تاریخ سند: 14 اردیبهشت 1341
اطلاعیه
متن سند:
تاریخ:14 /2 /1341
اطلاعیه
از ساعت ۱۶ الی 18:30 روز 14 /2 /41 مجلسی به مناسبت یکمین سالگرد درگذشت دکتر خانعلی از طرف فرهنگیان در مسجد بناها منعقد گردیده بود. ابتدا و اول مجلس چنین خلوت و شاید بیش از ۵۰ نفر نیامده بودند و قرائت کلامالله مجید با ضبطصوت وسیله بلندگو پخش میگردید. اواسط مجلس ساعت 17:30 عدهای از دبیران و دانشجویان شرکت نمودند ولی در بین آنها مذاکره بود که بچهها چند دقیقه بنشینید و حرکت نمایید، [در] این مجلس ساختگی و دوستی[؟] شده نباید اصلاً شرکت مینمودیم. جوانی در بین آنها زیاد حرارت نشان میداد نام او را رضوانی میگفتند. نامبرده مرتباً به فرهنگیان بد میگفت که فلانشدهها با گرفتن شندرغاز پول همه ماده شدند و ببین چطور جا خوردند. سال گذشته چنین روزی اینجا چه خبر بود امسال را مشاهده کنید و همان جوان تشویق میکرد سایرین را که آیتالله نزدیک است بیایند و بایستی همگی برای ایشان قیام کنید. منظورش آیتالله میلانی بود. آیتالله میلانی که آمدند همگی قیام کردند. جالب این بود که پس از اندک مدتی آقای رئیس شهربانی آمدند بهمحض اینکه ایشان را در صحن مسجد دیدند باز همگی به هم میگفتند به او اعتنایی نکنید و جلوی پایش بلند نشوید و کفائی فرهنگ و چند نفر دبیر که نزدیک درب نشسته بودند مختصری خود را حرکت دادند ولی آقای میلانی و نوغانی جلو پای ایشان قیام نمودند. در بین اغلب دانشجویان صحبت بود که میگفتند کتاب الجزایر را از کتابفروشی فرهنگ بخرید و اگر گفت کتاب توقیف است و ندارم بگوئید طوسی گفته است زیرا میترسد به کسی بدهد. زیاد هم دارد و قرار است هرچه بخواهیم آماده کند زیرا درآمد و مصرف آن جهت خودمان میباشد. رضوانی نامبرده مرتباً میگفت خاک بر سرِ ما، چرا اینقدر بیحس باشیم؟ بایستی امروز این مجلس برنامه سخنرانی میداشت که احساسات ما را نمودار باشد نه اینکه این شیخ را دعوت کنند. منظورش نوغانی بود، آقای نوغانی در سخنرانی خود موضوع حق معلم در زمان حضرت سجاد و اینکه اولین عضو حساس پیکر اجتماع همین طبقه میباشند و بایستی مورد احترام طبقات باشند و در مقابل معلمین هم بایستی به وظایف خطیر خود آشنا باشند و جوانان صالحی به این پیکر اجتماع تحویل دهند. اینگونه بیانات ایراد نمودند. آستانه ـ 15 /2 /41
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 01 صفحه 77