موضوع: سید محمدرضا سعیدی
متن سند:
به: ۳۱۶ ۲۳/۶/۴۸
از: ۲۰ ه ۳
موضوع: سید محمدرضا سعیدی
نامبرده بالا در تاریخ ۲۳/۶/۴۸ به قم مسافرت نموده و تا اول مهرماه ۴۸ در آن شهرستان اقامت خواهد نمود.
نظریه منبع: احتمالاً سعیدی در قم با عبدالرحیم ربانی شیرازی، مشکینی و سایر طرفداران خمینی در مورد انتشار نشریهای به مناسبت آتش سوزی مسجد الاقصی ۱ مشورت خواهد نمود.
نظریه رهبر عملیات: رهبر عملیات نظری ندارد
نظریه ۲۰/ ه۳: نظری ندارد پاستور
آیا ساواک هم در جریان مسافرت این شخص میباشد ۳۱/۶
توضیحات سند:
۱-. در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۸۸ مسجدالاقصی نخستین قبله مسلمین توسط اشغالگران قدس به آتش کشیده شد. گنبد مسجد در پنج نقطه سوخت، یکی از آثار متبرکه و یک منبر مخصوص با قدمت هشتصد ساله سوخت و از بین رفت. این جنایت دردناک خشم و کینه تمام مسلمانان جهان را برانگیخت و فریادهای «الجهاده از منارههای مساجد کشورهای اسلامی، مسلمانان را به جهاد علیه صهیونیسم جهت آزادی فلسطین دعوت کرد. رئیس پلیس اورشلیم، عامل آتش سوزی را یک مسیحی استرالیایی به نام «مایکل ویلیام رومن» معرفی کرد، اما نگفت که آبادی اعتراف کرده و همدستانش را معرفی نموده است یا نه؟ شاه نیز در این زمان به صحنه آمد و وزارت دربار با صدور اطلاعیهای، هزینه تعمیر مسجدالاقصی از سوی شاه و ملت ایران پذیرفت. حضرت آیتالله گلپایگانی به همین مناسبت از روحانیون و مردم خواستند در جلسهای که روز جمعه ۱۵ جمادی الثانی در مدرسه فیضیه تشکیل میشود شرکت کند. ساواک که به وحشت افتاده بود به آقای کاظم شریعتمداری متوسل شد. آقای شریعتمداری در ملاقات با رئیس ساواک قم از برگزاری این مراسم اظهار نگرانی کرد و گفت: از رفتن طلاب تحت اختیارش به طور غیر مستقیم به این مجلس جلوگیری خواهد کرد! شریعتمداری سپس توسط عواملش شایع کرد که رژیم قصد دارد عدهای از روحانیون را دستگیر و به سربازی اعزام کند. امام خمینی در واکنش به حریق مسجدالاقصی فرمودند: «مسجدالاقصی را آتش زدند، ما فریاد میکنیم که بگذارید مسجدالاقصی به همین حال نیم سوخته باقی باشد، این جرم را از بین نبرید، ولی رژیم شاه حساب باز میکند و صندوق میگذارد و به اسم بنای مسجدالاقصی از مردم پول میگیرد، تا شاید بتواند از این راه استفاده نماید و جیب خود را پر کند و ضمناً آثار جرم اسرائیل را از بین ببرد...)
حکومت اسلامی با ولایت فقیه، درس ۱۲، ص ۴۶
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 346