صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: جلال آل‌احمد

درباره: جلال آل‌احمد


متن سند:

از: ۳۱۲ تاریخ: ۲۷/۴/۴۶
نخست‌وزیری
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
س.ا.و.ا.ک
گزارش
درباره: جلال آل‌احمد

محترماً به استحضار می‌رساند:
به دنبال چاپ مقاله‌ای به قلم نامبرده بالا در روزنامه دنیای جدید پیرامون جنگ اعراب و اسرائیل و درج مطالب غیرواقعی در زمینه نقش ایران و نفت ایران مقرر فرمودند که احضار و ضمن مصاحبه به او تذکر داده شود که در نوشته‌هایش رعایت مصالح و منافع مملکت را کرده و من‌بعد از درج این‌گونه مسائل تحریک‌آمیز خودداری نماید.
در اجرای امر مشارالیه در ساعت ۸: ۳۰ روز ۲۶/۴/۴۶ احضار و با او مصاحبه به عمل آمد و با تشریح نتایج سوء مطالبی که عنوان نموده و در آن به مصالح مملکت بی‌توجهی کرده به وی تذکر داده شد. نامبرده در پاسخ مطالب مشروحی بیان کرد که خلاصه آن به شرح زیر به عرض می‌رسد:
من یک نفر نویسنده و معلم هستم که باید بنویسم و بگویم و اگر ننویسم و نگویم بیمارم و زندگی من جز تلف کردن نعمت‌های خدا چیز دیگری نیست. دستگاه امنیتی مملکت از مدت‌ها قبل برایم تضییقاتی فراهم کرده و تمام جرائدی که با آنها همکاری داشته‌ام مرا بیرون انداخته‌اند از دانشسرای عالی بیرونم کردند با این ترتیب هر چه عرصه را تنگ‌تر کنند من باریک‌تر می‌شوم زیرا حرفم را باید بزنم. به‌عنوان فردی از نهضت ملی ایران بدون وابستگی به هیچ‌یک از دسته‌های آن یکه و تنها با اتکاء به قلم خودم برای بیداری و هوشیاری مردم فعالیت می‌کنم زیرا دلم برای بیست میلیون نفر مردم پابرهنه و گرسنه می‌سوزد.
در مورد مقاله جنگ اعراب و اسرائیل هم از غفلت مدیر روزنامه استفاده کردم و مقاله را جا زدم زیرا از طریق مستقیم نمی‌گذارند عقایدم را بگویم من هم طریقه غیرمستقیم و توأم با تزویر را انتخاب می‌کنم. به‌عنوان یک نویسنده و ایرانی روز نزدیکی را پیش‌بینی می‌کنم که جهودکشی در خاورمیانه آغاز می‌شود بنابراین باید به‌عنوان یک ایرانی به جهانیان اعلام کنم که ملت ایران با روش کنونی دولت خود در قبال اسرائیل موافق نیست و حساب دولت از مردم جدا است. چه روزی که جهودکشی شروع شود به‌طوری‌که بهایی کشی هم شروع خواهد شد باید روزنه نجاتی برای مردم ایران وجود داشته باشد زیرا حیات امپریالیست‌های غرب در گرو نفت خاورمیانه است و اگر یک ماه نفت به آنها نرسد ناگزیرند به خواسته‌های اعراب تن دهند و آن‌وقت دست از حمایت اسرائیل برخواهند داشت و این ساخته استعمار آماج انتقام و احقاق حق اعراب قرار خواهد گرفت.»
جلال آل‌احمد از احضار خود به ساواک ناراحت بود و اظهار داشت «حضور من در این جا دلیلی است بر عدم وجود آزادی در مملکت و سازمان امنیت، امنیت فردی را سلب کرده و مرا درحالی‌که منافع و مصالح مملکت را تشخیص داده و به‌مقتضای آن اقدام کرده‌ام به‌عنوان خائن و ناآگاه به مصالح کشور مورد استیضاح قرار می‌دهد. «درحالی‌که من هیچ‌گاه از عقیده خود و از محسوسات اجتماعی خود دست‌بردار نیستم اگر علنی نگذارند کارکنم مخفیانه خواهم کوشید زیرا به‌موجب اصل اول روانشناسی هر چه منع در کاری بیشتر شود رغبت برای انجام آن افزایش می‌یابد.»
نامبرده در مقابل مطالب دیگری که به او گفته شد اظهار داشت: «خودم و همسرم تقاضای امتیاز مجله کردیم از واگذاری امتیاز خودداری کردند درحالی‌که اگر به ما امکان داده می‌شد به‌احتمال زیاد برای دوام کار مجله خودمان هم که بود به شیوه کج‌دار و مریز متوسل می‌شدیم ولی مخالفت کردند و من به‌عنوان یک روشنفکر ایرانی با روش کنونی حکومت و سیاست خارجی آن مخالفم و این مخالفت را تحت هر عنوانی که باشد نشان می‌دهم.»
نامبرده مقداری از ملاقات‌های قبلی خود با تیمسار ریاست سابق ساواک و مدیریت کل اداره سوم صحبت کرده و احساس شد که در ملاقات با مدیریت کل تحت تأثیر قرارگرفته و تا حد زیادی از تندروی او به‌خصوص در مسئله صدور اعلامیه به مناسبت سانسور کتاب کاسته شده است ولی در مورد شگرد کار ساواک اظهار می‌نمود که تاکتیک کنونی ساواک آن است که همه را با هم بدبین و به هر کسی تحت عنوانی مارک مأمور سازمان امنیت می‌زند و با این ترتیب تخم نفاق و کینه و بدبینی و سوءظن را در همگان می‌باشد و به این طریق امنیت توأم با سوءظن به وجود آورده است.

نظریه:
همان طوری که قبلاً نیز به استحضار رسیده جلال آل‌احمد مقداری تحت تأثیر خودخواهی و خودپسندی و تمجید دیگران و مقدار بیشتری تحت تأثیر عقده‌ها و سرخوردگی‌های شخصی و اجتماعی خود عنصری است بدبین، عصبی و ناراحت و شاید در اظهاراتش که مختصر آن به شرح فوق به عرض رسید به‌اندازه کافی خود را معرفی کرده باشد. ضمن سخنانش صحبت از امتیاز مجله پیوند به سردبیری خود می‌کند و اضافه نمود که اگر مجله را به او بدهند از تندروی‌هایش کاسته شده و به شیوه کج‌دار و مریز عمل خواهد نمود. به نظر این بخش دو اقدام زیر درباره او می‌تواند مفید واقع شود مستدعی است هر کدام به مصلحت است ابلاغ فرمایند تا اقدام گردد.
۱- مقام محترم مدیریت کل او را احضار و به حضور بپذیرند و به ترتیب سابق مقداری تحبیب و در عین حال تهدید وی را از ادامه رویه کنونی منع فرمایند.
۲-کماکان اعمال و رفتارش تحت مراقبت بوده و حتی المقدور از چاپ نوشته‌هایش جلوگیری و محدودیت برای وی ایجاد و از هر نوع فعالیتش جلوگیری به عمل آید.
ضمناً به استحضار می‌رساند که مجدداً منوچهر هزارخانی دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه نامه‌ای پیرامون وضع اعراب و اسرائیل جهت آل‌احمد ارسال نموده و خلاصه مفاد و فتوکپی آن به‌ضمیمه این گزارش تقدیم می‌گردد.
رئیس بخش ۳۱۲ - عطارپور
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی. ثابتی ۲۸/۴/۴۶

منبع:

کتاب جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک صفحه 134




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.