تاریخ سند: 29 آبان 1357
مدارس یزد، تفت، اردکان و بافق
متن سند:
از: شهربانی تاریخ: 29 /8 /1357
به: ساواک شماره: 642 /5
از صبح روز جاری مغازهها پس از 12 روز و ادارات و بانکها و مدارس یزد، تفت، اردکان و بافق به استثنای مدارس اردکان و دو مدرسه در بافق شروع به کار نمودند. از ساعت 1000 حدود دو الی سه هزار نفر دانشآموزان و دانشجویان مؤسسات آموزشی که بعداً گروههای دیگری از مردم به آنها ملحق شدند در خیابانهای شهر یزد با حمل پلاکارد و پرچم و دادن شعارهای ضدملی مبادرت به تظاهرات نمودند که مأمورین انتظامی ابتدا به آنان اخطار کردند که متفرق شوند و چون توجهی نکردند مبادرت به شلیک و پرتاب گاز اشکآور نمودند که تظاهرکنندگان و آشوبگران با پرتاب سنگ و آجر به طرف مأمورین و آتش زدن لاستیک و مقوا و غیره و انداختن بشکه و تیرآهن در خیابانها راه مأمورین را سد کرده و به مقابله پرداختند که ناچار با تیراندازی هوائی جمعیت متفرق گردید لکن آبشگران[آشوبگران] در خیابان یا در محل دیگر مجدداً اجتماع و با سنگ اندازی به طرف مأمورین، با آتشسوزی در وسط خیابان درگیری ایجاد مینمودند که تا ساعت 1400 این وضع ادامه داشت و در این ساعت با شلیک و پرتاب گاز اشک آور و تیراندازی هوائی وضع به طور نسبی عادی و اکثر آتشسوزیها خاموش گردید. ساعت 1415 اطلاع حاصل شد که[یک] نفر که گفته میشود حسین زنبق1 حدود 23 ساله کارمند اداره برق میباشد تیر خورده و کشته شده و جسد وی پس از انتقال به بیمارستان پهلوی مورد قبول واقع نگردیده، مردم جسد را به مسجد حظیره بردند که هم اکنون عده زیادی در مسجد اجتماع کردند و قصد تشییع جنازه دارند. ضمناً در بررسیهای اولیه در جریان تظاهرات دو نفر از مأمورین شهربانی به اسامی سرپاسبان خلیلیان و پاسبان باغبانی جراحاتی برداشتند که تحت درمان قرار گرفتند و حال آنان رضایت بخش است و به تعدادی از خودروها نیز خسارت وارد گردیده و چهار نفر از آشوبگران دستگیر شدند که تحت بررسی میباشد.
توضیحات سند:
1. شهید حسینعلی زنبق فرزند آقامحمد در سال 1326ش در یزد به دنیا آمد. او که کارمند اداره برق یزد بود، در جریان تظاهرات مردمی حضوری فعال داشت و در اثر همین حضور، در بیست و نهم آبان ماه سال 1357ش، از ناحیه سینه و پهلو، مورد اصابت تیر قرار گرفت و به شهادت رسید و طی تشییع با شکوهی، در گورستان خلدبرین به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 5 صفحه 189