حادثه تبریز
متن سند:
در مورخه 25 /12 /36 روحانیون افراطی مشروحه زیر به علت حادثه تبریز1 طی انتشار اعلامیه پیوست،1 عید نوروز سال 2537 را تحریم و تکثیر شده اعلامیه در شهر مشهد و سایر شهرهای خراسان پخش گردید.
سید محمد موسوی شاهرودی2 سید جعفر سیدان . عباس واعظ طبسی . سید محمد موسوی نژاد . سید محمد موسوی درودی . سید عبدالکریم هاشمینژاد . سید حسن ابطحی . سید ابراهیم حجازی طبسی3. محمدرضا محامی . شیخ علی اکبر علیزاده 4 سید عباس صدر 5 سید حسین موسوی خراسانی . سید محمدرضا صالحی غلامرضا نمائی . محمدرضا دهشت . رضا رضازاده . محمدباقر واعظی6
توضیحات سند:
1. منظور قیام مردم تبریز میباشد : آفتاب سرخ یکشنبه 29 بهمن تازه دمیده بود که مردم تبریز دسته دسته براى حضور در مساجد به راه افتادند. کلاسهاىدانشگاه تبریز و همچنین بازار تبریز متراکم شد و در حالى که دهانه بازار به دستور سپهبد آزموده استاندار آذربایجان شرقى به وسیله ماموران، تحت فرماندهى رئیس کلانترى 6 تبریز بسته شده بود تا از ورود مردم به مسجد جلوگیرى شود، هر لحظه بر جمعیت حاضر افزوده مىشد. دقایقى بیش به ساعت 10 صبح نمانده بود که رئیس کلانترى 6 ضمن توهین به مقدسات مردم مسلمان، به آنها حمله کرده اسلحه گشود و چند نفر را مجروح کرد. مردم خشمگین به سوى خیابانها هجوم آوردند و از ساعت 10 صبح تا 2 بعدازظهر 73 شعبه بانک، 9 سینما،6 اتومبیل دولتى، 22 مرکز فساد، تعداد زیادى از مغازههاى مشروب فروشى و همچنین ساختمان حزب رستاخیز توسط تظاهراتکنندگان به آتش کشیده شد. به گزارش آتشنشانى تبریز، 134 نقطه شهر در آتش سوخت و دو افسر و 9 نفر مجروح شدند، ساعت 3 بعدازظهر، قواى کمکى رژیم وارد صحنه شد و با استقرار آن و نیز تاریک شدن هوا مردم به خانههاى خود بازگشتند. در جریان این حرکت اسلامى و بر اثر حمله ماموران به تظاهراتکنندگان تعدادی زخمى شدند. شمار مجروحین به حدى بود که در بیمارستانهاى تبریز براى مداواى آنان جاى کافى نبود و راهروها و راهپلههاى بیمارستانها نیز انباشته از مجروحین بود که زیر نظر ماموران ساواک قرار داشتند. رژیم شاه بعدها با تناقض گویى تعداد کشته شدگان را 6 نفر ذکر کرد اما شاهدان عینى تعداد شهدا را 600 نفر مىدانستند.
امام خمینى پس از آگاهى از فاجعه خونین 29 بهمن تبریز، علاوه بر نطق کوبندهاى که ایراد فرمودند، پیام مهمى نیز به همین مناسبت در 8/اسفند / 1356 خطاب به مردم آذربایجان فرستادند.
کوثر، جلد اول، ص 343 ـ 342
2. در این اعلامیه که تحت عنوان «اعلامیه مدرسین خراسان» منتشر گردیده، آمده است: «به منظور بزرگداشت خاطره پرافتخار شهیدان قم و تبریز و به پاس فداکاریهای بیدریغشان در راه تجسم نظام عادلانه اسلام و تحقق اهداف مقدس روحانیت حوزه علمیه مشهد سال 1357 را با عرض تسلیت به پیشگاه مقدس حضرت ولیعصر عجلاللهتعالی فرجهالشریف و عموم مسلمانان ایران آغاز نموده و به پیروی از علمای اعلام از انجام هرگونه مراسم تبریک و تهنیت اجتناب خواهد داشت و از مردم غیور مسلمان نیز انتظار دارد از انجام هرگونه مراسم نوروزی و جشن و سرور خودداری فرمایند.» یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب پنجم، ص 719
3. آیتالله سید محمد موسوی شاهرودی، فرزند حسین، در سال 1312ش در نجف اشرف به دنیا آمد. در سال 1316ش به همراه خانواده به ایران بازگشت و در روستای ابرسیج از توابع شاهرود ساکن شد. در سال 1319ش، به حوزه علمیه شاهرود رفت و در سال 1331ش، برای ادامه تحصیل به مشهد آمد و سپس راهی نجف شد و به مدت 12 سال در حوزه علمیه نجف به تکمیل تحصیلات خود پرداخت.
