تاریخ سند: 15 شهریور 1357
اطلاعیه
متن سند:
پیرو اطلاعیه تلفنی، ساعت 10 صبح روز 13 /6 /1357 جمعیت زیادی از
مردم کاشان از مزار فیض با دادن شعارهای بسیار زننده در مورد خاندان سلطنت
و زنده باد رهبر ما امام خمینی و دهها عکس از آیت الله خمینی1 و پرده مشکی که
جملاتی تحریک آمیز با رنگ سفید روی آن نوشته شده بود از خیابانهای فاضل
نراقی، محتشم و پهلوی به حرکت درآمدند و در دروازه دولت با پلیس روبرو
شدند و مجددا مسیری که رفته بودند برگشتند تا میدان کمال الملک و روانه
خیابان باباافضل شدند ابتدا شیشه های اداره اوقاف و بانک صادرات بانک سپه
را شکسته و شتابان خود را به سینمای سیلورسیتی رسانیدند و با پرتاب سنگ و
زدن میله آهنین شیشه و درب سینما را شکسته و با ریختن بنزین سینما را به
آتش کشیدند و ماشین آتش نشانی که برای خاموش نمودن به محل آمد آن را هم
سنگ باران کردند و درهم شکستند و از آن لحظه به بعد پلیس دخالت نمود و
مردم را با زحمت زیادی متفرق نمودند و مردم پس از آن که سینما به سوختن
خود ادامه می داد به سوی سازمان زنان واقع در خیابان قدمگاه رفته تعداد زیادی
شیشه شکسته و آنجا را هم آتش زدند ولی خسارتی زیاد به بار نیاورد.
در خاتمه
لازم است به عرض برساند آقا عباس امتیازی پور و آچاری سابق فارغ التحصیل
انستیتو تکنولوژی بهبهانی تهران مأمور به تحصیل از آموزش و پرورش کاشان
چنین تعریف می کرد
من صبح روز «عید فطر» یک گالن بنزین از پمپ بنزین خریداری نمودم که پلیس
جلو پمپ از من سؤال کرد بنزین را برای چه می خواهی جواب دادم که برای
ماشین می خواهم و بعد از یک ساعت که سینما سیلورسیتی به آتش کشیده شد
آقای مرتضی امتیازی پور «آچاری سابق» با پیکان سفید برادرش عباس
امتیازی پور به سوی منزل شتابان و با سرعت هر چه تمامتر حرکت و ماشین را در
کوچه پارک نمود و درب منزل را زده و صبر نکرد درب را باز کنند از بالای درب
وارد منزل شد و بعد از چند ساعت دو باره از منزل خارج و با ماشین روانه خیابان
شد چند نفر در نزدیک منزل ایشان ایستاده بودند تعجب کردند علت این رفتار
چه می باشد حتما از ایشان خلافی سر زده که فرار نموده است و با تقدیم مراتب
فوق امکان دارد سینما به وسیله نامبردگان آتش زده می شد.
1
کاشان ـ آراسته
توضیحات سند:
1ـ روزنامه کیهان در این باره
نوشت : «هزاران نفر از مردم
کاشان در خیابان های شهر دست
به تظاهرات زدند و در حالی که
عکسهای حضرت
آیت اللهالعظمی خمینی را با خود
حمل می کردند به دادن
شعارهای مذهبی ـ سیاسی
پرداختند».
(کیهان ش 10556، ص 26)
3ـ در گزارش دیگری ساواک
تظاهراتی که پس از نماز عید
فطر در کاشان برپا شده را چنین
تشریح می کند :
در تظاهرات پس از نماز عید
فطر مسجد جامع که با
دادنشعارهای مضره هم همراه
بوده است، شکرانه سیادتی،
رضا اخوان و حسن اخوان
فرزند سیف اللّه ، محمد سیفائی،
حسین ساداتی (احمدی) که
توسط مأمورین ژاندارمری
دستگیر گردیده، ماشاءاللّه
هاشمی، حاج احمد فخاری
رهبری مردم را به عهده داشتند.
ضمنا نامبردگان فوق به جز حاج
احمد فخاری در شب عید فطر با
بردن سنگ و آجر و بنزین به
قرفه های بالای حسینیه ماداب
فین قصد داشتند مأمورین
ژاندارمری را به داخل حسینیه
کشانده و به آنها حمله نمایند که
یکی از افراد بومی با مأمورین
ژاندارمری وارد حسینیه شدند
و به همین علت آنها موفق به
نیت خود نشدند.
نظریه شنبه : نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : خبر صحت دارد.
اصلح است خلاصه ای از متن
خبر به شهربانی کاشان
منعکس گردد.
نظریه دوشنبه : صحت خبر و
نظریه یکشنبه مورد تأیید است
در صورت تصویب ارسال
شود.
31 /2 /344
(22 /6 /1357 ـ 2930 /21)
1ـ در صورتجلسه ای که توسط
مأموران شهربانی تهیه شده در
مورد تظاهرات در کاشان چنین
آمده است :
ساعت 1300 روز 13 /6 /37
که جهت انجام وظیفه و
جلوگیری از تظاهرات و
اغتشاشات به محل خیابان
محتشم اعزام شدیم به محض
ورود به خیابان مذکور مشاهده
شد که عده ای در حدود پنج هزار
نفر زن و مرد در حالی که آرم
پارچه ای بزرگ به مفاد،
خواستار حکومت اسلام هستیم
و آیت الله خمینی را می خواهیم
در دست داشتند.
ضمن تظاهرات
و دادن شعارهای ضدمیهنی و
ملی با چوب و سنگ از بالا
پشت بامها و زمین به ما حمله ور
شدند.
با کمال خونسردی به آنها
تذکر داده شد که متفرق شوند
ولی آنها اصلاً توجهی نکردند و
مبادرت به پرتاب پاره آجرها و
سنگ از بالا و پشت بامها و
زمین شدند.
در این موقع عده
زیادی از تظاهرکنندگان گفتند
اسلحه و تجهیزات مأمورین را
بگیرید که آنها حق تیراندازی
ندارند که خیلی وقیحانه به
طرف ما حمله ور شدند و چون
تقریبا خلع سلاح می شدیم و
اتومبیل گاز را آتش می زدند
مبادرت به تیراندازی شلیک
هوایی شدیم که چهار نفر از
مسببین و عاملین به نامان
1ـ احمد پیران
2ـ غلام کریمی
3ـ غلامحسین درب
زنجیری
4ـ حسن صنعتگر مجروح شده
که بلافاصله نامبردگان به
بیمارستان اعزام گردید و
تظاهرکنندگان متفرق و ما از
خطر جانی و محاصره خلع سلاح
نجات پیدا کردیم.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 3 صفحه 476