داده اند و این پولها درکجا خرج شد و برای چه موضوعی بوده و دلیل خودتان را بگویید.
ج - البته در موضوع جریان نزاع که در سیسان اتفاق افتاده بود و در این موقع، احتیاج به خرج پول میشود. از جهت مساعدت گرفتارشدگان و رسیدگی به خانواده شان و مبلغ مزبور را مردم شایع کرده بودند. محققاً نمی دانم، به طور نقل احتمالی است.
س- شما که یک نفر روحانی و تحصیل کرده میباشید و بعضاً در مجالس و محافل، بایستی مردم را از روی حق و حقیقت، ارشاد نمایید. آیا صحیح است موضوعی که جنبه شایعه دارد، آن را درمحافل و مجالس عنوان و به آن استناد نمایید؟ در صورتی که امکان دارد جریان امر، واقعیت نداشته باشد. در پاسخ این سؤال چه می گوید؟
ج- جهت این است که بعضی حرف ها و موضوع ها است که مردم، دسته جمعی طوری نقل می-نمایند که به انسان اطمینان می آورد و بنده هم در این مورد، اطمینان کردم و نقل نمودم.
س- تصدیق و تأیید بکنید که امکان دارد، شایعات منتشره، پایه و اساسی نداشته باشد ولو آن که چند نفری هم تلویحاً موضوع را تأیید نمایند.
ج - البته صحیح است. بعضی از شایعات دروغی می شود ولی بنده، در یکی از سؤال های قبل، جواب دادم که بعضی از شایعات، هم ممکن است اطمینان آور بشود.
س- پس موضوع خرج کردن یکصد و بیست هزار تومان از طرف بهاییان برای شما صحیح است. در صورت مثبت[بودن]، مراتب را مرقوم فرمایید.
ج - البته، چنانکه عرض شد، به بنده اطمینان آمده بود اگر خلاف آن محرز باشد، اصرار ندارم. از اطمینانم، برمی گردم یعنی زایل می شود.
س- پس به چه علت به موضوعی که به آن اطمینان کامل ندارید به آن استناد و راجع به آن صحبت می نمایید؟ بنا بر این، این امر می رساند که شما با عنوان کردن موضوع بی اساس، که صحت و سقم آن تأیید نشده، قصد تحریک و عصیان مردم را داشته اید. در این مورد چه می گویید؟
ج - باز عرض می نمایم، بنده از روی اطمینانی که از نقل مردم، به من آمده بود، گفته ام و چنانکه قبلاً عرض شد [به] منظور تحریک و قصد سویی نبوده[است.] تشویق مسلمان ها بود که در مصالح و منافع یکدیگر، از انفاق مال، مضایقه ننمایند.
س- آیا می توانید اسامی کسانی که موضوع را برای شما نقل نموده اند، بنویسید؟
ج - نه خیر. حالا اسامی آنها یادم نیست و از نقل این جریان، مدتی می گذرد.
س- شما در همان روز، بین سخنان خود، به این مطلب نیز اشاره و گفته اید: «مملکت در میان شعله های آتش، می سوزد و این بلاها که بر سر مسلمانان می آید همه اش تقصیر مسلمانها است. چه سند و مدرکی درباره صدق گفته های خودتان دارید که دال بر این موضوع باشد؟
ج - اما قسمت اول سؤال، یادم نیست که گفته باشم. لذا نمی توانم اقرار بنمایم. ولی قسمت دوم صحیح است. البته اگر مسلمان ها کاملاً به دین، عمل بنمایند، قبل از آخرت، در دنیا راحت، زندگی می نمایند. ناراحتی ها، مطابق عقیده ما، در اثر مخالفت به [با] مقررات دینی است.
س- مگر شما سخنانی که می نمایید قبلاً یادداشت نمی کنید. با توجه به این که مدت کوتاهی از صحبت های شما گذشته و مرتباً می نویسید که موضوع را به خاطر ندارم و یادم نیست. بدین لحاظ شما می خواهید با عنوان کردن این کلمه که یادم نیست یا به خاطر ندارم، از زیر بار مسؤولیتی که متوجه شما شده، شانه خالی کنید.
ج - طرز مجلس تفسیر قرآن ما این طور است که سوره ای یا چند آیه از قرآن را درس می گویم و در ضمن آن، بعضی مطالب، ضمناً بیان می شود. این است که بعضاً از یاد می رود و امیدوارم که برای شانه خالی کردن از مسؤولیت نباشد. زیرا بنده به هیچ وجه نظر سویی ندارم و نخواهم داشت.
س- با توجه به مدارکی که در دست است، شما در هر مجلس و محفلی که می روید، سعی مینمایید با سخنان خود، آن عده از مردمی که به گفته های شما گوش می دهند، با عنوان کردن مطالب مختلف، آنها را تحریک نموده و این کار، خلاف قانون و مغایر با امنیت و مصالح مملکتی است. در این مورد چه می گویید؟
ج - بنده چون مسلمان هستم و تابع دین و بزرگان دینم و این عمل که خدا نکرده انسان مردم را تحریک بر ضد امنیت مملکت شیعه بنماید، حرام و گناه است، و تا حال، با تأیید خداوند متعال، این کار را نکرده ام و ان شاءاله نخواهم کرد.
س- صحت اظهارات خود را چگونه گواهی مینمایید؟
ج - امضا می کنم
آدرس: در تهران، آدرس شخصی ندارم و معمولاً در مسافرخانه شرافت یا هاشمی، خیابان ناصر خسرو، اقامت می نمایم.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام و المسلمین محمد حسین انزابی به روایت اسناد ساواک صفحه 274








