تاریخ سند: 6 خرداد 1340
موضوع: جلسه منزل اسداله رشیدیان
متن سند:
شماره: 937 /316
قبل از ظهر روز گذشته منزل اسداله رشیدیان دایر بوده و عده ای در حدود
یکصد نفر از جمله جوادی و قدسی منتظر خدمت وزارت دادگستری ـ مظفر
هاشمی ـ الهیاری و نوروزی کارمندان پست و تلگراف ـ در حدود 40 نفر از
خریداران اراضی شرکت شین و 10 نفر از کارگران دخانیات ـ جمالی آشتیانی
مدیر روزنامه خدنگ و مدیر روزنامه نهیب آزادی در آن شرکت کرده اند.
در این
جلسه الهیاری و نوروزی علیه آقای مهندس اشراقی وزیر سابق پست و تلگراف
مطالبی اظهار نموده اند و نوروزی گفته چند روزنامه و از جمله روزنامه آرام
عملیات خلاف مشارالیه را درج کرده اند لیکن سازمان شاهنشاهی مهندس
اشراقی را بسمت مشاور استخدام کرده و ماهیانه مبلغ هشت هزار تومان به ایشان
حقوق می دهد و الهیاری اظهار داشته مهندس اشراقی بایستی بیاید منزل
رشیدیان و آستان منزل او را ببوسد و رشیدیان پاسخ داده حتی مایل نیست که
روی مهندس اشراقی را هم به بیند.
رشیدیان به خریداران اراضی شرکت شین
مانند گذشته وعده مساعدت نسبت به انجام کارشان در دادگستری می داده و
ضمنا مدت نیم ساعت به طور خصوصی با جوادی و قدسی مذاکراتی نموده اند.
درباره وضع دولت آقای دکتر امینی صحبت شده و رشیدیان گفته روز پنج شنبه
گذشته (4 /3 /40) ناهار را با ایشان در محلی بوده و خود آقای دکتر امینی هم در
کارش
گیر کرده و نمی داند چکار بکند و کابینه ایشان نامتجانس است و کسی که مدت
20 سال به قول خودش منتظر احراز مقام نخست وزیری بوده ظرف این مدت
نتوانسته 20 نفر را که به دردش بخورند دور خود جمع کند و از چند نفر مانند
دکتر سیاسی برای تصدی پست وزارت فرهنگ و دکتر اعتبار1 برای پست و
تلگراف خواهش کرد لیکن آنها حاضر به شرکت در کابینه ایشان نشدند و آقای
دکتر ارسنجانی2 ـ دکتر حسین فاطمی3 ـ کابینه آقای دکتر امینی است و همان
طوری که دکتر فاطمی در کابینه دکتر مصدق عمل کرد دکتر ارسنجانی هم در
کابینه دکتر امینی عمل می کند و به عقیده وی دولت فعلی مانند دولت
قوام السلطنه4 خواهد شد و با افتضاح کنار خواهد رفت و دکتر ارسنجانی هزار
رنگ دارد و ادعا کرده که اراضی خالصه را ظرف مدت 15 روز تقسیم خواهد
کرد در صورتی که مساحی آنها ماهها طول می کشد.
رشیدیان همچنین علیه آقای
درخشش وزیر فرهنگ مطالبی ایراد نموده و گفته آقای درخشش در اجتماع
فرهنگیان در محل استادیوم ثریا به آخوندها حمله کرده و موضوع توسط آخوندها
که با آقای نخست وزیر رابطه نزدیک دارند به اطلاع آقای دکتر امینی رسیده و ایشان
به درخشش پیغام داده اند که پست وزارت باشگاه مهرگان نیست و نیز گویا
درخشش در محلی اظهار داشته که توسط معلمین به مقام وزارت رسیده و آقای دکتر
امینی او را به این سمت منصوب نکرده است و روی هم رفته ایشان و همچنین محمد
عبداله گرجی5 و رضا معرفت هیچکدام در فرهنگ وجهه واقعی ندارند و معلمین
فقط به خاطر افزایش حقوق خود در باشگاه مهرگان اجتماع کرده اند.
