تاریخ سند: 14 خرداد 1348
موضوع: طرح معما
متن سند:
گزارش خبر
به: ۳۱۲ شماره گزارش: 24709 /20/ﻫ /8
از: ۲۰/ﻫ /8 تاریخ گزارش: 14 /3 /48
موضوع: طرح معما
در ساعت ۹:۳۶ روز 10 /3 /48 مرد ناشناسی ضمن یک مذاکره خصوصی به ودودی (پیشکار علی امینی) اظهار داشت شنیدهام که دکتر ارسنجانی فوت کرده! تحقیقاتی دراین مورد بکن قبل از اینکه به آقا (علی امینی) بگوئید اگر درست بود به ایشان بگو و مرا هم در جریان بگذار.
در ساعت ۱۰:۰۴ روز 10 /3 /48 مرد ناشناسی ضمن یک مذاکره خصوصی به علی امینی اظهار داشت من تماس گرفتم علم بیرون رفته بود ضمناً مثل این که خود حسن کاغذی نوشته و یک روز وقتش را عقب انداخته و برادر ارسنجانی هم با علم تماس گرفته فکر میکنم گفتن لازم نباشد و من به شما تسلیت میگویم امینی در پاسخ از ناشناس تشکر نمود.
در ساعت ۹:۵۶ روز 10 /3 /48 علی امینی ضمن یک مذاکره خصوصی به مرد ناشناسی اظهار داشت ارسنجانی فوت کرده! مرد ناشناس پاسخ داد که خود من به ودودی این جریان را گفتم و خیلی هم متاسفم امینی افزود من پنجشنبه هرچه تلاش کردم با او صحبت کنم نشد و حالا با علم باید راجع به این موضوع صحبت کنم ناشناس گفت اگر میخواهید من الان با ایشان تماس بگیرم و امینی موافقت نمود.
در ساعت ۸:۴۰ روز 10 /3 /48 ودودی با مردی که خود را مهندس ارسنجانی معرفی مینمود به طور خصوصی صحبت میکرد ارسنجانی گفت من مدتها پشت در منزل شما بودم و شما نبودید. صبح فوت کرد و سپس ارسنجانی با علی امینی مشغول صحبت شد و اظهار نمود با کمال تأسف تمام شد امینی پرسید چطور؟ ارسنجانی گفت به قدری زود تمام شد که باور نمیشود کرد دیشب تا چهار بعد از نیمه شب خوب بود صحبت میکرد و مسخرهبازی در میآورد دکتر آمد گفت باید برود بیمارستان بانک ملی و حدود ساعت شش و ربع تمام کرد امینی در جواب اظهار تأسف نمود و افزود هم به شما و هم به خودم بایستی تسلیت بگویم و افزود که الان کجاست؟
ارسنجانی جواب داد در بیمارستان بانک ملی است دارم دنبال کاغذهایش میگردم شاید وصیتنامه نوشته باشد.
در ساعت 10:12 روز 10 /3 /48 مرد ناشناسی ضمن یک مذاکره خصوصی با علی امینی اظهار داشت که چهارشنبه شب با هم تأتر بودیم وصیتنامهاش هم پیدا شد سال ۱۳۴۵ نوشته شده امینی سئوال کرد چه نوشته؟ مرد ناشناس پاسخ داد نوشته ظهیرالدوله خاکش کنند امینی افزود آنجا خیلی مشکل است و جا هم نیست باید در این مورد با عبداله انتظام صحبت کنم.
در ساعت ۱۰:۳۰ روز 10 /3 /48 مردی به نام مهندس ارسنجانی ضمن یک مذاکره خصوصی به علی امینی اظهار داشت وصیتنامهاش را پیدا کردم او نوشته مرحوم مادرم را پیش من منتقل نموده در ظهیرالدوله دفن نمائید امینی پاسخ داد ظهیرالدوله جا نیست بایستی موافقت انتظام را جلب کنیم ارسنجانی پرسید شما موافقت دارید که در ظهیرالدوله باشد؟ امینی اظهار نمود اگر بشود اشکالی ندارد ارسنجانی گفت اگر هیچ کدام نشد میبریم شهریار چون درحضرت عبدالعظیم که مادرم دفن است جا نیست. امینی پاسخ داد در شهریار هم صلاح نیست حالا من با انتظام صحبت میکنم و نتیجهاش را به شما خبر خواهم داد.
در ساعت ۱۲ روز 10 /3 /48 مهندس ارسنجانی ضمن یک مذاکره خصوصی از علی امینی سئوال کرد با انتظام صحبت کردید؟ امینی پاسخ داد خیر هنوز پیدایش نکردهام ارسنجانی در خاتمه افزود ساعت ۸ از مسجد سپهسالار تشییع جنازه خواهد شد و مجلس ختم هم روز سهشنبه ۸:۳۰ تا ۱۰:۳۰ در همان مسجد خواهد بود.
در ساعت ۱۸:۴۰ روز 10 /3 /48 علی امینی ضمن یک مذاکره خصوصی بانوئی به نام ایران اعلم گفت رفتید استراحت؟ ایران اعلم در پاسخ گفت بلی خوب بود از تهران دور بودیم ضمناً این جریان ارسنجانی را که شنیدم خیلی ناراحت شدم .بنده میخواستم فردا خدمتتان برسم امینی افزود بلی ناگهانی بود و فردا من بایستی در تشییع جنازه شرکت کنم و در خاتمه موافقت گردید که بانوی مزبور روز 12 /3 /48 امینی را ملاقات نماید.
نظریه 20/ﻫ /8
1- دکتر ارسنجانی که فوت نموده وزیر اسبق کشاورزی در زمان حکومت علی امینی بوده است.
۲- منظور آقای علم وزیر دربار شاهنشاهی میباشد.
۳- بانو دکتر ایران اعلم با علی امینی ارتباط دارد و ممکن است همان ایران (موضوع گزارش خبری 24462 /20/ﻫ /8 – 22 /2 /48) بوده باشد.م
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 723