تاریخ سند: 21 آبان 1346
با توجه به گزارش تقدیمی قبلی و فعالیت عناصر براندازی در منطقه خراسان، به طور خلاصه معروض و در پایان پیشنهادات ساواک را از عرض میگذراند:
متن سند:
از: ساواک خراسان تاریخ:21 /8 /1346
به: اداره کل سوم (305) شماره: 7820/ﻫ 1
عطف 274 /305- 8 /8 /46
با توجه به گزارش تقدیمی قبلی و فعالیت عناصر براندازی در منطقه خراسان، به طور خلاصه معروض و در پایان پیشنهادات ساواک را از عرض میگذراند:
الف . فعالیت حزب توده:
گرچه بزرگترین عامل براندازی در کشور را عناصر کمونیست باید دانست و ریشه هر نوع فعالیت عوامل مضره را به هر صورت دیگر از ناحیه آنها باید جستجو کرد، معذالک در خراسان به علت اعتقادات شدید مذهبی و وجود مقدس حضرت رضا، بزرگترین مانع بسط و گسترش کمونیست میباشد و اگر آنها بخواهند فعالیت شدید نمایند، مسلماً با پوششی آخوندی وارد مبارزه میشوند. از طرفی به علت اوضاع سیاسی کشور، آمد و رفت کمونیستها روز به روز زیاد میشود و این مسئله باعث میشود ما که با روسها در منطقه بسیار وسیعی هم مرز هستیم، به تقویت نیروی مبارزه با آنها بیشتر توجه کنیم.
ب . جبهه ملی و احزاب وابسته به آن:
در سالهای 40 و 41 فعالیت افراد جبهه ملی در خراسان (در دانشگاه) شروع و توانست[در] انجمنهای متشکل مذهبی از قبیل تبلیغات اسلامی،1 کانون نشر حقایق اسلامی،2 انجمن اسلامی دانشجویان،3 انجمن اسلامی دانشآموزان، جلسات آموزش و عمل به مبانی دینی مربوط به سیدمحمد مظلوم عطار،4 نفوذ کرد[ه] و بخصوص وجود محمدتقی شریعتی مزینانی، مؤسس و سخنگوی کانون نشر حقایق اسلامی که مورد احترام انجمنهای مذکور بود، این جبهه را تقویت نموده و در پوشش مذهب، نیروی قابل توجهی داشتند.
خوشبختانه درنتیجه هوشیاری ساواک و در اختیار گرفتن عدهای از عناصر آن جبهه به صورت منبع و جلوگیری از فعالیتهای انجمنهای مزبور و تضعیف تعدادی از گردانندگان آن، روز به روز این نیرو ضعیفتر شده و پس از مرگ مصدق و پیدایش اختلاف در گردانندگان جبهه ملی در تهران، باعث شد که در خراسان هم روز به روز فعالیت رو به کاهش گذارد، به طوریکه میتوان گفت به غیر از تعدادی از افراد که گاهی بدگوییهایی از رهبران خود نموده و از دولت انتقاد مینمایند، اثر وجودی قابل توجهی از جبهه ملی نیست.
ج . روحانیون افراطی:
بارها به عرض رسیده، مشهد به علت وجود مرقد حضرت رضا علیهالسلام کانون روحانیت کشور میباشد و در حدود سه هزار نفر طلبه و معمم در منطقه خراسان به تحصیل علوم دینی میپردازند و با حداقل معیشت، در نهایت عسرت زندگی میکنند و هر کس در هرکجا که نتوانسته کاری کند و یا از نظام وظیفه فرار نماید، به این لباس ملبس گردیده و فعلاً جزء طلاب علوم دینی است.
با توجهی که سازمانهای براندازی (کمونیست، جبهه ملی، نهضت آزادی، عوامل ناصری) به این مرکز روحانیت دارند، مسئله روحانیون برای ساواک خراسان در درجه اول اهمیت قرار دارد. مضافاً به اینکه تردد زوار که به طور متوسط، متجاوز از 15 الی 20 هزار نفر در مشهد همیشه هست.