رشیدیان درباره دولت بعدی عقیده داشته که یک فرد نظامی روی کار می آید و
کارها را در دست می گیرد و درباره وزرای کابینه فعلی گفته مگر سپهبد عزیزی6
و قدس نخعی7 حاضر به تمکین با اعضای کابینه فعلی می شوند.
جمالی آشتیانی
در خارج از منزل رشیدیان ضمن صحبت با جوادی و قدسی و یک نفر دیگر
درباره لغو امتیاز روزنامه اش (خدنگ) مذاکره و علیه دولت مطالبی اظهار نموده
و گفته دولت بدون هیچ مجوز قانونی این کار را می کند و او با این عمل دولت
مبارزه و در وسط خیابان بالای چهارپایه به عمل دولت اعتراض خواهد نمود و
جوادی گفته فعلاً وضع ایران خیلی خطرناک است و باید با وضع کنونی که دولت
آقای دکتر امینی سبب آن است مبارزه کرد.
به پرونده نامبرده بالا ضمیمه و به اداره یکم ارجاع شود.
ثابتی 20 /3 /40
توضیحات سند:
1ـ عبدالحسین اعتبار فرزند
احمد در سال 1290 ش در
بروجرد بدنیا آمد تحصیلات
خود را تا مهندسی ادامه داد.
وی مشاغلی از جمله: کارمند
وزارت دارایی، مدیرکل
وزارت دارایی، نماینده مجلس
شورایملی در دوره های
چهاردهم و پانزدهم، ریاست
بانک رهنی، وزیر بازرگانی،
وزیر پست و تلگراف و تلفن
و...
را عهده دار بود.
وی در
دوران بازنشستگی با دختر
شاهپور بختیار ازدواج کرد.
وی
در سال 1377 در خارج از
کشور درگذشت.
ر.ک: شرح حال رجال سیاسی و
نظامی معاصر ایران، جلد اول،
ص 130.
2ـ سیدحسن (خسرو) ارسنجانی
فرزند سیدمحمد حسین در سال
1301 شمسی در یک خانواده
روحانی در تهران به دنیا آمد.
او
دوره ابتدائی را در دبستان
پهلوی و دوره دبیرستان را در
دارالفنون و سن لوئی در فرانسه
به پایان رساند.
سپس وارد
دانشکده حقوق دانشگاه تهران
شد و لیسانس گرفت.
او در
شهریور 1320 کار
روزنامه نگاری را آغاز و
روزنامه «داریا» را منتشر کرد.
در سال 1324 حزبی به نام
«آزادی» تأسیس کرد، اما کارش
نگرفت و در سال 1325 در
زمان حزب دموکرات قوام، جزء
مؤسسین آن بود.
ارسنجانی در
سال 1326 پس از رد شدن
اعتبارنامه اش یک بار دیگر به
کار روزنامه نگاری مشغول شد
و اداره روزنامه دموکرات از
طرف قوام به او واگذار گردید.
وی همچنین یکی از مشاوران
رزم آرا بود که طرحی درباره
تعاونی های روستائی و فروش
املاک خاصه به کشاورزان را به
او ارائه کرد.
دکتر حسن
ارسنجانی در 19 اردیبهشت
1340 در کابینه دکتر امینی به
عنوان وزیر کشاورزی معرفی
شد و قانون اصلاحات ارضی را
تهیه و با هیاهوی فراوان به
مورد اجرا گذاشت.
پس از آنکه
امینی استعفا داد او در مقام خود
ابقاء شد.
اما در تاریخ 20 اسفند
1341 به علت ناسازگاریهای
علم، از وزارت کشاورزی
استعفا داد و در 17 فروردین
1342 به سمت سفیر ایران در
ایتالیا منصوب گردید.
ارسنجانی از عاملین انگلیسیها
در ایران بود و با نزدیک کردن
خود به شاه و آمریکائیها
اقدامات خود را به نفع
انگلیسیها تمام می کرد.
