تاریخ سند: 26 اردیبهشت 1336
(اطلاعیه)
متن سند:
شماره : 475/ ج
روز 25 /2 /36 ساعت 10 صبح تیمسار سرلشکر محمدعلی علوی مقدم
رئیس سابق دادرسی ارتش که از دوستان آیت الله کاشانی1 می باشد با لباس
شخصی به منزل ایشان در پامنار رفته و تا ساعت 20 /11 درباره وضع زندگانی
مردم و زمامداری آقای دکتر اقبال مذاکره نمودند و آیت الله در میان صحبت
خودشان به تیمسار علوی
مقدم اظهار داشتند که هر
چه شما با دیانت و مسلمان
هستید ولی آن برادر شما که
رئیس شهربانی است بسیار
آدم بد و ناخلف است و اگر
دستم به او برسد تمام
کارهایی که با من کرده است
با او تلافی می کنم و تیمسار
علوی مقدم اظهار داشت که
دست او نیست او از خودش
قدرتی ندارد و آیت الله اظهار
داشت که تمام اینها درست و
می دانم که او امر کس دیگر
را اجرا می کند ولی در آن
شبی که دستگاه خیال
داشت پسر مرا مسموم کند او خبر داشت و به من اطلاعی نداد و اگر به من اطلاع
می داد چه می دانستند که او به من خبر داده است و فعلاً چند نفر افسر ارتش با
خدا هستند که کارهای مرا در دستگاه فعلی انجام می دهند و اسم آنها را جز
خودم هیچکس نمی داند و تیمسار علوی مقدم اظهار داشت که اگر بنده را در
خدمت قبول کنید با کمال افتخار حاضرم و آیت الله اظهار داشت که رویه شما را
می دانم و حیف شماها است که در ارتش ایران که از تمام ارتش های دنیا عقب
است خدمت نمائید و سپس اضافه کرد که از قول من به تیمسار رئیس شهربانی
بگویید که این چند نفر کارآگاه را که با ماشین سواری هستند از جلوی منزل من
بردارد و من با این حرفها کوچک نمی شوم و آخر یک روزی خدمت ایشان
می رسم و تمام کارهای او را تلافی می کنم و در ساعت 20 /11 صبح تیمسار
سرلشکر علوی مقدم دست آیت اله را بوسیده و منزل را ترک نمودند و ضمنا
ساعت 12 صبح آقای سید محمد کاشانی که چند روز قبل جهت سرکشی به
املاک خودشان به فیض آباد قم رفته بودند بوسیله ماشین سواری شخصی
شماره 2050 ط 35 به تهران مراجعت نمودند.
سرلشکر علوی مقدم
رئیس سابق دادرسی ارتش
خبر 29 /2 /36
توضیحات سند:
1ـ آیه اللّه سید ابوالقاسم
کاشانی، فرزند سید مصطفی در
سال 1264 شمسی در تهران
متولد گردید.
پدر ایشان شهید
آیه اللّه سید مصطفی کاشانی از
علمای بزرگ و مبارز و اساتید
حوزه علمیه نجف بود که در
انقلاب 1920 عراق از
پیشوایان نهضت به شمار
می رفت.
وی در سال 1280 و
در سن 16 سالگی همراه پدر به
نجف اشرف عزیمت کرد و در
آنجا مشغول تحصیل شد.
در
نجف علاوه بر استفاده از درس
پدر از استادان درجه اول
دیگری چون محمدتقی
شیرازی، آخوند خراسانی و
میرزا حسین خلیلی بهره برد و در
سن 25 سالگی به مقام اجتهاد
رسید.
در سال 1285 به عنوان
مشاور آیه اللّه خراسانی سهم
مهمی در تهیه اعلامیه های
مشروطه داشت.
وقتی
انگلیسیها به عراق حمله کردند،
در منطقه کوت العماره حدود 18
ماه علیه متجاوزین جنگید.
در
سال 1920 با کمک مراجع دیگر
جمعیت اسلامی عراق را تشکیل
داد و برای مبارزه با سلطه
انگلیس در عراق دست به
انقلابی زد که به انقلاب 1920
عراق مشهور شد.
پس از آن به
ایران آمد و مبارزات خود را در
ایران علیه انگلیس ادامه داد.
پس از اشغال ایران در جنگ
جهانی دوم، توسط متفقین
بازداشت شد و یک سال در
اراک، رشت و کرمانشاه زندانی
گردید.
