صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

پیشگاه مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر

پیشگاه مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر


متن سند:

پیشگاه مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر

شاهنشاها اعتقاد و ایمان به فداکاری در راه منویات بلند پایه و اهداف و مقاصد بزرگ آن شاهنشاه عظیم‌الشان چاکر را بر آن داشته تا آنجا که می‌توانم وظیفه فدویت و خدمتگذاری خود را تعقیب نمایم. یکی از مهمترین این وظایف مبارزه با عوامل فساد و متنفذین نادرستی هستند که سال‌ها مشغول سوءاستفاده و اعمال نفوذ در دستگاه‌های دولتی و جمع میلیون‌ها ثروت از راه‌های نامشروع بوده و هنوز هم می‌باشند. همانطوری که استحضار حاصل فرموده‌اید به پیروی از این هدف مدت‌ها است مبارزه دامنه‌داری را با یکی از مهمترین عوامل فساد این مملکت یعنی سید اسدالله موسوی بهبهانی شروع کرده‌ام. این مبارزه چاکر را با حقایق تلخ و دردناکی آشنا کرد و آنهم پی بردن به میزان نفوذ و قدرت فراوان او در عده زیادی از مقامات مهم دولتی می‌باشد که بدبختانه علیرغم اراده مبارک همایونی و خلاف منویات شاهانه از این قبیل عناصر نادرست شدیداً حمایت می‌نمایند. از بدو این مبارزه عده زیادی از افراد سرشناس و مقامات موثر برای خاتمه دادن به این مبارزه به چاکر مراجعه و حتی به کرات جان نثار را تهدید و تطمیع نموده‌اند. از جمله آقای هلاکو رامبد به دفعات با چاکر ملاقات و طی جلسات متعدد و با وعده و وعیدهای بسیار خواستار خاتمه دادن به این مبارزه شدند. وقتی قبول نکردم چاکر را تهدید کرد که چون موسوی با خیلی از مقامات از جمله سپهبد کمال و آقای دکتر اقبال و دکتر فلاح و مهندس انصاری وزیر کشور دوست است بوسیله آنها موجبات ناراحتی برایت فراهم خواهند آورد و اضافه کرد بخصوص بوسیله تیمسار سپهبد کمال که سابقه دوستی قدیمی با او را دارد گزارشات مؤثری علیه تو داده خواهد شد. همچنین آقای خسرو اقبال چندین بار چاکر را ملاقات و فدوی را دعوت بسازش و همکاری با موسوی نمود و موقعی که مهندس انصاری استاندار خوزستان بود به اتفاق آقای سپهر مدیر دیپلمات با چاکر ملاقات و خواستند که با آنها در کارهای مالی و منافعی که با کمک مهندس انصاری از راه‌های مقاطعه‌کاری و فروش آهن‌آلات شرکت ملی نفت می‌توانند بدست بیاورند با آنها شریک شوم ولی قبول نکردم: تا اینکه در اثر ادامه این مبارزه بخصوص در مورد تغییر محدوده شهرستان بهبهان که از این راه سیداسداله موسوی درصدد است با کمک بعضی از مقامات قریب صد میلیون تومان به جیب بزند و پرونده امر در اصلاحات ارضی و نخست وزیری تشکیل شد. یک روز آقای دکتر ولیان1 رئیس اصلاحات ارضی به چاکر تلفن کرده و گفت که همه مطالبی که در روزنامه مهر ایران نوشته‌اید درست است ولی چون چند نفر از مقامات موثر مملکتی در این کار دخالت داشته و به آقای سید اسداله موسوی کمک کرده‌اند در صورتی که پرونده امر تعقیب شود پرده از اعمال نفوذ این اقدامات برداشته شده و سر و صدای زیادی به راه می‌افتد به همین جهت نمی‌توانم اقدامی بنمایم و باید پرونده را (ماست مالی) نمایم. روز دیگر آقای دکتر عزت‌اله همایونفر2 مدیرکل بازرسی نخست وزیر چاکر را نهار دعوت و همین مطالب را تائید و اضافه کردند چون نفوذ مقاماتی که دراین پرونده به موسوی کمک