تاریخ سند: 26 مرداد 1357
موضوع: انفجار بمب در خیابان قصر شهرستان بابل
متن سند:
شماره: 4442 /2 ﻫ ب تاریخ: 26 /5 /2537[]0526
از: سازمان اطلاعات و امنیت بابل
به: ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت مازندران
موضوع: انفجار بمب در خیابان قصر شهرستان بابل
به استحضار میرساند که به دنبال انفجار بمب در خیابان قصر بابل (جنب سیرک بزرگ اروپا) همکار(امیرکلا) تلفنی به این سازمان اطلاع داد که غلامرضا سلیمانی امیری فرزند شعبانعلی که دانشجو و سابقه بازداشتی داشته با بدن مجروح به امیرکلا آمده و به وسیله عمویش دکتر عباسسلیمانی امیری که طبیب بیمارستان امیرکلاست در منزل دکتر جراحاتش پانسمان شده به محض وصول این خبر چون اطلاع رسیده بود که در حادثه انفجار فردی مجروح و متواری گردیده فوراً طی نامهای از ژاندارمری بابل خواسته شد که نسبت به دستگیری شخص مجروح و بازرسی از منازل مسکونی متواری و دکتر عباس سلیمانی امیری اقدام نمایند.
ژاندارمری امیرکلا از منازل مذکور بازرسی و در گزارش خود اشاره نموده که در بازرسی از منزل دکتر سلیمانی یک چادر سیاه و روی صندلی مقدار زیادی خون که روی آن یک بالش گذاشته شده بود مشاهده و متعاقب آن مأمورین به بیمارستان امیرکلا مراجعه و با دکتر سلیمانی ملاقات و سپس از نگهبان بیمارستان سئوال میکنند که دکتر سلیمانی (دکتر کشیک بیمارستان) از بیمارستان خارج شده یا خیر نگهبان (آقای برزگر) اظهار مینماید که حدود ساعت 5 الی 5 /5 دکتر با آمبولانس از بیمارستان به قصد منزل خارج شده است و راننده آمبولانس هم موضوع را تائید نموده است در نتیجه ژاندارمری امیرکلا افراد زیر را:
1ـ دکتر عباس سلیمانی امیری1 فرزند حسین
شغل طبیب (عموی متهم)
2ـ محمدتقی سلیمانی امیری فرزند حسین
شغل مهندس کارمند توانیر ساری( عموی متهم)
3ـ علیرضا سلیمانی امیری فرزند شعبانعلی
شغل طلبه مقیم قم (برادر متهم)
4ـ حسین سلیمانی امیری فرزند حسن
شغل مغازه دار و کشاورز (پدربزرگ متهم)
دستگیر و به این سازمان معرفی که در تحقیقات معموله مشخص گردید ردیفهای 2 و3و4 از جزئیات مجروح شدن متهم آگاهی نداشته که پس از رفع مظنونیت با اخذ تعهد آزاد گردیدند.
با تمهیداتی که ضمن آموزش به همکار امیرکلا مبنی بر ترغیب والدین متهم به معرفی فرزند مجروح به عمل آمده بود صبح روز 25 /5 /37 شعبانعلی سلیمانی امیری پدر متهم تلفنی با این سازمان تماس برقرار و اظهار نمود فرزندم را از تهران آوردم که به شما بسپارم (این تلفن از منزل همکار امیرکلا زده شده) که متعاقباً یاد شده متهم مجروح را شخصاً به ساواک تحویل که بلافاصله تحقیقات از آنان آغاز و جهت اخذ قرار قانونی اقدام گردید و چون در تحقیقات مشخص گردید پدر متهم علیرغم علائق پدری فرزندش را تحویل مراجع صالحه داده است و هیچگونه سوء نظری در این زمینه نداشته ضمناً فاقد سابقه سیاسی بوده لذا با اخذ تعهد نسبت به آزادی وی اقدام شد.
در تحقیقات معموله متهم غلامرضا سلیمانی امیری اظهار داشت که بعداز ظهر روز 23 /5 /37 با یک دستگاه دوچرخه که متعلق به پدربزرگش بوده از امیرکلا به تنهائی به بابل آمده و در حاشیه محل استقرار سیرک متوقف و ادعا میکند در حالی که مشغول تماشای محوطه سیرک بوده ناگهان با انفجار
و اصابت شیئی مجروح و سپس متوحش و با بجا گزاردن دوچرخه از محل متواری و با استفاده از تاکسی و اتوبوس به امیرکلا عزیمت و در منزل عمویش با حضور پدر، مادر، پدربزرگ و برادرش تحت مداوا و پانسمان قرار میگیرد و به اعضای خانواده اظهار میدارد به علّت سقوط از دوچرخه زخمی گردیده است و پس از مداوای مقدماتی ضمن مشورت با پدرش همراه والدین خود (مادر و پدر) شبانه ضمن تهیه اتومبیل به تهران عزیمت و در منزل استجاری متهم واقع در تهران خیابان شاه، سه راه اسکندری اقامت و صبح روز 24 /5 /37 که با بستگان خود تماس حاصل مینماید از دستگیری بستگانش مطلع و به امیرکلا مراجعت و سپس تحت آموزش همکار(امیرکلا) قرار میگیرد.
