تاریخ سند: 14 خرداد 1357
موضوع : سیدمحمد حسنی واعظ ساکن بافق
متن سند:
شماره : 225 /10/ 06/ 501 تاریخ : 14 /3 /2537[] 0314
از : ژ . ک . ش (سازمان ضداطلاعات) 402 ن
به : ریاست سازمان اطلاعات و امنیت استان یزد
موضوع : سیدمحمد حسنی واعظ ساکن بافق
اطلاعیه رسیده حاکی است نامبرده که شوهر خواهر میرزاجواد قائمی میباشد در ساعت 1900 مورخه 12 /3 /37 در امامزاده عبداله بافق بالای منبر اظهار میداشته با دولت مبارزه نمائید چرا باید آقای خمینی چندین سال تبعید و ممنوعالمنبر باشد. شیخ محمدتقی بافقی1 حرف حق زد که چوب به سرش زدند. مردم نترسید مبارزه نمائید و پارهای مسائل تحریکآمیز دیگری را بالای منبر عنوان مینموده است.
ارزیابی خبر . قابل بررسی
آقای جهانی . متن خبر به شهربانی منعکس و خواستار صحت و سقم موضوع شوید.2 18 /3
توضیحات سند:
1. آیتالله حاج شیخ محمدتقى بافقى در سال 1292 ق در بافق به دنیا آمد. در 14 سالگى براى ادامه تحصیل راهی یزد شد و حدود 14 سال نزد اساتید آن سامان چون: میرزا سیدعلى مدرس یزدى(ره) به تحصیل علوم دینی پرداخت.
آیتالله بافقی در سال 1320 ق، در 28 سالگى برای ادامهی تحصیل به عتبات رفت و در نجف اشرف، نزد آخوند ملامحمد کاظم خراسانی(ره) و آقا سیدمحمد کاظم یزدى(ره) و سید احمد کربلایى به تحصیل پرداخت و پس از 17 سال توقف در نجف و تکمیل علوم و اخلاق، در سال 1337 ق به ایران بازگشت و در شهر قم سکنی گزید وی در سال 1301 ش، آیتالله حائرى(ره) را تشویق به بنیانگذارى حوزه علمیه در قم نمود.
آیتالله بافقی، در دورانِ رضاخان، که سراسر مملکت را خفقان فراگرفته بود، با نوشتن نامههایى تند و صریح به او، وی را از اعمال زشت و منکر بر حذر میداشت و این درحالی بود که کوچک ترین تعارفات معمول را در نامههای خویش رعایت نمىکرد و همواره نامههای خویش را با این عبارت آغاز میکرد: « از آخوند بافقى به ...»
در ماه مبارک رمضان سال 1346 ق برابر با نوروز سال 1306 ش، زوار بسیارى طبق معمول سنواتى به زیارت حضرت معصومه(س) رفته بودند تا هنگام تحویل سال در قم باشند. اعضاى خانواده رضاشاه هم آمده بودند و بدون رعایت حجاب کامل در حرم مطهر در غرفه بالاى ایوان آینه جلب نظر مىکردند. آیتالله بافقى، پس از مطلع شدن از این مسئله، پیامى بدین مضمون فرستاد: « شما چه کسانید؟ اگر از غیر دین اسلامید پس در این مکان شریف چه مىکنید؟ و اگر مسلمانید، پس در حضور چندین هزار جمعیت در غرفه حرم چرا « مکشفهالوجه والشعر » نشستهاید؟»
این پیام، مؤثر واقع نشد، آیتالله بافقی، شخصاً به حرم آمد و به خانواده رضا شاه شدیداً اخطار کرد.
پس از این اقدام، رضا شاه با یک واحد موتوریزه به قم رفت و با چکمه وارد صحن مطهر شد و ایشان را مورد ضرب و شتم قرار داد.
آیتالله بافقى، پس از ضرب و شتم و دستگیرى به تهران آورده شد و پس از گذراندن پنج ماه حبس در زندان شهربانى مرکز، دیگر اجازه اقامت در قم نیافت و مجبور به سکونت در تهران شد.
پس از ملاقاتى که بین رضا شاه و آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) در قم به عمل آمد، آیتالله بافقی را به حضرت عبدالعظیم(ع) فرستادند و او این ایام را تحت نظر یک نفر بازرس آگاهى، به عبادت پرداخت. در سال 1314ش، پس از واقعه مسجد گوهرشاد، آیتالله بافقى از فرط اضطرابى که پس از شنیدن خبر این کشتار به او دست داد، دچار سکته شد و براى مدتى بسترى گردید. پس از اینکه اندکى بهبودى حاصل کرد، تقریبا سه ماه پس از واقعه، با توجه به اینکه از جانب دولت ممنوع الخروج بود، از تهران به مشهد حرکت نمود.
آیتالله بافقى در سال 1320 ش براى زیارت، به عتبات رفت و سال بعد، پس از مراجعه به شهررى، در 69 سالگى در آنجا وفات یافت و در مقبره آیتالله حائرى(ره) در قم مدفون گردید.
زندگى نامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، انتشارات الهام، 1369
2. ساواک یزد، این گزارش را در حالی که در آن، ایشان را شوهرِ خواهر میرزاجواد قائمی معرفی نموده، طی شماره 3478 /26 ﻫ – 21 /3 /37 برای شهربانی یزد ارسال و تقاضای تحقیق پیرامون صحت و سقم آن نموده است. بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 3 صفحه 249