پیشنهادات:
1 . درباره حزب توده بخش 311:
الف . تشکیل ساواک درگز که هممرز با شوروی بوده و اکثریت مردم یا معاود یا مهاجر میباشند و مدتی از سال را به علت ریزش برف و بسته شدن گردنه اللهاکبر، آمد و رفت قطع میگردد و در آن منطقه، طبق گزارشات رسیده، عناصر کمونیست و جبهه ملی (حزب ایران) فعالیت دارند و فعالیت جاسوسی نیز بسیار است که سوابق آن در اداره کل هشتم وجود دارد، در صورت تشکیل این ساواک، یک نفر رهبر عملیات برای حزب توده قطعی است. چنانچه به عللی تشکیل آن ساواک که جنبه حیاتی دارد امکان ندارد، پیشنهاد میشود یک نفر رهبر عملیات با پوشش مناسب به درگز اعزام، که با استخدام منابع، فعالیتهای عناصر تودهای و جبهه ملی (حزب ایران) را کشف و در اختیار ساواک گذارد.
ب . تشکیل ساواک بجنورد : بجنورد علاوه بر هممرز بودن با کشور شوروی، منطقه نفوذ ترکمنها بوده و با توجه به فعالیت اخیر تراکمه، عناصر سابقهدار حزب توده در آن منطقه نسبت به سایر مناطق خراسان (به غیر از درگز) بیشتر است. در صورت تشکیل و یا عدم تشکیل ساواک در آن محل، مثل درگز عمل خواهد شد.
ج . تقویت شعبه حزب توده ساواک خراسان به وسیله یک نفر دیگر رهبر عملیات (چنانچه این رهبر عملیات در خارج از اداره فعالیت نماید بهره آن بیشتر خواهد بود.)
به طور خلاصه سه نفر رهبر عملیات برای حزب منحله توده (یکی مشهد، یکی درگز و یکی بجنورد) مورد تقاضا است.
2 . درباره جبهه ملی و احزاب وابسته به آن بخش 312:
در حال حاضر یک نفر رهبر عملیات موجود کافی است.
3 . روحانیون افراطی بخش 316:
به علت اهمیت فعالیت روحانیون، ساواک خراسان نیازمند به یک نفر رهبر عملیات دیگر برای شعبه روحانیون افراطی است (این رهبر عملیات هم چنانچه در خارج از اداره در یک پوشش مشغول کار شود، مناسبتر و بهره بیشتری دارد).
4 . به علت عدم اطلاعات قضائی و تخصص در بازجویی رهبران عملیات، پیشنهاد میشود یک نفر بازجوی متخصص به این ساواک اختصاص دهند.
با شرح مراتب فوق، جمعاً این ساواک استدعای 4 نفر رهبر عملیات (حزب توده سه نفر، یکی در مشهد، یکی در درگز، یکی در بجنورد و یک رهبر عملیات روحانیون) و یک نفر بازجوی متخصص را دارد که به کادر ساواک خراسان افزوده گردد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان . سرتیپ بهرامی
به ترتیب تاریخ، روی 31129 بایگانی گردد.