دکتر عباس سلیمانی امیری در تحقیقات معموله اظهار میدارد که در روز حادثه کشیک بیمارستان امیرکلا بودم که تلفنی به وی اطلاع داده میشود که به منزل بیاید و یاد شده با آمبولانس بیمارستان به منزل مراجعه و مشاهده مینماید غلامرضا سلیمانی (برادرزادهاش) جراحاتی برداشته که بلافاصله نسبت به مداوا و پانسمان وی اقدام مینماید و مجموعاً شش بخیه به پای چپ و دو بخیه به دست راست وی میزند یاد شده در پاسخ اینکه چرا کشیک خود را ترک و فردی که با وضع مشکوکی مجروح گردیده در منزل به طور خصوصی مداوا نموده اظهار میدارد به من تلفنی اطلاع دادند حال مادرم وخیم است و هنگامی که به منزل رسیدم ضمن ویزیت مادر جراحات غلامرضا را هم درمان نمودم.
به دنبال تحقیقات فوق از کارکنان سیرک که در محل حضور داشتهاند خواسته شد معلومات و مشاهدات خود را عیناً پس از رؤیت متهم تسلیم نمایند، یکی از این افراد به نام سید حسبالنبی تبعه مصر پس از رویت متهم کتباً اعلام نمود که متهم همان فردیست که در لحظه انفجار پس از جراحات حاصله صحنه را ترک و متواری گردیده است و فرد دیگر از کارکنان سیرک به نام کنستانتین پانوسی ضمن تائید شناسائی متهم گفتار همکارش را تصدیق نمود( این سند ضمیمه پرونده میباشد).
لزوماً از طبیب قانونی خواسته شد که نوع جراحات متهم را پس از رویت مشخص نماید، ایشان جراحات حاصله را مشاهده و اظهار نظر نموده است که زخمهای بدن متهم مربوط به احتراق و انفجار مواد محترقه میباشد (این سند ضمیمه پرونده است).
نظریه:
1ـ فرار متهم از صحنه با توجه به جراحات حاصله و بجا گذاردن دوچرخه،
2ـ مراجعه به دکتر عباس سلیمانی (عموی خود) و درمان و پانسمان جراحات در خفا،
3ـ ترک کشیک بیمارستان وسیله دکتر عباس سلیمانی و حضور در منزل شخصی جهت مداوا و پانسمان متهم به منظور عدم آگهی کارکنان بیمارستان و عدم اطلاع پلیس از چگونگی واقعه،
4ـ عزیمت متهم به تهران بدون فوت وقت همراه والدین پس از پانسمان به منظور مخفی نگه داشتن جرم و فرار از مجازات،
5ـ عدم مراجعه متهم به پلیس و مراجع انتظامی به عنوان شاکی به منظور اختفای جرم،
6ـ عدم اعلام جرم به مراجع وسیله والدین و بستگان نزدیک متهم قبل و بعد از توقیف،
7ـ تائید کتبی دو نفر از کارکنان سیرک اروپا در خصوص شناسائی متهم پس از رویت وی در سازمان بابل،
8ـ اظهار نظر صریح پزشک قانونی دال بر تائید ضایعات و جراحات وارده به بدن متهم به وسیله مواد محترقه انفجاری،
9ـ وجود پیشینه سیاسی و سابقه شش ماه بازداشتی متهم.
کلاً دلائل و شواهدی است مبیّن دخالت در امر خرابکاری و مکتوم نگاهداشتن هویت همکاران خود باتوجه به کشف دو دستگاه دوچرخه پائی و دو عدد بمب عمل نکرده در داخل ساک که از آنان بجا مانده [است]. اینک پرونده اتهامی نامبردگان شامل (شصت و هشت) برگ که با قرار صادره از بازپرسی شعبه یک دادسرای دادگاه عادی ساری بازداشت میباشند جهت اقدامات قانونی به آن سازمان تقدیم میگردد مقرر فرمائید سرانجام کار آنان را به این سازمان ابلاغ نمایند. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت بابل - تقیزاده
توضیحات سند:
1. ساواک ساری طی شماره: 4866 /2 ﻫ 2 - 9 /6 /37 به اداره کل سوم نوشت: «عباس سلیمانی امیری فرزند حسین پزشک شیر و خورشید بابلسر در تاریخ 8 /6 /37 با تبدیل قرار از زندان آزاد و آمار زندانیان به 12 نفر تقلیل یافت.» ساواک بابل نیز طی شماره: 4681/ 2ﻫ ب - 14 /6 / 57 به ساواک مازندران اعلام نمود: «مدیر عامل جمعیت شیر و خورشید سرخ بابل (سرپرست جمعیت بهنمیر) طیّ شماره 14 / ح – 11 /6 /37 اعلام داشت نامبرده به جمعیت مراجعه و اظهار داشت نسبت به اتهامات منتسب برائت حاصل نموده و صلاحیت ادامه کار یاد شده را از این سازمان استعلام نموده است. مقرر فرمائید ضمن اعلام سرانجام کار یاد شده نظریه عالی را در زمینه مذکور ابلاغ تا پاسخ مقتضی داده شود.»
ساواک مازندران ضمن موافقت با این اشتغال، طی شماره: 3118 / 2ﻫ 1- 27 /6 /57 دستور داد: «ضمن تهیه و ارسال مشخصات کامل ملصق به عکس وی، اعمال و رفتار یاد شده را توسط منابع و همکاران تحت کنترل و مراقبت قرار داده، هرگونه موارد مشکوک وی را به موقع به این سازمان اعلام نمایند.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 06 صفحه 48