وی،
غوغاسالار و بلواچی معروفی
بود که در جریان نهضت امام
خمینی (سلام اللّه علیه)، به همراه
شاه در چهارم بهمن 1341، به
قم رفت و در برابر حرم حضرت
معصومه (سلام اللّه علیه)،
سخنرانی کرد و از شاه، به عنوان
بت شکن بزرگ در ردیف
حضرت ابراهیم، حضرت موسی
و حضرت عیسی نام برد و
مخالفان وی را نمرود و فرعون
نامید.
او در روز جمعه دهم
خرداد 1348 بر اثر سکته قلبی
درگذشت.
ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، ج 2، ص 36.
مهدی بامداد، تاریخ رجال
ایران، ج 6، ص 78.
اطلاعات، بهمن 1341.
خاطرات علی امینی.
3ـ سید حسین فاطمی در دهم
محرم سال 1296 شمسی در
شهر نائین چشم به جهان
گشود، پدرش «سید علی محمد»
از روحانیون معروف و مادرش
«سیده طوبی» بوده که هر دو نفر
از خانواده سادات طباطبائی
نائینی به شمار می رفتند.
حسین تحصیلات ابتدائیش را در
نائین گذراند و بعد به اصفهان
رفت و همراه برادرش سیف پور
در کالج انگلیسی آن شهر به
تحصیل پرداخت.
او ضمن
تحصیل در دوره متوسطه قدم به
عرصه مطبوعات نهاد و نزد
برادرش که صاحب امتیاز
روزنامه باختر بود به تهیه و
تنظیم مطالب روزنامه کمک
کرده و تجربیات لازم را در رشته
روزنامه نگاری بدست آورد.
فاطمی آنگاه در سال 1316
عازم تهران شد تا کار
روزنامه نگاری را در عرصه و
میدان وسیع تری آغاز نماید و در
حالی که بیش از بیست سال از
عمرش نگذشته بود، به مدیریت و
سردبیری روزنامه «ستاره» که
در تهران انتشار می یافت
منصوب گردید.
اما، او بعد از
مدتی که روزنامه ستاره را
انتشار داد به خواهش برادرش
روزنامه باختر را که مدیریت آن
در اصفهان با برادرش سیف پور
بود در تهران منتشر ساخت.
وی
در خیابان لاله زار دفتری را برای
این کار اجاره کرد و با یک کادر
تحریریه منظم به کار اداره
روزنامه مزبور ادامه داد.
فعالیت و تلاش مداوم حسین
فاطمی در نوشتن مقالات تند
انقلابی بعد از شهریور 1320 در
روزنامه باختر سبب توسعه
معروفیت و محبوبیت روزنامه
باختر می شود، سرمقالات تند و
آتشین او در جامعه جایگاه و
مقام خاصی را بدست آورد و
همین امر زمینه مساعدی برای
انتشار افراطی ترین روزنامه
کشور یعنی روزنامه باختر امروز
گردید.
فاطمی از سال 1322 به
بعد که رسما وارد مبارزه علیه
حکومتهای وقت و از جمله علی
سهیلی شده بود بدون بیم و هراس
طی مقالات بسیار تند ماهیت
حکومت سهیلی را که وابستگی
نزدیک با اربابان انگلیسی خود و
از جمله آنتونی ایدن وزیر
خارجه بریتانیا داشت به مردم
ایران معرفی کرد.
حسین فاطمی
آنگاه برای ادامه تحصیلات به
اروپا رفت و مدت سه سال از
سال 1323 تا اواسط سال 1327
در پاریس به تحصیل پرداخت و
دکترای حقوق اخذ نمود.
وی از
شهر پاریس ضمن تحصیل،
مقالات تند و آتشینی که بعضا
افشاگرانه بود برای روزنامه
«مرد امروز» فرستاد که
خوانندگان و علاقمندانی بسیار
داشت.
وی پس از بازگشت به
کشور به نهضت ملی پیوست و به
مصدق و یارانش کمک نمود.
دکتر فاطمی نخستین کسی بود که
پیشنهاد ملی شدن نفت ایران را
در خانه محمود نریمان ارائه کرد
و دکتر مصدق بارها یادآور این
قضیه بود واز او در این امر به
نیکی یاد می کرد، اگر چه می گفت
که سرمقالات فاطمی حتی از یک
ارتش نیرومند بیشتر به پیشرفت
مقاصد ما کمک می کند.