توضیحات سند:
1. انجمن تبلیغات اسلامی در فروردین ۱۳۲۱ش. توسط عطاءالله شهابپور تأسیس شد. او کارمند وزارت فرهنگ و در اداره نگارش شاغل بود و گرایش به تفکر وحدت جهانی با حفظ عقیده اسلامی داشت. این انجمن در مدت فعالیت از پایگاههای تأثیرگذار و مهم مذهبی به شمار میرفت. تبلیغ دین اسلام و اشاعه توحید در ایران و سایر کشورهای جهان، پیراستن دین از خرافات و پیرایهها، آگاه کردن جوانان و تحصیلکردهها به حقایق دین و فهماندن فواید دین برای سعادت جامعه، اهمیت دینداری برای زندگی فردی و اجتماعی، نشان دادن حقایق اسلام به زبان روز و منطبق بر آخرین کشفیات علمی دنیا، از اهداف تأسیس این انجمن عنوان شده است. این انجمن در بسیاری از نقاط کشور شعبه داشته و چاپ و انتشار کتابهای مفید، امربهمعروف و نهی از منکر، دستگیری از درماندگان، به راه آوردن گمراهان، وادار کردن کاهلین به انجام تکالیف دین و ترک مشروبات الکلی و... ازجمله فعالیتهای این انجمن عنوان شده است. گفته میشود پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی متأثر از نام این تشکل ایجاد شد. (مجله آیین اسلام، شماره 2، فروردین 1323؛ سالنامه نور دانش، 1348)
2. کانون نشر حقایق اسلامی در سال ۱۳۲۳ و در دوران قدرت و فعالیت حزب منحله توده با هدف مبارزه علیه مرام کمونیزم و سایر افکار ضددینی بدون کسب مجوز قانونی اعلام موجودیت نمود. جلسات آن ابتدا به صورت سیار تشکیل میگردید و سخنرانیهای دینی روشنگر آن توسط محمدتقی شریعتی (موسس) انجام میشد. این کانون از بدو تأسیس تا سال 1339 در واقع یک محفل دینی بود. امّا بعدها در پوشش جلسات مذهبی، به محل مناسبی جهت اخذ تصمیمات سیاسی تبدیل گردید. البته سخنگوی کانون، محمدتقی شریعتی عقیده داشت که صلاح است به صورت یک مکتب دینی برقرار باشد تا مردم بدون در نظرگرفتن مطالب سیاسی به کانون گرایش پیدا کنند وقتی که به این سازمان راه یافتند خود حق را از باطل تشخیص خواهند داد و بعلاوه هر گاه احزاب و دستجات سیاسی در معرض خطر قوای انتظامی قرار گیرند این کانون از هر نظر در امان خواهد ماند.
3. انجمن اسلامی دانشجویان از تشکلهایی بود که بلافاصله پس از سقوط دیکتاتوری بیستساله و برکناری رضاشاه در شهریور 1320 با دغدغه نزدیک کردن دانشجویان به دین ایجاد شد. این تشکل نخستین بار در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران با اساسنامه مشخص فعالیت خود را آغاز کرد. در این اساسنامه چهار هدف برای ایجاد انجمن اسلامی ذکر شده است: 1) اصلاح جامعه بر طبق دستورات اسلام؛ 2) کوشش در ایجاد دوستی و اتحاد بین افراد مسلمان مخصوصاً جوانان روشنفکر؛ 3) انتشار حقایق اسلامی بهوسیله ایجاد مؤسسات تبلیغاتی و نشر مطبوعات؛ 4) مبارزه با خرافات. طی سالهای مشروطه و پس از آن، زمانی که انجمنهای ملی مختلف در تهران و شهرستانها تشکیل گردید و پس از آنکه اندیشه حزب و تشکل در فرهنگ سیاسی ایران پدید آمد، چهرههای مذهبی مختلف برای سامان دادن به وضع مذهب و مقابله با بیدینی، تشکلهایی پدید آوردند. انجمن اسلامی دانشجویان نیز که در همین بحبوحه شکل گرفته بود، در اواخر دهه 30 فعالیتهای ش کم رنگ شده بود اما با تأسیس انجمنهایی تازه و ساماندهی مجدد گروههای گذشته، توانستند جایگاه خود را در بین دانشجویان بهدست آورند و به عرصه فعالیتهای سیاسی بازگردند. این تشکلها که حمایت چهرههای دینی مهمی ازجمله مرحوم آیتالله سیدمحمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، آیتالله شهید مرتضی مطهری و حجتالاسلام سیدصدر بلاغی را با خود میدیدند، در آغاز دهه 40 و حتی یکی دو سال پیش از آن، خوش درخشیدند بهگونهای که