جناب آقای استاندار محترم اصفهان
متن سند:
احتراما به عرض عالی می رسانند اینجانبان والدین زندانیهای سیاسی
اصفهان در روز چهارشنبه 24 /3 به دستور مدیر داخلی زندان یا مقام دیگری،
جناب آقای یزدانی عده ای مأمور یا زندانیهای عادی را تحریک می کنند و شبانه
می ریزند بر سر بچه های ما و با حربه های برنده تمام آنها را به قصد کشتن می زنند
و عده ای هم زخم شدیدی می خورند به طوری که در بیمارستانها بستری
می گردد و از آن تاریخ تا به
حال ما عزیزان خود را
ندیده ایم که آیا چه به سر آنها
آورده اند ولی این را می دانیم
که بدون دستور نبوده چون
اگر بدون دستور بود هر روز
باید از زندانهای دنیا عده
زیادی کشته بیرون برود و
مدت 6 روز است اعتصاب
غذا* و ملاقات نموده اند در
این میان مادرهای داغدیده
به هر جا و با تمام رؤسای
مربوطین رجوع نموده ایم و
از هیچ مقامی جواب مثبتی
نشنیده ایم جاهای رجوع
شده استانداری، شهربانی،
دادگاه نظامی، دادگاه شهرستان، ساواک.
تمام این ادارات جواب سربالا می دهند
و می گویند ما نمی دانیم و به ما مربوط نیست 1 حالا خواهشمندیم برای رضایت
خدای متعال که رشته های تمام و پناه مافیها بدست اوست...
و یک مأمور
بفرستید در زندان که از نزدیک بررسی نماید و این خوشحالی را به ما والدین عطا
فرمایید که ما برویم و بچه هایمان را ملاقات نماییم در ضمن برای چه این عمل را
با یک زندانی انجام می دهید اگر قانون مملکت می گوید یک زندانی را سرش را
ببرید که هیچ و اگر قانون می گوید چرا و به چه علت یا اگر این کار رواست یک
مرتبه بکشند تا ما راحت شویم البته این را هم می دانیم که جنابعالی صاحب
فرزندی هستید و اگر بچه شما بخورد زمین چه حالی به شما و والد او دست
می دهد تا برسد به اینکه خدای ناخواسته بروی درب زندان و مأمورین با
خشونت تمام با شما صحبت کند و مادرهای آنها را توهین نمایند با کلمات زشت
و آنها را از درب زندان دور نمایند.
در خاتمه خواهشمندیم محرک این اعمال
تحت تعقیب قانونی قرار گیرد.
1
با تقدیم احترام والدین زندانیان بابائی ـ صفری ـ ترکی ـ نصرتی ـ آقاخانی ـ
محمدی ـ عموهادی ـ آذربایجانی ـ اسفندیاری ـ حسینی ـ امینی ـ اشجع ـ نواب
ـ علی بیک ـ محبوبیان ـ کاشف ـ دادخواه ـ نجاتبخش ـ امید نجف آبادی و بقیه
والدین
توضیحات سند:
1ـ در ادامه افشای حملات
اراذل و اوباش به زندانیان
اعلامیه ای با امضای تشیع سرخ
منتشر گردید که در قسمتی از آن
چنین آمده است:
*** بعدازظهر پنج شنبه
26 /3 /1357 توطئه خائنانه
مزدوران رژیم به اجرا گذاشته
می شود و با ایجاد یک دعوای
ساختگی با چاقو به جان
زندانیان سیاسی می افتند و آنها
را به شدت مجروح و مضروب
می کنند به طوری که از 20 نفر
زخمی 3 نفر بستری و یک نفر به
حالت اغماء است.
روز بعد یعنی
روز جمعه که خانواده زندانیان
برای ملاقات به زندان می روند
با صحنه دلخراش پیکره مجروح
فرزندان خود مواجه می شوند و
داد و شیون می کنند که انتظامات
زندان به کمک گارد شهربانی
خانواده زندانیان را از محوطه
زندان و اطراف آن دور
می کنند.
روزهای بعد خانواده زندانیان
به دادسرا و شهربانی و دادگاه
نظامی مراجعه می کنند که مرتبا
با جوابهای سربالا و فحاشی های
بی شرمانه آنها روبرو می شوند
و حتی به عنوان یک دعوای
عادی نیز بدان توجه نمی شود و
بدون هیچ دادگاه و یا بازپرسی
ای زندانیان سیاسی را مقصر
می دانند.
با توجه به اینکه افراد هنگام
ورود به دقت مورد بازرسی
قرار می گیرند داشتن چاقو عملاً
غیرممکن است مسئولان برای
توجیه مسئله می گویند با قاشق
و یا میله های تخت حمله کرده اند
در صورتی که قاشقهای زندان
لاکی بوده و جدا کردن میله ها با
وجود نگهبانان داخل بند و
همچنین سایر زندانیان
غیرممکن است.
2ـ توجه نکردن مراجع قضایی
دست نشانده رژیم به شکایت
منطقی و قانونی خانواده
زندانیان سیاسی مبنی بر حمله
عده ای اوباش به فرزندانشان و
مجروح نمودن آنها.
3ـ مخفی نگاه داشتن قضیه از
طرف مسئولان زندان و شدت
عمل نسبت به کسانی که به خاطر
وضع غیرقانونی و غیرانسانی
زندان بارها اعتراض کرده بودند
و همچنین برخورد منظم و
متشکل با برنامه قبلی که تاکنون
بی سابقه بوده است، این واقعیت
را ثابت می کند که مسئولان این
چاقوکشی ها و طراحان آن جز
شخص شاه (ریاست قوه مجریه)
و مزدورانش نمی باشد.
به دنبال این امر بعدازظهر روز
چهارشنبه هنگامی که مادران و
خواهران زندانیان موفق به
ملاقات نمی شوند و با بیشرمی
مسئولان مواجه می شوند در
خیابان شهناز دست به تظاهرات
افشاگرانه می زنند و با
شعارهای اللّه اکبر ـ اللّه اکبر و...
تا
تقاطع شیخ بهایی راه پیمایی
می نمایند در این موقع
مزدوران شاه با کمال وقاحت به
روی مادران و خواهران
زندانیان باتوم می کشند و آنها
را متفرق و عده ای را دستگیر
می کنند (همچنین بنا بر این
گذاشته شد که جمعا در منزل
یکی از روحانیون بست نشسته
و اعتراض خود را بیان کنند) این
دست وپازدنهای مذبوحانه
رژیم شاه در آخرین نفسهایش
بیش از پیش چهره ضدخدائیش
و ضدمردمیش را روشنتر
می سازد دیگر ملت ایران گول
لاف زدنهای رژیم را نمی خورد.
ملت ایران سیاست ضدشکنجه ای
شاه خائن را فهمیده و فضای باز
سیاسی را درک می کند و هرگز
خیمه شب بازی های پارلمانی
فریبش نمی دهد.
زندان اصفهان از روز 5 شنبه
26 /3 /57 دست به اعتصاب
غذا زده و از روز جمعه
اعتصاب ملاقات هم شروع
می شود و هنوز هم ادامه دارد...
ر.ک : ضمیمه شماره 56 و 57
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 2 صفحه 441