دکتر
حسین فاطمی در راه مبارزات
شجاعانه خود صدمات و ضربات
هولناکی را متحمل گردید، یک
بار به هنگام تشییع جنازه و به
خاک سپاری محمد مسعود مدیر
مرد امروز مورد سوءقصد قرار
گرفت که گلوله او را از پای در
نیاورد و مدتی او را در
بیمارستان بستری گردانید.
پس
از کودتای 28 مرداد 1332 وی
مدتی مخفی بود ولی بر اثر
خیانت ولو رفتن مخفی گاهش
دستگیر و در شهربانی از طرف
حکومت کودتا مورد تعرض قرار
گرفت و پس از آن، در حال
بیماری در دادگاه نظامی محاکمه
و در برابر جوخه اعدام قرار
گرفت.
4ـ احمد قوام وی فرزند میرزا
ابراهیم خان معتمدالسلطنه و
خواهرزاده میرزاعلی خان
امین الدوله بود.
در سال 1312
ق مدتی جزء پیش خدمت های
ناصرالدین شاه بود و در سال
1314 که امین الدوله به حکومت
آذربایجان منصوب شد، ریاست
دفتر خود را به او واگذار کرد.
در
دوران صدارت امین الدوله،
منشی حضور صدراعظم شد
(1315 ق) و در دوران صدارت
عبدالمجید عین الدوله (24 ـ
1321 ق) لقب دبیر حضور
گرفت.
در دوران تصدی میرزا
تقی خان مجدالدوله بر وزارت
داخله که وزارت رسایل نیز در
اختیار آن بود، احمد قوام به سمت
وزیر رسایل تعیین شد و به
مناسبت شغلش ملقب به وزیر
حضور شد (1324 ق).
در اوایل
انقلاب مشروطیت قوام السلطنه
لقب گرفت و از همین زمان است
که مراحل ترقّی خود را طی کرد.
پس از فتح تهران (1327 ق) با
حمایت حاج علیقلی خان سردار
اسعد بختیاری معاون وزارت
کشور شد و در 1328 ق به
معاونت وزارت جنگ رسید.
در
کابینه مستوفی الممالک (1328
ق) با به عهده گرفتن وزارت
جنگ برای اولین بار وزارت
یافت.
در سال 1329 قمری در
کابینه سپهدار، وزیر عدلیه شده
و در کابینه صمصام السلطنه
بختیاری به وزارت داخله
رسید (1329).
در سال 1331
در کابینه محمد علی خان
علاءالسلطنه وزارت مالیه را
برعهده گرفت و در کابینه
عین الدوله (1336 ق) وزارت
داخله را برعهده داشت (1299)
در سال های 1337 تا 1339 ق
والی خراسان بود و پس از
کودتای اسفند 1299 شمسی که
سید ضیاءالدین طباطبایی به
نخست وزیری رسید بنا بر کینه
قدیمی از احمد قوام، به کلنل
پسیان رییس ژاندارمری
خراسان دستور داد که وی را
گرفته و تحت الحفظ به تهران
فرستد.
در تهران مدتی در زندان
بود که فرمان نخست وزیری او
صادر شد (14 خرداد 1300 ش)
اما پس از چهار ماه مشیرالدوله
برجای او نشست.
در خرداد
1301 دوباره نخست وزیری را
برعهده گرفت که این کابینه او نیز
8 ماه دوام آورد.
در سال 1302
شمسی رضاخان سردار سپه (که
وزیر جنگ کابینه مشیرالدوله
بود) به بهانه توطئه قوام برای
کشتن او، وی را برای مدتی
دستگیر کرد.
او پس از آزادی به
اروپا رفت و تا سال 1307 ش
در آن جا بود.
پس از بازگشت تا
شهریور 1320 و عزل رضاخان،
از سیاست کناره گرفت.
پس از
شهریور سال 1320، احمد قوام
سه دوره : «مرداد 1321، بهمن
1324 و تیرماه 1331» نخست
وزیری کشور را عهده دار بود.
