تاریخ سند: 22 اردیبهشت 1350
موضوع : گروه امداد بیماران مستمند (انجمن عیادت بیماران)
متن سند:
از : 20 ه 3
به : 316 شماره : 15908 /20 ه 3
جلسه هفتگی گروه امداد بیماران مستمند در ساعت 2000 روز 19 /2 /50
در کتابخانه مسجد جلیلی با شرکت محمدرضا مهدوی کنی پیشنماز مسجد حاج
علی اکرامی بازرگان، دکتر ابراهیم اکرامی، دکتر شیخ استاد دانشگاه، حاج
حسین نصرالهی حاج
حسین تهرانی، محمدعلی
گل افشانی، امینی لیسانسیه
شیمی.
وفایی کارمند
پالایشگاه نفت تهران.
حاج
محمود سبحانی ساکن
سرای امید تلفن 54097
نقاش زاده ـ جلیلی متولی
مسجد حاجی فرساد،
هوشنگ دلشاد.
غلامعلی
زنگنه و چند نفر دیگر
تشکیل گردید.
ابتدا
محمدعلی گل افشانی
اساسنامه جمعیت را که به
وسیله مهدوی تنظیم شده
بود خواند که در آن قید شده
بود اعضاء نباید به حزب و جمعیتی بستگی داشته باشند و چنانچه فساد اخلاقی
از آنها دیده شد از گروه اخراج خواهند شد و قرار شد اساسنامه مذکور پس از
اصلاح مختصری ماشین شده و در اختیار اعضاء قرار گیرد ولی احتیاج به ثبت
در مراجع دولتی نداشته باشد.
دکتر شیخ با یکی از مواد اساسنامه که در مورد رفع
اختلاف هیأت مدیره به وسیله حاکم شرع و مرجع تقلید بود مخالفت نموده و
گفت بهتر است اختلافات را خود مهدوی مرتفع نماید.
مهدوی مجددا اظهار
داشت من از پشت جبهه مراقب کارها هستم بعد حاج محمود سبحانی به عنوان
سرپرست تبلیغات گروه و وفایی به عنوان کمک مأمور تبلیغات گروه انتخاب
شدند.
نقاش زاده عنوان نمود ناصر اولیایی که اخیرا به عضویت اطاق بازرگانی
انتخاب شده عضو حزب ایران نوین1 است و صلاحیت اینکه صندوق ها در
تجارتخانه وی نصب شود ندارد.
جلیلی نیز ضمن تأیید گفتار وی اضافه نمود
اولیایی سازمانی هم هست سبحانی پیشنهاد نمود برای دریافت وجه از اشخاص
خیر برای تهیه اساسنامه مذکور قبوض شبیه قبوض بنیاد تعاون و رفاه اسلامی
چاپ شود دکتر شیخ جواب داد کار خدایی احتیاج به اساسنامه ندارد چون
موجب اتلاف وقت می شود ما در ماه رمضان چهل هزار تومان در این مسجد
جمع کردیم و برای مساجد دیگر فرستادیم منبعد این قبیل پولها را صرف این
گروه خواهیم نمود.
شنبه نظری ندارد
نظریه یکشنبه : یکشنبه نظری ندارد آسای
نظریه چهارشنبه : نظری ندارد
توضیحات سند:
1ـ حزب ایران نوین به دنبال از
رونق افتادن و بی اعتبار شدن
حزب ملیون و مسئله دار شدن
آن، در تاریخ 24 /9 /1342
اعلام موجودیت کرد.
در رأس
رهبری آن حسنعلی منصور
دست پرورده امریکا قرار داشت
و پس از ترور منصور حزب
دچار تزلزل شد و به دلیل اینکه
امیر عباس هویدا به جهت
نخست وزیر شدن از قبولی
دبیرکلی حزب سرباز زد، وزیر
سابق کشور (عطاءاللّه
خسروانی) به دبیر کلی انتخاب
شد و تا سال 1348 در این
سمت باقی ماند.
پس از
خسروانی و تا انحلال حزب،
منوچهر کلالی دبیر کل آن بود.
البته این شکل ظاهر قضیه است.
در واقع همانطور که در سال
1353 همین حزب ایران نوین به
علت کشمکشهای داخلی و از
دست دادن خریداران و کهنگی
و فرسودگیش در استفاده
تبلیغاتی رژیم از آن، جای خود
را همراه حزب مردم به حزب
رستاخیز داد، در سال 42 نیز
چون حزب ملیون رونق چندانی
نداشت و به مسائلی مبتلا گشته
بود شاه و کسانی که از پشت این
صحنه را می گرداندند به این
فکر افتادند که حزبی دیگر بنا
کنند تا هم جای ملیون را بگیرد و
هم در جهت به اصطلاح انقلاب
سفید شاه، آن را بکار بگیرند.
دبیران کل حزب هیچ گاه به فکر
حل مسائل اجتماعی، سیاسی و
اقتصادی جامعه و یا ترقی و
پیشرفت مسائل نبودند بلکه تنها
در فکر منافع مالی و شخصی
خود و اقوام و بستگان و دوستان
خود بودند و بودجه ای را که از
طرف دولت و وزارتخانه ها به
طریق محرمانه دریافت
می کردند به مصارف شخصی
خود می رساندند و فعالیت عمده
حزب در انتخابات آشکار
می شد.
آنان سعی می کردند تا به
هر صورت ممکن افراد خود را
به عنوان نماینده مردم به مجلس
و هر کجا احتیاج به انتخابات
داشته و یا پستی در کار بوده
تحمیل کنند و آنقدر در آراء
تغییر می دادند که مورد اعتراض
هویدا و شخص شاه هم قرار
می گرفتند.
حزب ایران نوین،
حزبی دست ساز امریکا بود که
شاه به لحاظ شعار طرفداری
این حزب از انقلاب سفید آن را
پذیرفت و جز طرفداری از
سیاستهای امریکا در ایران و
ترویج فرهنگ شاهنشاهی و
اشاعه فساد بوسیله تأسیس
سازمان جوانان حزب کار
دیگری انجام نداد.
منبع:
کتاب
آیتالله محمدرضا مهدوی کنی به روایت اسناد ساواک صفحه 166