موضوع: مذاکرات جلالالدین سادات آلاحمد با سناتور دکتر صدیق اعلم در
زمینه انتقال ۱۸۰ نفر از فرهنگیان شهرستانها
متن سند:
به: ۳۱۲ یک نسخه تاریخ: ۲۵/۱۰/۴۵
از: ۲۰ ه ۲ شماره: ۲۴۷۳۷/ه ۲
موضوع: مذاکرات جلالالدین سادات آلاحمد با سناتور دکتر صدیق اعلم در
زمینه انتقال ۱۸۰ نفر از فرهنگیان شهرستانها
جلالالدین آلاحمد ضمن مذاکره با سناتور دکتر صدیق اعلم اظهار داشت بنده یک معلم هستم. معلم دانشسرا. همان دانشسرایی که جنابعالی به آن تعصب دارید. امشب مزاحمتان شدم چون دیدم که جنابعالی امروز وزیر آموزشوپرورش را در مجلس مورد تمجید قرار دادهاید. اگر وقت داشته باشید میخواستم چند کلمهای خدمتتان عرض کنم من فقط در مورد اینکه گفته بود ۳۰۰ آموزگار فرستادم از کادر آموزش به ولایات تماس گرفتم اینها دروغ میگویند. چهار کلاس دانشسرا را با ۱۸۰ نفر بندگان خدا که مشغول دیدن دوره مدیریت بودند منحل کرده و آنها را به شهرستانها فرستادهاند. این دکتر هدایتی با این سگ هار دربار دکتر بینا این کار را کرده و آنها را به شهرستانها فرستادهاند. ببخشید که عصبانی شدم شما من را میشناسید من شاگرد این دانشسرا بودم و حالا معلم این ۱۸۰ نفر شده بودم ما را هم در اختیار کارگزینی قرار دادهاند وقتی آقای خانلری پدرسوخته دانشسرا را منحل کرد فقط شما بودید که اعتراض کردید حالا این... هم راه او را میرود. سناتور دکتر صدیق اعلم گفت من شما را میشناسم. صاحب قلم هستید خوب بود این مطالب را چند روز پیش به من میگفتید حالا دیگر اثر ندارد چون من پس فردا جهت شرکت در کمیسیونی به خارج میروم. اگر علاقه داشته باشید شماره من را یادداشت کنید و هر وقت خواستید تلفن بنمایید و قرار میگذاریم و در این موضوع با همصحبت میکنیم.
آلاحمد پاسخ داد من فکر میکنم اینقدر این افکار و حرفها باقی میماند و آلاحمدها میمیرند و کسی مطلع نمیشود.
دکتر صدیق ادامه داد چرا قبلاً حرفی نزدید. چرا این چیزها را نمیگویید؟ آلاحمد اظهار داشت به کی بگویم. پدر در میآورند. صداها را در حلقوم خفه میکنند. شما بدانید این کارها را پدرسوختهها کردند که فرهنگ مملکت را میلیتاریست بکنند و در بست بگذارند برای سپاه دانش. جوانها خون دل میخورند ولی بدانید این روزها پایدار نیست آینده مال ما است. من صاحب قلم هستم شما کمک نکنید با قلم پدر تمام اراذل را در بیاورم.
دکتر صدیق اعلم در خاتمه اظهار نمود حالا صبر کنید وقتی برگشتم روزی قرار میگذاریم و صحبت میکنیم.
تیمسار ریاست ساواک - اداره کل سوم ۲۵/۱۰/۴۵
____________
۱- پرویز خانلری: در سال ۱۲۹۲ ه ش در تهران متولد شد. وی از خانواده نوری مازندرانی بود و تحصیلات مقدماتی را در تهران به پایان رسانید. در سال 1322 در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران به اخذ درجه دکتری نائل آمد. شش سال بعد دوره انستیتوی فونتیک پاریس را طی کرد و استاد تاریخ و زبان فارسی در دانشگاه تهران بود. نامبرده مشاغلی من جمله: معاون وزارت کشور، کفیل استانداری آذربایجان، وزیر فرهنگ، رئیس اداره انتشارات دانشگاه تهران، سناتور انتصابی مجلس سنا (دوره هفتم از ساری بهفرمان شاه) و ... را عهدهدار بود. وی همچنین عضویت هیئت امنای چند دانشگاه با حکم مستقیم از طرف شاه را داشته است و از عناصر فرهنگی موردعلاقه و اعتماد محمدرضا پهلوی بوده است. ساواک در سند بیوگرافی او آورده است:
فردی با اخلاق معمولی، قدری عصبانی، کم معاشرت، تا اندازهای متکبر میباشد. نامبرده با اسدالله علم بیاندازه صمیمیت و یگانگی دارد. مشارالیه و همسرش (زهرا کیا) دارای سوابق همکاری با حزب منحله توده مذکور (از سال ۱۳۲۳ به بعد) با آن حزب ارتباطاتی داشتهاند. خانلری با احسان طبری روابط دوستانهای داشته و در نشریات حزب توده مقالاتی نوشته است... در فرهنگ گفته میشود معتاد به استعمال تریاک و هروئین است. در گزارش دیگری از ساواک چنین آمده است. وی در زمان تصدی وزارت فرهنگ از افراد فاسد و بیبند و بار استفاده نموده است. - اسناد ساواک - پروندههای انفرادی
منبع:
کتاب
جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک صفحه 120