ایشان پس از بازگشت به مشهد مقدس، ضمن امامت جماعت مسجد حوض لقمان، که قبلاً پدرش امام جماعت آن بود، و تدریس دروس حوزوی و تربیت شاگردان خویش، به تألیف نیز مشغول شد؛ که این فعالیت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. حجت الاسلام شیخ احمد کافی، یکی از شوهر خواهران ایشان میباشد.
4. آیتالله سید ابراهیم حجازی طبسی، در سال ۱۳۰۴ ش در طبس به دنیا آمد. پس از فراگیری مقدمات، در سال ۱۳۲۲ش برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه مشهد وارد گردید و پس از شش سال اقامت در حوزه علمیهی آن، در سال ۱۳۲۸ ش برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفت و به مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید.
ایشان در سال 1346ش، به ایران بازگشت و در حوزه علمیه مشهد به تدریس سطوح عالیه، درس اخلاق، پرورش طلاب، اقامه نماز جماعت و حل برخی مشکلات مادی و معنوی بعضی طلاب مشغول گردید.
آیتالله میلانی (ره) از جمله مدارس علمیهای که تأسیس کرد، مدرسه عالی حسینی بود که به صورت یک پژوهشکده علمی در دهههای قبل از ۶۰، تربیت محقق، نویسنده و کارشناس اسلامی را بر عهده داشت، که از جمله شرایط ورودی آن برای طلاب فاضل، امتحان جلدین کفایه الاصول بود. آیتالله حجازی یکی از اساتید برجسته آن مدرسه بود که از همان ابتدای تأسیس با آن همکاری علمی داشت و برخی از دروس آن از جمله تدریس «آیات الاحکام» و «آیات العقائد» را بر عهده داشت.
ایشان در تأسیس و اداره مدارس علمیه دیگری چون: مدرسه سلیمانیه، مدرسه جواد الائمه (ع) و مدرسه اهلالبیت سهم به سزایی داشت و در جریان ساخت مدرسه اهل البیت، به عنوان مدیر عامل فعالیت میکرد.
از آثار علمی به جای مانده از ایشان علاوه بر تقریرات دروس خارج فقه و اصول و دیگر یادداشتهای علمی، میتوان به کتاب «آیات العقائد» اشاره کرد که توسط بنیاد پژوهشهای اسلامی به چاپ رسیده است.
آیتالله حجازی در زمان حیات آیتالله سید عبدالله شیرازی(ره) از خواص اصحاب ایشان بود و به استفتائات معظم له پاسخ میداد. ایشان پس از یک دوره بیماری قلبی در روز ۲۷ آبان ۱۳۷۷ ش در بیمارستان منتصریه درگذشت و پس از تشییع، در صحن آزادی حرم مطهر امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
ر ک: مشاهیر مدفون در حرم رضوی ، ابراهیم زنگنه قاسم آبادی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۲، ص ۱۱۴
5. حجتالاسلام حاج شیخ علی اکبر علیزاده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سنگر امامت جمعه فردوس به خدمت مشغول شد.
6. آیتالله حاج سید عباس صدر حسینی (ایازی)، در سال 1305 ش در یکی از روستاهای نزدیک مشهد به دنیا آمد. حدوداً پانزده ساله بود که وارد حوزه علمیه مشهد مقدس شد و از محضر اساتید برجسته آن زمان همچون حضرات آیات: حاج میرزا احمد مدرس یزدی، حاج شیخ هاشم قزوینی، حاج میرزا مهدی اصفهانی، حاج میرزا جواد آقا تهرانی و آیتاللهالعظمی میلانی کسب فیض نمود.
ایشان در حوزه علمیه مشهد سالیان متمادی به تدریس دروس سطح، سطح عالی و همچنین تفسیر و نهج البلاغه اشتغال داشت و شاگردان فراوانی را تربیت کرد و یکی از اعضای شورای استفتائات آیت الله حاج سید عبدالله شیرازی (ره) بود.
آیتالله صدر به درخواست جمعی از مؤمنین، ابتدا امامت جماعت مسجد مقبره را بر عهده گرفت و پس از مدتی با همت مردم آنجا را تجدید بنا کرد. ایشان به امور خیریه نیز اهتمام بسیاری داشت و موسسه خیریه محبان الحسین علیهالسلام را تأسیس کرد.
ایشان در کنار برنامههای علمی و تبلیغی خود، در عرصه مبارزه با رژیم پهلوی نیز حضوری فعال داشت. آیتالله صدر بیش از 20 سال ضمن اقامه نماز جماعت در مسجد جامع گوهرشاد، به تدریس تفسیر قرآن نیز اهتمام ورزید.
ایشان، سرانجام به علت بیماری ریوی در سال 1390 ش در سن 85 سالگی دار فانی را وداع گفت و پس از تشییع با شکوه، در رواق دارالعباده حرم مطهر امام رضا علیهالسلام به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 447