تاریخ سند: 11 دی 1345
موضوع: مجلس وعظ در مسجد جامع
متن سند:
به: 316 شماره: 23441 /20 ﻫ 3
از: 20ه 3 (و)
از ساعت 30 /12 روز 7 /10 /45 مجلس روضهخوانی در شبستان گرمخانه مسجد جامع با شرکت عدهای در حدود 200 نفر تشکیل گردید.
ابتدا شیخ غلامحسین جعفری رشته سخن را در دست گرفت و اظهار داشت:
آقایان گوشهایتان را باز کنید و توجه داشته باشید به خدا قسم میخواهند دینمان را از دستمان بگیرند، به ظاهر میگویند ما دیندار هستیم ولی باطناً به ریشه دین تیشه میزنند.
شنیدهام گفتهاند جعفری مرتجع است اگر رئیس ما حضرت آیتالله خمینی مرتجع میباشد ما هم جز ارتجاعیون هستیم و باز شنیدهام که میگویند جعفری برای کسب شهرت این حرفها را میزند.
چه شهرتی، شهرت در دین معنی ندارد.
اخیراً میبینم بعضی از مأمورین سازمان و کلانتری میآیند و مقابل درب مسجد میایستند تا مردم بترسند و از آمدن به مسجد خودداری کنند آنها هر چه میخواهند بکنند ولی ما دستبردار نیستیم و حقایق را خواهیم گفت و از چیزی هم نمیترسیم.
آقایان دعا کنید حضرت آیتالله خمینی رهبر عالیقدر ما کماکان در نجف بمانند چون با وضع فعلی زندگی ایشان در این مملکت ناراحتکننده است و مسلماً در نجف خیلی راحتتر خواهند بود.
آقایان بیایید دعا کنید وضع دین بهتر شود.
این سنگرهای امام زمان یعنی مساجد را خالی نگذارید.
تا میتوانید ترس به خود راه ندهید و برای سربلندی دین بکوشید.
سپس بعد از نماز ظهر شیخ عبدالله نورانی واعظ به منبر رفت و ضمن سخنان خود گفت:
وضع فعلی ما خیلی بد است فساد روز به روز بیشتر میشود دستگاه کثیف رادیو و صفحات آلوده موسیقی که با صدای زنان هرجایی و بدکاره پر شده و بیش از اندازه در اختیار مردم قرار گرفته محیط را آلوده نموده است آن وقت شما توقع دارید مردم منحرف نشوند ما هم به محض این که سخنی بگوییم میگویند وطنفروش و خائن میباشد و دردسر برایمان فراهم میکنند.
به خدا قسم ما وطنمان را خیلی دوست داریم و به خاطر حفظ دین و وطن از تمام مزایا و لذات صرفنظر کرده و میکنیم ولی آنهایی که دم از دینداری میزنند و در رفاه و آسایش زندگی میکنند دروغ میگویند و به دین خیانت میکنند.
پروردگارا مرجع عالیقدر شیعه ما را در پناهت حفظ بفرما.
این مجلس در ساعت 14 پایان یافت.
توضیحات سند:
* از: 20 ﻫ 3 ـ ـ به: 316 شماره: 23370 /20 ﻫ 3 تاریخ : 10 /10 /45
در تاریخ 7 /10 /45 شیخ غلامحسین جعفری بین دو نماز ظهر و عصر در مسجد جامع شروع به صحبت نمود و در حال خنده گفت:
رفقا من صدای این گداها را شنیدم و خیال کردم جمعیت زیاد است دو مطلب مهم داشتم و میخواستم بگویم ولی تا جمعیت به دو هزار نفر نرسد من نمیگویم بعد اشاره کرد به حالات خمینی و اظهار داشت من خوشحال هستم که خمینی در ایران نیست ایشان این صدمههایی که دولت به اسلام وارد میکند در عراق میشنود و ناراحت است ما که آشکارا میبینیم چقدر ناراحتی داریم.
ناطق خطاب به اطرافیان خود گفت به رفقا بگویید در این مسجد شرکت نمایند تا من خودم به شخصه مطالبم را بگویم هر چند میدانم پلیس مخفیها دم مسجد ما را گرفتهاند.
اداره کل سوم 8 /10 /45
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 272