آیه اللّه کاشانی هیچ گاه از
مسائل جهان اسلام غافل نبود،
از این رو در سال 1326 شمسی
که تأسیس دولت غاصب اسرائیل
اعلام گردید، اعلامیه ای خطاب
به مسلمانان جهان صادر کرد
و مسلمانان را جهت مخالفت
دعوت به تظاهرات و اعتراض
نمود و از آنان خواست تا تمام
کوشش خود را برای ریشه کن
کردن این غده سرطانی به کار
گیرند و خود نیز در تهران با بیش
از سی هزار نفر به تظاهرات
پرداخت.
پس از آزادی باز هم
به مبارزه خود ادامه داد و به
همین دلیل در زمان قوام السلطنه
دوباره دستگیر و 18 ماه به
قزوین تبعید شد.
بعد از ترور
شاه و متهم کردن کاشانی به
دست داشتن در این ترور در 15
خرداد 1327 به قلعه
فلک الافلاک خرم آباد و پس از
مدتی نیز به لبنان تبعید شد که
18 ماه به طول انجامید.
پس از
بازگشت از لبنان در سال 1329
به نمایندگی از مردم تهران، به
مجلس راه یافت و رهبری
نیروهای مذهبی را در مجلس
پانزدهم به عهده گرفت.
از جمله
اقدامات آیه اللّه کاشانی،
جلوگیری از انعقاد قرارداد گس
ـ گلشائیان و متحد کردن
نیروهای مذهبی و ملی برای
ملی شدن نفت در مجلس
شانزدهم بود.
در آن زمان
رهبری گروه ملی را دکتر مصدق
بر عهده داشت.
مصدق اعلام
کره که قرارداد دارسی و قرارداد
1933 را به رسمیت نمی شناسد
و در روز 20 مهر 1329 دولت
را استیضاح کرد و روز 4 آذر
همان سال پیشنهاد ملی شدن
نفت مطرح شد.
در این هنگام
آیه اللّه کاشانی به حمایت از
مصدق پرداخت تا سرانجام در
24 اسفند 1329 نفت ملی شد و
در 29 اسفند همان سال به
تصویب سنا رسید.
با روی کار
آمدن قوام و برکناری مصدق در
25 تیر 1331 آیه اللّه کاشانی
اعلام کرد اگر قوام ظرف 48
ساعت کنار نرود، اعلام جهاد
خواهد کرد.
در پی این سخن،
روز 30 تیر مردم به خیابانها
ریختند و شاه سریعا قوام را
برکنار کرد و مصدق روی کار
آمد.
پس از واقعه سی تیر 1331
و روند خاص حکومت جبهه ملی
و سیاستهای متضاد آن، بین
آیه اللّه کاشانی و دکتر مصدق
اختلافاتی روی داد که منجر به
جدائی گردید.
پس از کودتای
28 مرداد 1332 و قرارداد
استعماری کنسرسیوم، علیه
دولت و عاقدان قرارداد بیانیه ای
صادر و پس از دستگیری فدائیان
اسلام به دادگاه نظامی احضار و
حکم اعدام وی صادر گردید که
البته تلاش و کوشش علمای
بزرگ، به خصوص مرحوم آیه اللّه
بروجردی، موجب لغو حکم
مزبور شد.
اما شیوه و شگرد
ساواک و دربار باعث منزوی
گردیدن ایشان شد و از سوی
دیگر روشهای غیراصولی و
شایعه پراکنی و تحریف حقایق از
سوی به اصطلاح ملیون، بر این
انزوا افزود.
بعد از کودتای 28
مرداد 1332 که منجر به برکناری
مصدق شد، آیه اللّه کاشانی که
می دید دوباره رابطه با انگلیس
شروع شده، به مبارزه با انگلستان
پرداخت و در سال 1335 دستگیر
و زندانی شد.
حضرت امام
خمینی (سلام اللّه علیه) در مورد
مرحوم آیه اللّه کاشانی که چندین
سال اداره بزرگترین حوزه علمیه
در تهران را بر عهده داشت،
فرموده اند : «آقای کاشانی از
جوانی در نجف بودند و یک
روحانی مبارز بودند.
مبارزه با
استعمار.
آن وقت البته انگلستان
بود، مبارزه با او.
در ایران هم که
آمدند، تمام زندگی شان صرف
همین معنا شد و من از نزدیک
ایشان را می شناختم».
آیه اللّه کاشانی در 23 اسفند
1340 به دیار باقی شتافت و در
جوار مرقد مطهر حضرت
عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)
به خاک سپرده شد.
ر.ک : آیه اللّه سید ابوالقاسم
کاشانی به روایت اسناد ساواک،
2 جلد
منبع:
کتاب
سپهبد مهدیقلی علوی مقدم به روایت اسناد ساواک صفحه 103