کرده‌اند زیاد است و با اینکه همه حقایق روشن است مع‌التاسف نمی‌توان کاری کرد. زیرا دستور داده شده که بازرسانی که برای اینکار به بهبهان می‌روند بنفع سید اسدالله موسوی گزارش بدهند و به همین جهت بازرسی که قبلاً فرستادیم و به ضرر موسوی گزارش داده بود عوض شد. در ملاقاتی که به آقای مهندس انصاری وزیر کشور صورت گرفت مهندس انصاری اعتراف کرد که تمام کمک‌هائی که او بنفع موسوی کرده بر حسب دستور دکتر اقبال بوده است و با اینکه مدارک و اسناد زیادی بوسیله آقای پروفسور عدل تقدیم کردم و همه آنها مدارک مورد تائید قرار گرفت متاسفانه در اثر همین اعمال نفوذها پرونده امر بجائی نرسیده است. قطعاً خاطر خطیر ملوکانه به این حقیقت توجه دارند که مبارزه با این قبیل افراد متنفذ و پولدار که ریشه قوی و قدیمی و امکانات زیادی دارند کار آسانی نیست و مستلزم تحمل ناراحتی‌ها و مشکلات و حتی هدف تیرهای تهمت و افترا قرار گرفتن است و هر کس طی بیست سال گذشته با سید اسداله موسوی درافتاد چنان از همه طرف تحت فشار هدف تهمت‌ها و دشمنی‌ها قرار گرفت که ناچار میدان را ترک گفت - بعنوان مثال به مبارزات چندین ساله آقای تراب سلطانپور که یک سرباز فداکار و عنصر شاه‌دوست و شرافتمندی است اشاره می‌کنم. بسر مبارک طی بیست سال زندگی اجتماعی و روزنامه‌نگاری خود کمتر کسی را سراغ دارم که تا این حد وجود مقدس را پرستش نماید و تا این اندازه عاشقانه در راه منویات شهریار معظم بی‌مهابا و با جسارت جانفشانی نماید. و با اینکه خدمات و سوابق جانبازی او در پیشگاه مبارک روشن بوده و در انتخابات تابستانی بر حسب اوامر مبارک و زمینه مساعدی که در خوزستان دارد وکالت او قطعی بود ولی چنان‌که استحضار دارید همین سید اسداله موسوی با کمک دوستان خود و مقامات موثر بالاخره مانع از انتخاب او شد و علاوه بر این با چنان دسیسه‌ها و دشمنی‌های بیرحمانه‌ای مواجه شد که اگر لطف و مرحمت مبارک ملوکانه شامل حال او نبود امروز اصلا وجود نداشت. آنوقت همین موسوی و باند قوی او وقتی نتوانستند این عنصر جانباز را تحت تأثیر تطمیع و تهدید قرار بدهند به وسائل مختلف و با گزارشات دروغ و مغرضانه و ناجوانمردانه او را هدف تهمت‌های فراوان قرار دادند ولی خوشبختانه او را نتوانستند مایوس نمایند و فعلاً همین سیاست را هم در مورد چاکر پیش گرفته است. اینک با توجه به این عرایض و حقایقی که بطور اختصار به پیشگاه مبارک معروض افتاد و بسر مبارک قسم می‌خورم که در عوض آن کمترین غرض و نظر شخصی نداشته و خدای ناکرده هرگز جسارت عرض عرایض خلاف را بخود نمی‌دهم توجه ذات اقدسی شهریاری را به وظایف مشکلی نظیر آنچه عرض شد معطوف می‌دارد. چاکر حاضرم تمام مطالب که آقایان هلاکو رامبد و دکتر ولیان و دکتر عزت‌الله همایونفر و مهندس انصاری وزیر کشور گفته‌اند در حضور هر کس را که تعیین فرمایید روبرو نمایم. اکنون با توجه به این عرایض چون هدف و آرزویم جز جانبازی و فداکاری در راه وجود اقدس همایونی و اجرای منویات مبارک چیزی نیست و نقطه اتکائی جز عنایات و الطاف شاهانه ندارم لازم دانستم جریان را بعرض مبارک ملوکانه برسانم تا اگر مصلحت باشد و اجازه فرمایند این مبارزه و نظایر آن را ولو اینکه به قیمت نابودی‌ام تمام شود ادامه دهم و اگر هم مصلحت نباشد سکوت نمایم.
امر امر مبارک است.
چاکر و جان نثار موقر3
رونوشت برابر اصل است.