برخی از افراد ملی و مذهبی را امیدوار کرد که میتوانند با کمک این قشر، یک تشکل نیرومند سیاسی ـ مذهبی داشته باشند. در آن هنگام این گروهها در بیشتر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی فعال بودند و گهگاه جلسات سخنرانی برای روحانیون و اساتید مشهوری مانند مرحوم شریعتی، شهید مطهری، علامه محمدتقی جعفری و دیگران برگزار میکردند. در کتابی به نام «پیروزی در سایه شکست» که توسط انجمن اسلامی قم در سال 1348 منتشر شده است، در رابطه با شکلگیری انجمنهای اسلامی آمده: «به دنبال رستاخیز فکری اسلامی در سراسر جهان و نیز در ایران، تأسیس و تشکیل انجمنهای نوین اسلامی برای کلیه طبقات اجتماع، جان تازهای گرفت و در تمام ممالک اسلامی گسترش یافت... کشور اسلامی ایران نیز از این رستاخیز بزرگ بیبهره نماند و انجمنهای اسلامی نسبتاً زیادی در شهرهای ایران تأسیس گردید.» (جعفریان، رسول، 1386، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، نشر مورخ، چاپ هشتم)
4. سیدمحمد مظلوم عطار مشهور به مظلومی فرزند علیاکبر در سال 1307 در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه غزالی مشهد طی کرد و پس از سقوط رضاشاه و آزادی مدارس علوم دینی به تحصیلات دینی روی آورد و تحصیلاتش را نزد علمای بزرگ مشهد مانند ادیب نیشابوری، حاج میرزا احمد مدرس یزدی، حاج شیخ هاشم قزوینی، حاج میرزا جواد آقا تهرانی و آیتالله میلانی به انجام رسانید. او با ملاحظه نابسامانیهای جامعه و دوری از ارزشهای اسلامی، از اوایل سال 1340 تعدادی از افراد را به دور خود جمع کرده و تشکیلاتی به نام حزب خدا ایجاد کرده بود که بعداً نام آن را به «جلسات موقت آموزش و عمل به مبانی دینی» تغییر داد. این حزب از یک هیأت مدیره و دوازده حوزه مستقل تشکیل شده بود که هر حوزه را یک نفر اداره میکرد و بنا بود وقتی تعداد اعضای گروه به حدود چهار هزار نفر رسید، اقدامات اساسی جمعیت آغاز گردد اما ساواک که از ابتدای فعالیت مظلومی متوجه او شده بود و در بهمن 41 وی را دستگیر نمود ولی چون کار حزب وی هنوز در مراحل ابتدایی بود او را با اخذ تعهد آزاد نمود. مظلوم پسازآن نیز به فعالیتهای خود ادامه داده و تعداد اعضای حزب را به حدود هزار نفر رساند. سرانجام در تاریخ 14 /2 /1343 ساواک وی و یکی از همفکرانش به نام غلامرضا مجری سازان طوسی را دستگیر و به فعالیتهای حزب خدا و مظلومی خاتمه داد. مظلومی در کتابش که تعداد محدودی از آن را پلیکپی و تکثیر و جهت مطالعه به برخی افراد داده بود، بهشدت از نظام طاغوت انتقاد کرده بود. او همچنین دربازجوییها هدف خود را از تشکیل جمعیت و تألیف کتاب، خدمت به اسلام و رهانیدن مملکت از اوضاع نابسامان و فقر عمومی بیان؛ ولی ماهیت حزب را مذهبی و غیرسیاسی معرفی کرده بود. او در یکی از جلسات حزبی خود گفته بود: «هدف این جمعیت این است که بین همه مردم هماهنگی و اتحاد واحدی به وجود آورد که درنتیجه قدرت واحدی به وجود آید.» ساواک در گزارشی که برای دادگاه تهیه کرده، نوشته است: «وی در کتاب خود ادعا نموده وکلای ملی به مجلس اعزام و با در دست گرفتن قوای مقننه و مجریه، حکومت واحد اسلامی به وجود میآورد.» مظلومی در جلساتش از نهضت امام خمینی(ره) حمایت میکرد و ازجمله با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و شرکت زنان در انتخابات مخالفت مینمود. ساواک تصمیم داشت وی را به اعدام محکوم کند ولی نتوانست قصد براندازی حکومت از جانب وی را اثبات کند و وی را به پانزده ماه زندان محکوم کرد. پسازآن وی از فعالیتهای سیاسی دست کشید.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی- 1 صفحه 55