احمد قوام یکی از آخرین
پرورش یافتگان مکتب سنتی
سیاست ایران است.
وی خطی
زیبایی داشت که از علی خان
امین الدوله آموخته و فرمان
مشروطیت و مناجات نامه
حضرت علی (ع) را به آن خط
نوشت و همین خط زیبا بود که
نردبان ترقی او شد.
از سوی
دیگر سرپرستی و حمایت علی
خان امین الدوله و مجدالملک
سینکی در پرورش و ترقی احمد
قوام و برادرش حسن
وثوق الدوله نقش به سزایی
داشت.
تشکیل قوای ژاندارمری
در دوران وزارت داخله او بود،
طرح بودجه بندی کشور برای
نخستین بار در زمان
نخست وزیری وی به مجلس
ارائه و تصویب شد که دکتر محمد
مصدق وزیر مالیه وی در آن
نقشی به سزا داشت.
در سیاست
خارجی استفاده از نیروی سوم را
در نظر داشت که همین امر موجب
دعوت از مستشاران آمریکایی
برای سازماندهی مالیه در نظام
بود.
مهمترین کار وی در حل
بحران های داخلی و خارجی را
باید مسأله خروج نیروهای
شوروی از ایران دانست که با
بهره برداری از شرایط جهانی و
جلب حمایت آمریکا موفق شد تا
نیروهای شوروی را به خروج از
ایران و قطع حمایت آنان از
حکومت پیشه وری وادار سازد.
قوام در تیر ماه 1331 مجبور به
استعفا شد و اموال او مصادره
گردید اما در سال 1333 اموال
وی بازگردانده شد.
احمد
قوام السلطنه در 31 تیرماه
1334 در سن 82 سالگی
درگذشت و در مقبره خانوادگی
خویش در قم به خاک سپرده شد.
5ـ محمد عبداللّه گرجی به سال
1296 ه ش در تهران تولد یافت
پدرش عبدالحمید از بازاریان و
کسبه تهران بود.
وی تحصیلات
ابتدائی خود را در دبستان ثریا به
پایان رسانید و از دبیرستان
ایرانشهر سابق ـ موفق به اخذ
دیپلم شد و پس از آن راه
دانشسرای عالی را در پیش
گرفته و دوره آن را به پایان
رسانید.
وی پس از آن با تدریس
در دبستان ها و دبیرستانهای
تهران اولین فعالیتهای اجتماعی
خود را آغاز کرد و به ترتیب
سمت هائی از قبیل ریاست
معلمین تهران ـ ریاست ادارات
مختلف فرهنگ ـ مدیریت
تعلیمات عالیه ـ مدیر کل
بازرسی وزارت فرهنگ و
مدیریت کل فرهنگ استان.
وی
یک بار نیز برای نمایندگی
مجلس فعالیت کرد و توانست به
مجلس راه پیدا نماید.
گرجی
چندین بار برای مطالعات
فرهنگی به کشورهای خارج
مسافرت کرد و مدتی نیز به سمت
معاونت نخست وزیری و ریاست
سازمان رهبری جوانان انتخاب
شد.
6ـ سپهبد سید صادق امیرعزیزی
در سال 1283 شمسی در تهران
متولد شد.
پس از به پایان
رساندن تحصیلات ابتدایی و
متوسطه، دوره دانشکده افسری
و دانشگاه جنگ را نیز گذراند.
وی در روز اول مهرماه 1302
وارد خدمت ارتش شد و اولین
پست مهمش آجودانی هنگ
مستقل گیلان بود.
او در اول
مهرماه 1326 در حالی که
فرماندهی لشکر فارس را بر
عهده داشت، به درجه سرلشگری
رسید.
سپهبد امیر عزیزی در
اسفندماه 1339 در کابینه شریف
امامی به سمت وزارت کشور
منصوب شد و در سال 1340 تا
1341 نیز در کابینه علی امینی
در همین سمت مشغول کار بود.
امینی با انتخاب افرادی چون
عزیزی می کوشید تا چهره ای
آبرومند به ترکیب کابینه خود
دهد.
