موضوع : جلسه منزل شیخ غلامحسین جعفری
تاریخ سند: 23 بهمن 1345
موضوع : جلسه منزل شیخ غلامحسین جعفری
متن سند:
به : 316 از : 20 ه 3 شماره : 26717 /20 ه 3 روز جمعه 21 /11 /45 عده ای از روحانیون به منزل نامبرده بالا آمده بودند ضمن صحبت به بی عفتی زن ها اشاره شد و شخصی به نام جزائری که در لباس غیر روحانی می باشد اظهار داشت در ممالک خارج به زنان آزادی دادند بعد دیدند عاقبت بدی دارد و به بدبختی دچار شده اند الان پشیمان شده و نمی توانند جلوگیری نمایند اما ایران تازه می خواهد به وسیله رادیو و تلویزیون و مجلات بی عفتی را بیشتر رواج بدهد و آنها را تشویق می کند.در این موقع شیخ محمود صالحی وارد مجلس شد ضمن صحبت گفت دیدید 15 بهمن چه کردند دکتر مهاجرانی1 چه غلط هایی کرده و در رادیو از شاه تعریف بی جا نموده و همین آخوند نماها هستند که روحانیون را خراب می کنند سپس شیخ غلامحسین جعفری گفت واقعا نمی دانم چه شده است هر کس اسم نامبارک او را می برد متهم می شود (اشاره به شاه نمود) بعد اضافه نمود یعنی دولت نمی فهمد و این موضوع بدبینی را به خود شاه نگفته اند خدا شاهد است الان شاه دشمنی از من بدتر ندارد و به قدری قلبا ناراحت هستم که حد ندارد و نمی دانم از لحاظ شاه چه کار کنم اما با خود سلطنت مخالف نیستم فقط ناراحتی و عداوت من با خود شاه است از کارهای لامذهبی و بی دینی او بعد جزایری چنین گفت یک کار جزئی که آیا بود یا نبود (قضیه 25 شوال قم) چنان بزرگش کردند که حساب ندارد بعد افزود امروز در تشییع جنازه بودم (از مسجد پامنار تا سر قبر آقا) در میان راه اوراقی پخش کردند که نوشته بود درود به شهدای قم و پخش کنندگان فرار کردند گمان می کنم آنها را بگیرند جعفری گفت کار احمقانه ای انجام دادند صالحی اظهار داشت بد نیست عجالتا مردم را به یاد خمینی و روحانیت می اندازد تا مردم فراموش نکنند چه ظلم هایی نسبت به طلاب نموده و چه جنایاتی از دولت سر زده تا دیگر دولت جرئت نکند به یک طلبه جسارت کند.
در پایان صحبت از زندانیان و زندان رفتن انواری به میان آمد و جعفری گفت کم مانده بود که من هم در ترور منصور شریک باشم و زندان بروم ولی کنار بودم در این هنگام پسر جعفری به نام محمد اظهار داشت محی الدین انواری رابطه مستقیمی بود بین خمینی و ترورکنندگان مجلس در ساعت 1130 خاتمه یافت.
کوهک باید مدارک ثبت ضبط صدا و مذاکرات و چند نفر شاهد و چند مدارک دیگر که مورد خواسته دادگاه باشد هر چه زودتر تهیه شود این جمعیت یک اجتماع روحانیون مخالف است باید نفوذ کرد و آنها را شناخت و ارتباط آنها با خمینی در گذشته و حال فهمید و مدارک لازم به دست آورد و به دادگاه تسلیم نمود [دستخط نصیری]
توضیحات سند:
1ـ عباس مهاجرانی فرزند حسین و در سال 1306 در همدان متولد شده، یاد شده علوم حوزوی را در مدارس آخوند در همدان و حوزه علمیه قم و مدرسه مروی تهران تحصیل نموده و دکترای فلسفه و معقول و منقول را اخذ نموده است.شیخ عباس مهاجرانی در سال 1339 از طرفداران آیت الله کاشانی بوده و در بیشتر جلسات منزل مشارالیه و مظفر بقائی شرکت و از اوضاع کشور و دولت های وقت انتقاد می کرده است.
ساواک (در سال 1339) اقدام به تحبیب او نموده، که متعاقب آن نامبرده در سخنرانی های خود مواضع ملایمی را نسبت به دولت اتخاذ نموده و در سال 1340 به ساواک احضار شده و در مصاحبه ای اظهار داشته است، «...
آرزوی سیاسی من بقای قانون اساسی است و معتقدم که دو مقام ارجمند باید محفوظ بماند :، شاه و مرجع تقلید» ساواک در همان سال اعلام داشته است: مهاجرانی از وعاظ متبحر تهران بوده که در گذشته انتقاداتی می نموده و پس از روی کار آمدن دولت دکتر امینی مورد توجه امینی بوده و در تمام مجالس مذهبی که از طرف دولت و سازمان های دولتی تشکیل می شده، بنابر دستور امینی از یاد شده دعوت به عمل می آمده و از آن زمان بر طبق آموزش ساواک علاوه بر اینکه در جلسات مخالف شرکت می نماید، با ساواک هم همکاری دارد و حسب الامر تیمسار ریاست ساواک تحبیب گردیده است.
شیخ عباس مهاجرانی در اسفند 1342 در یک سخنرانی از آزادی زنان ایران و انطباق آن با موازین شرع دفاع کرده و در سال 1343 در مجلس ترحیم حسنعلی منصور شرکت و سخنرانی در مدح و ثنای او صحبت و برای سلامتی شاه دعا نموده است.
یاد شده در سال 1350 به دنبال انتشار فتوای امام خمینی (ره) مبنی بر کمک به خانواده زندانیان، در صدد طرحی به منظور خنثی نمودن این فتوا بوده و پیشنهادهایی ارائه نموده است.
وی از وعاظ کاملا موافق رژیم و در سال 1357 مدیر کل سپاه دین در سازمان اوقاف بوده است.
پرونده های انفرادی ساواک