تاریخ سند: 26 خرداد 1345
موضوع: سخنان حجازی واعظ
متن سند:
به: 316 شماره: 7312 /20 ه
از: 20/ه
ساعت 2030 روز 23 /3 /45 سید عبدالرضا حجازی واعظ در مجلس روضهخوانی مسجد ارک به منبر رفت و ضمن سخنان خود گفت دستگاه تبلیغاتی ما آنطوری که باید و شاید احکام قرآن را به مردم نیاموزد [نمیآموزد] و دستورات دینی را به مردم نشان نمیدهد متصدیان خاک بر سر تلویزیون به جای آنکه در این کشور اسلامی دستورات احکام الهی و قرآن را به مردم آموزش دهند یک مشت مطالب و برنامه پوچ و بینتیجه را عرضه میکنند و سود حاصله از تلویزیون به جیب یک مشت بهائی بیدین میرود1 رادیو هم که بهترین وسیله ارشاد و هدایت مردم به سوی خدا و دین میباشد متأسفانه آنطوریکه باید و شاید مورد استفاده قرار نمیگیرد و هر چند وقت یک ساعت برنامه مذهبی دارد که قابل استفاده نیست و در این برنامه صحبتهایی میشود که اگر من برای چهار نفر پیرزن بازگو کنم به من خواهند خندید ولی من تا جایی که برایم مقدور باشد در ارشاد مردم به سوی خدا و دین و ذکر حقایق در این مورد خودداری نخواهم کرد.
اطلاعیه شود 26 /3 /45
توضیحات سند:
1ـ حبیبالله ثابت پاسال: منظور ایشان رئیس تلویزیون، حبیبالله ثابت پاسال است.
وی در سال 1282 ش در تهران متولد گردید.
اجدادش همگی یهودی بودند و پدرش در اواسط عمر به فرقه بهائیت پیوست.
در همین زمان موفق شد دیپلم خود را از مدرسه سنلویی بگیرد.
او بعداً راننده کامیون شد و سرانجام گاراژی برای تعمیر اتومبیل تأسیس کرد.
در مرحله بعد کارخانه صنایع چوب، شرکت ثابت پاسال، شرکت زمزم و تولید پپسی کولا را به وجود آورد.
سپس جذب بانکداری گردید و عضو هیأت مدیره بانک ایران و انگلیس، بانک ایران و خاورمیانه و نایب رئیس بانک ایران شد.
او امتیازات واردات فولکس واگن و راهاندازی کارخانه لاستیکسازی جنرال تایر، تولید روغن موتور اسو و شیشه مینا را به دست آورد و در عین اینکه مدیر عامل کمپانی فیروز بود، «بیش از چهل شرکت دیگر داشت» وی مؤسس روتاری کلاب از لژهای فراماسونری است و با توجه به اینکه عضو فرقه بهائیت بود، با همکاری دربار، تلویزیون ایران را راهاندازی کرد.
نقل است که او سوءاستفاده فراوان از اعتبارات بانک در ایران نموده است.
در کودتای 28 مرداد ثابت پاسال با صدور چک سفید در جهت حمایت از رژیم شاه به عرصه وارد شد و این چک او را تبدیل به یکی از مهرههای قدرت دربار ایران کرد.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 155