وی در کابینه اسداللّه علم که
در تاریخ 30 تیر 1341 به
شاه معرفی شد، مجددا عهده دار
پست وزارت کشور شد و تا 18
اسفند 1342 در این سمت باقی
ماند.
سپهبد امیر عزیزی در 29
اردیبهشت 1342 به عنوان
استاندار خراسان انتخاب شد و
سپس نیابت تولیت آستان قدس
رضوی را نیز عهده دار گردید و
تا مهرماه 1344 این سمت را
برعهده داشت.
در سوم تیرماه
1344 به ریاست کمیته همکاری
بین المللی در استان خراسان
انتخاب شد که این جریان در
راستای اصلاحات ارضی بود.
وی در نیمه اول سال 1357
مجددا استاندار خراسان گردید.
در 14 دی ماه استعفا داد و به
تهران آمد و در دولت ازهاری به
عنوان وزیر کشور انتخاب شد.
ر.ک : قیام 15 خرداد به روایت
اسناد ساواک، ج 2، ص 247.
سید علی میرنیا، وقایع خاور
ایران، ج 2، ص 300
محمدعلی سفری، گذری بر
تاریخ معاصر ایران، ص 340
مسعود بهنود، از سید ضیاءالدین
تا بختیار، ص 486
تقویم تاریخ خراسان از
مشروطیت تا انقلاب، ص 201
7ـ حسین قدس نخعی دارای
تحصیلات قدیمی و
فارغ التحصیل از مدرسه علوم
سیاسی دارالفنون تهران بود.
در
سال 1304 اقدام به تاسیس
نشریه ندای قدس نمود و در سال
1314 با دختر صدرالسلطنه
(اولین وزیر مختار ایران در
واشنگتن) ازدواج نمود.
وی به
لحاظ پشتوانه فامیلی همسرش و
آشنایی با زبانهای انگلیسی و
فرانسه به استخدام وزارت
خارجه درآمد و با عضویت در
جمعیت فراماسونری (لژ ستاره
سحر) و آشنائی با رجال به
اصطلاح سیاسی آن زمان راه
ترقی را در این وزارتخانه طی
نمود و به سفیر کبیری چندین
کشور من جمله ژاپن، چین تایپه،
انگلیس، آمریکا و...
منصوب
شد.
مدتی وزارت امور خارجه
را نیز برعهده داشت.
نامبرده از
عناصر مورد اعتماد رژیم پهلوی
بود و به وزارت دربار
شاهنشاهی نیز رسید.
او چند سال
در پست وزارت دربار
شاهنشاهی باقی ماند و جزء
محرمین درجه یک شاه بود.
قدس نخعی طبع شاعری داشت و
از وی رباعیاتی باقی مانده
است.
ساواک در سند بیوگرافی
او آورده است : فردی شاهدوست
و میهن پرست، مردم دار و محتاط
و با زیردستان رفتار خوبی دارد و
قوه خلاقیت و ابتکاری متوسط
دارد.
سابقه سوء سیاسی ندارد و
طرفدار رژیم سلطنتی و سیاست
غرب (انگلیس) و با
فراماسونری ها و عامیون مربوط
است.
در زمان افول دولت امینی
وی یکی از کاندیداهای مطرح
برای نخست وزیری بود.
قدس
نخعی ظاهرا ارتباط مناسبی با
روحانیت از خود نشان داد.
به
همین جهت از سوی شاه برای
ملاقات با آیت الله خوانساری
انتخاب می شود و در سال 1343
هنگامی که آیت الله خوانساری
نامه ای را جهت عفو زندانیان
سیاسی و به ویژه روحانیون به
شاه می نویسد وی با ایشان در
منزلشان در قم دیدار می کند.
ولی نتیجه مثبتی عاید نمی شود و
آقای خوانساری هم بعدا اعلام
می کند که مذاکره فایده ای ندارد
و روش حضرت امام خمینی (ره)
بهتر است البته زمان مناسب
می خواهد.
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی
ـ بزم اهریمن، ص 406
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 36