تاریخ سند: 3 آبان 1348
برگ بازجوئی صورت جلسه از فضل اللّه مهدیزاده محلاتی
متن سند:
س ـ هویت کامل خود را بیان کنید.
ج ـ فضل اللّه مهدیزاده معروف به محلاتی فرزند غلامحسین شغل واعظ دارنده شناسنامه 226 صادره از
محلات متولد 1309 متأهل باسواد تبعه ایران مسلمان ساکن خیابان عین الدوله کوچه روحی پلاک
146 دارای تلفن شماره 30963.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی
س ـ متعهد به حقیقت گوئی می شوید.
ج ـ حقیقت را بیان خواهم نمود.
فضل اللّه محلاتی
س ـ تا به حال از طرف
مقامات انتظامی و یا قضائی
بازداشت شده اید.
ج ـ در سالهای قبل در حدود سه
مرتبه وسیله مقامات انتظامی دستگیر
شده و سپس به ساواک اعزام
گردیده ام که از طرف مقامات قضائی
ارتش به مدت 6 ماه محکوم و
بازداشت بوده ام.
فضل اللّه مهدی زاده
محلاتی
س ـ بیان نمائید در کدام یک
از احزاب و دستجات سیاسی
و یا هیئتهای مذهبی شرکت
داشته و دارید.
ج ـ در هیچیک از احزاب و دستجات سیاسی و یا هیئتهای مذهبی شرکت نداشته و ندارم ولی به عنوان
واعظ در بعضی از هیئتهایی که از من دعوت به عمل آید به آن هیئت جهت وعظ و خطابه می روم.
فضل اللّه
مهدیزاده محلاتی
س ـ برابر گزارش رسیده ساعت 2115 روز 17 /7 /48 در جلسه مذهبی هیئت
انصارالقرآن با شرکت عده ای از طبقات مختلف مردم در منزل آقای روشن واقع در
خیابان قزوین بیاناتی بدین شرح بیان داشته اید : پیامبران و امامان آمدند تا مردم را به
راه راست هدایت کنند و آنها در مقابل هرگونه ظلم و شکنجه پایداری کردند تا
توانستند عدالت و آزادی را در اجتماع زمان خویش برقرارسازند ولی افسوس
که اجتماع امروز برخلاف راهی که پیغمبران برداشته اندپیش می رود و روزبروز به
سوی گمراهی و تباهی رفته و مردم به بی عفتی و بی دینی کشانده خواهند شد و این
آلودگی جامعه فقط در اثر حب ریاست و حکومت است که مردم را به هر طرف که
می خواهد می کشاند شما بدانید که راهنمایان دین از زندان و شکنجه و آزار در راه دین
ترسی ندارند چون هدفشان راه حق و گفتن حق می باشد حب ریاست و سلطنت چشم
آنان را نگرفته و تنها هدفشان نجات اجتماع از آلودگی و انحرافی است که بوجود آمده
است لازم است توضیح دهید
مطالب فوق را که تحریک آمیز
و مخالف مصالح مملکت
تشخیص داده می شود در منبر
فوق الذکر بدین صورت اظهار
داشته اید یا خیر؟
ج ـ جلسه مزبور در شب بعد از
وفات موسی بن جعفر علیه السلام
بوده و بنده هم بر حسب معمول
راجع به حالات و ناراحتی های
حضرت بحث می کردم و علت
اینکه این گرفتاریها برای حضرت
پیش آمد این بود که روحیه
حضرت با روحیه هارون الرشید
سازگار نبود آن روحی که
حضرت داشت ایمان و محبت به
خدا بود و آن روحیه که مخالفین حضرت داشتند محبت بدنیا بود و بطور کلی آثار ایمان را در
زندگی بشر بیان کردم که چطور انسان را از گناه باز می دارد و این حدیث را هم خواندم که
(حب الدنیا رأس کل خطیئه) محبت دنیا ریشه تمام گناهان است ولی بطور کلی راجع به اوضاع
روز بحث نکردم و فقط بحث من جنبه مذهبی داشته و همانطور که مقامات انتظامی اطلاع دارند
مدتها است که بطور کلی مقید می باشم حتی جمله ای که برخلاف امنیت و مصالح عالیه کشور
باشد نگویم و حتی از بخشهائی که موجب سوءتفاهم بشود خودداری می کنم چنانکه هیچ نوع
گزارشی در این مورد راجع به بنده نرسیده با اینکه در تمام نقاط شهر منبر می روم فقط از جلسه
مذکور فوق یکی دو گزارش تا به حال رسیده که برخلاف واقع بوده بااینکه جلسه مذکور جمعیتی
هم زیاد ندارد و جای بحثهای خلاف نیست و چنانچه مقامات انتظامی راجع به جلسه مزبور نظر
خاصی دارند شخصا حاضرم از شرکت در جلسه و موعظه در او خودداری نمایم و مفاد گزارش
رسیده را به صورت فوق تکذیب می نمایم و اما موضوع سلطنت و ریاست که در گزارش ذکر شده
مطلب از قرار ذیل بود که داستانی از موسی بن جعفر نقل کردم که قبل از زندان روزی حضرت در
مدینه به منزل هارون الرشید رفت و هارون فوق العاده از او احترام کرد و در برخواستن هم تا درب
منزل از او بدرقه کرد و به فرزندان خود هم دستور داد که حضرت را تا منزل همراهی نمایند.
ظهر که شد
فرزند هارون از هارون سئوال کرد
که این شخص که بود که آنقدر او را
احترام کردی، جواب داد : او خلیفه
و زمامدار مسلمین است.
و حجۀ
خداست در روی زمین پسر گفت :
پدر جان پس چرا زمامداری و
ریاست را به او واگذار نمی کنید؟
جواب داد (الملک عقیم) یعنی
ریاست و زمامداری عقیم است اگر
تو که فرزند من می باشی در موضوع
حکومت و سلطنت با من مخالفت
بنمائی تو را هم می کشم این داستان
را نقل کردم و گزارش دهنده
نتوانسته است کاملاً مطالب فوق را
درک نموده بناچار در صدد تهیه
چنین گزارشی برآمده که عاری از
حقیقت باشد به هر حال همانطور که متعهد شده و عمل هم کرده ام کوچکترین سخنی برخلاف مصالح
عالیه کشور نگفته و نخواهم گفت.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی
س ـ در این صورت گزارش واصل را به کلی عاری از حقیقت داشته و اظهار
می دارید.
که چنین مطالبی را در خبر فوق الذکر بیان نداشته اید.
ج ـ همانطور که توضیح دادم گزارش فوق را به صورت مزبور تکذیب می نمایم و عاری از حقیقت
است.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی
س ـ گفته های خود را به چه نحو گواهی می نماید.
ج ـ امضاء می کنم.
فضل اللّه محلاتی
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 442