تاریخ سند: 5 آذر 1343
موضوع: ورود و خروج شخصیتها
متن سند:
شماره: 1350 /322
ساعت 2230 روز چهارشنبه (4 /9 /43) والا حضرت شاهپور غلامرضا پهلوی1 با هواپیمای پان امریکن از اروپا وارد تهران شدند.
ساعت 2230 روز مزبور (4 /9 /43) سناتور عباس مسعودی و بدیعالزمان فروزانفر استاد دانشگاه از بیروت با هواپیمای پانامریکن وارد ایران شدند.
ساعت 0020 روز مزبور (5 /9 /43) سناتور مهرانگیز منوچهریان2 از دهلی نو و حسینقلی خدیوی معاون فنی پارلمانی وزارت کشاورزی از هنگ کنگ با هواپیمای ماورای بحار وارد تهران شدند.
ساعت 0230 روز مزبور (5 /9 /43) اکبر شهبازی دبیر اول سفارت کبرای شاهنشاهی در دهلی نو با هواپیمای ماورای بحار تهران را به سوی اروپا ترک کرد.
به دفتر ویژه اطلاع داده شد.
اصل اطلاعیه در پرونده ف /15 بایگانی است و نسخه¬هایی از این اطلاعیه در پرونده نامبردگان بالا بایگانی گردید در پرونده سناتور عباس مسعودی م- س /90 بایگانی شود.
به جای رئیس بخش 322 قهرمانی
توضیحات سند:
1.
غلامرضا پهلوی، پنجمین فرزند رضا شاه از توران امیرسلیمانی در سال 1302 درتهران به دنیا آمد.
اندکی بعد از تولد وی ، مادرش از رضا شاه جدا شد.
از همان زمان غلامرضا با مادرش درخانهای که رضاخان برایشان تهیه کرده بود زندگی میکرد.
وی تحصیلات ابتدایی را در ایران گذراند.
در سال 1313 همراه سه برادر دیگرش، برای ادامهی تحصیلات به سوئیس مدرسهی لوروزه رفت و در سال 1315 به اتفاق محمدرضا به تهران برگشت و در دبیرستان نظام مشغول به تحصیل شد.
نامبرده سپس برای تحصیلات عالیه به آمریکا سفر کرده و در دانشکدهی پرنیستن به تحصیل پرداخت و مجدداً به تهران مراجعت کرد.
غلامرضا سپس وارد دانشکدهی افسری شد و در مهر 1327 دانشکدهی نظام را به پایان برد و در اسفند 1350 به درجهی سرتیپی رسید.
نامبرده به عنوان یک مقام رسمی نظامی به شمار میرفت و در ضیافتهای خارجی و داخلی به جای شاه حاضر میشد.
غلامرضا پهلوی در سال 1326 با هما اعلم، دختر امیر اعلم پزشک رضاشاه ازدواج کرد.
دومین ازدواج غلامرضا با منیژه جهانبانی دختر سرلشگر منصور جهانبانی بود.
نامبرده مدتی مسئول امور جوانان و ورزش کشور نیز بود.
در مهرماه سال 57 سرویس اطلاعاتی فرانسه اطلاع داد که یکی از اعضای خاندان پهلوی با سرویس اطلاعاتی شوروی همکاری دارد که پس از بررسیهای لازم، مشخص شد که به احتمال زیاد این فرد غلامرضا پهلوی است.
در میان اعضای خاندان پهلوی، غلامرضا به عنوان فردی فاقد شخصیت و پول دوست و خسیس شهره است.
به عنوان نمونه هنگامی که یک نفر به او گفته بود به فراماسونهایی که بعد از انقلاب به خارج آمدهاند ماهی صد دلار کمک مالی میشود، تلاش زیادی کرده بود تا این پول واهی را وصول کند و ظاهراً بعد از مراجعه به او گفته بودند که سر به سرش گذاشتهاند.
از نحوهی فعالیت و شیوهی ورود غلامرضا پهلوی در فراماسونری اطلاع کاملی در دست نیست، ولی قدر مسلم آن است که وی از فعالین فراماسونری در ایران بوده است.
اهم مشاغل وی عبارت بود از: ریاست کمیتهی المپیک، ریاست باشگاه سوارکاران، آجودان ویژه شاه، ریاست عالی بازرسی ویژه ستاد فرماندهی عالی و عضو شورای نیابت سلطنت.
با پیروزی انقلاب اسلامی غلامرضا پهلوی به خارج از کشور گریخت و به گفتهی کسانی چون شعبان جعفری (بیمخ): «غلامرضا پهلوی در لوسآنجلس زندگی انگلی سابق خود را ادامه میدهد و مرتباً به ایرانیان مقیم، پول و پلهدارها و ثروتمندان آویزان است تا مشروب مجانی بخورد و تریاک مجانی بکشد» وی هماکنون در ایالت کالیفرنیا و در منطقه « بورلیهیلز لوسآنجلس» زندگی میکند.
هما سرشار، خاطرات شعبان جعفری، تهران، نشر ثالث، 1380
ر.ک: خاندان پهلوی به روایت اسناد، مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
2.
دکتر مهرانگیز منوچهریان، فرزند منوچهر دارای لیسانس فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی و دکترای حقوق از دانشگاه تهران بود.
وی موسس و رئیس اتحادیهی زنان حقوقدان ایران، موسس سازمان داوطلبان حمایت خانواده، نایب رئیس اتحادیهی بین المللی زنان، حقوقدان وابسته به سازمان ملل متحد و از سال 1327 شاغل در وکالت دادگستری بود.
وی در چهارمین دورهی مجلس سنا به عنوان سناتور انتصابی از تهران به این مجلس راه یافت و در سال 1346 ش نیز به عنوان نمایندهی ایران در کنفرانس حقوق بشر که در تهران تشکیل شد، شرکت کرد.
وی یک سال بعد جایزهی صلح حقوق بشر را از سازمان ملل متحد دریافت کرد.
منوچهریان در دوره های 4، 5 و 6 به عنوان نمایندهی انتصابی تهران وارد مجلس سنا شد و از 1341 تا 1345 مشاور حقوقی و جرم شناسی و رئیس اتحادیه بین المللی ایران و عضو شورای عالی داوطلبان شیر و خورشید سرخ ایران بود.
او نخستین برندهی جایزهی صلح حقوق بشر از سازمان ملل متحد بود و کتابهایی چند به رشتهی تحریر درآورد.
(روزنامهی خراسان، شمارهی 5656، 26 /10 /1347) طرحهای ضد اسلامی و ضد اخلاقی وی در مجلس جای بررسی و دقت است.
وی سرانجام در 14 تیرماه سال 1379 در تهران درگذشت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
(اطلاعات ش 11218 سال 42؛ زن روز سال 44؛ حقوق مردم ش 13 و 14 سال 47)
منبع:
کتاب
مسعودیها به روایت اسناد ساواک صفحه 127