توضیحات سند:

___
١- عبدالعظیم ولیان: عبدالعظیم ولیان در سال ۱۳۰۲ خورشیدی در تهران در یک خانواده متوسط به دنیا آمد. بعد از طی دوره دبستان و دبیرستان وارد دانشکده افسری شد و با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل شد. او ارتش را با روحیه خود مناسب نمی‌دید جهت ادامه تحصیل وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی شد و لیسانس گرفت و پس از اخذ لیسانس وکالت توده‌ای‌ها را به عهده گرفت. ولیان در سال ۱۳۳۷ با یک هیئت نظامی ایران عازم پاکستان شد که مسئولیت هیئت با سپهبد اسماعیل ریاحی بود و این آشنائی در سرنوشت او موثر بود. در ۳۱ شهریور ۱۳۴۴، که ریاحی بجای ارسنجانی به وزارت کشاورزی رسید ولیان نیز به ریاست اداره اصلاحات ارضی منصوب شد و در ۲۶ مهر سال ۱۳۴۶ هویدا او را با سمت وزیر اصلاحات ارضی وارد کابینه کرد و در ۲۲ شهریور ۱۳۵۰ به عنوان وزیر تعاون و امور روستاها و سرپرست تولیدات کشاورزی معرفی شد و در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۳ به استانداری خراسان و تولیت آستان قدس رضوی رسید و در مشهد در جهت تحکیم پایه‌های حکومت شاه تلاش وافر داشت تا اینکه در پنجم شهریور ۱۳۵۷ شریف امامی به نخست وزیری رسید و برای فروکش کردن انقلاب تعدادی از رجال گذشته را بیکار کرد و ۶ شهریور ۱۳۵۷ ولیان را احضار و بجای او حسین سراج‌حجازی سناتور سابق را به استانداری خراسان منصوب کرد. در ۱۴ آبان ۱۳۵۷ دولت ازهاری جای شریف امامی را گرفت و نخستین کار دولت نظامی بازداشت عده‌ای از بلندپایگان رژیم بود. دکتر ولیان نیز جز بازداشت شدگان بود. او در زندان همچنان از شاه و سلطنت دفاع می‌کرد. او در زندان دچار ناراحتی قلبی شد و چند روز قبل از سقوط رژیم در بیمارستان ارتش بستری شد در روز ۲۲ بهمن با لباس مبدل از بیمارستان خارج و به آمریکا فرار کرد او چند ماه در آمریکا بود که خبر ورشکست شدن بانکی که پول‌های او در آنجا بود را دریافت که در اثر این خبر در سن ۶۸ سالگی سکته کرد و درگذشت.
«دکتر علی بهزادی، شبه خاطرات، ص ۷۵۵» «عبدالعظیم ولیان به روایت اسناد ساواک)
۲- عزت‌الله همایونفر: همایونفر در کابینه‌های مختلف به عنوان معاون نخست وزیر و وزیر مشاور بوده است، در کابینه حسنعلی منصور از اسفند ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۴۳ در سمت معاون نخست وزیر بود. در کابینه شریف امامی از شهریور‌ماه ۱۳۵۷ تا آبان‌ماه ۱۳۵۷ وزیر مشاور، و در کابینه ازهاری از ۱۵ آبان ۵۷ تا ۱۷ دی‌ماه همان‌ سال وزیر مشاور بود. او قبل از پیروزی انقلاب از کشور فرار کرد. «نخست وزیران ایران، باقر عاقلی»
٣- محسن موقر: محسن موقر در بوشهر متولد شد. پدرش میرزا حسن‌خان بود. او در بوشهر، بمبئی و تهران به تحصیل پرداخت و علاقه وافری به آمریکا داشت. شش مرتبه به آمریکا سفر کرد و همیشه تعریف و تمجید از آمریکا را بر زبان داشت و وقتی در ایران بود روحش در آمریکا پرواز می‌کرد. او ماهنامه ادبی اجتماعی مهر را منتشر کرد. در طول سالهای ۱۳۱۴ تا۱۳۲۰ هجری شمسی که زین‌العابدین رهنما، صاحب امتیاز روزنامه ایران به لبنان تبعید شد، اداره روزنامه ایران به عهده محسن موقر، صاحب امتیاز مجله مهر، گذاشته شد. ولی رهنما پس از بازگشت از لبنان روزنامه خود را پس گرفت و با فرم جدید از ۲۸ آذر ۱۳۲۰ آن را منتشر کرد. محسن موقر نیز نام مجله خود را از مهر به مهر ایران تغییر داد و آن را به صورت روزنامه در آورد. او در سال ۱۳۲۴ جزء سه روزنامه‌نویس دعوت شده از طرف آمریکا بود. روزنامه مهر ایران توسط موقر تا سال ۱۳۳۱ منتشر می‌شد. موقر روابط بسیار نزدیک با سلطنت داشت و روزنامه‌اش روی هم رفته هیچگاه جنبه انتقادی به خود نگرفت و پیوسته از شاه و سلطنت حمایت می‌نمود. او در سه دوره یازدهم، دوازدهم و سیزدهم مجلس شورای ملی نماینده خوزستان بود. رجال بدون ماسک، نصراله شیفته - مطبوعات ایران، حسین ابوترابیان

منبع:

کتاب دکتر منوچهر اقبال به روایت اسناد ساواک صفحه 298



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.