تاریخ سند: 22 اردیبهشت 1341
موضوع : مقرری ماهیانه بعضی از مجلات
متن سند:
شماره : 818
طبق اطلاع هشت مجله مشروحه زیرین .
(خواندنیها1.
روشنفکر2.
سپید و سیاه.
امید
ایران.
تهران مصور.
فردوسی3.
اطلاعات
هفتگی4.
خوشه) از محل چاپ رپورتاژهای
سازمان برنامه و شرکت نفت از بهمن ماه
1340 ماهیانه هرکدام مبلغی بین پنج تا ده
هزار تومان دریافت می دارند.
اکثر این مجلات برخلاف روزنامه های صبح
(که از هر لحاظ حتی از جهت دادن آگهی های
دولتی در مضیقه شدید هستند) تمایلات
مصدقی5 دارند زیرا معتقدند در غیر این
صورت به تیراژ آنها لطمه وارد می شود و
تمایلات بعضی از آنها به اندازه ای شدید است که در جلسه هفته قبل خودشان شدیدا به آقای
عبداللّه والا6 مدیر مجله تهران مصور که ضمن اخبار شماره روز جمعه گذشته تهران مصور از
دیوانه شدن مهندس رضوی خبر داده بود شدیدا اعتراض کرده و در این باره کارشان به
گفتگوهای بسیار زننده نیز رسیده و در هفته جاری با تمام فشاری که به آنها وارد آمده تا هنگام
مراجعت اعلیحضرت همایونی درباره اثرات مسافرت معظم له مقالاتی بنویسند حتی المقدور از
نوشتن این مقالات سرباز زده و اگر مجبورا چیزی نوشتند به مطالب خیلی مختصر و گاه بدون
تیتر مبادرت کرده و از این فشار مخصوصا همه را با خبر کرده اند.
ولی روزنامه های تهران مخصوصا روزنامه های صبح با تذکراتی که به آنها داده شد در هنگام
مراجعت شاهنشاه سرمقالات مفصل نوشته و بعضی از آنها به انتشار عکسهائی از اعلیحضرت
مبادرت جستند.
فقط اسماعیل پوروالی7 در روزنامه بامشاد در هفته گذشته حتی یک سطر در
این مورد ننوشت و روزنامه صدای مردم8 فقط به گذاردن عکس اکتفا کرده واظهار عقیده ننمود.
اصل در پرونده روزنامه خوشه بایگانی است.
412 ـ م بایگانی شود
توضیحات سند:
1ـ نشریه خواندنیها : این نشریه به صورت دو شماره در هفته از سوی علی اصغر امیرانی (و مدتی ابراهیم خواجه نوری)
در قالب سیاسی ـ خبری و با استفاده از مندرجات سایر مطبوعات از سال 1319 انتشار و تا ایام انقلاب به حیات خود
ادامه داد.
برگرفته از کتاب : شناسنامه مطبوعات ایران
2ـ مجله روشنفکر در سال 1332 با مدیر مسئولی و صاحب امتیازی دکتر رحمت اللّه مصطفوی و سردبیری حسین مهری
بصورت هفتگی و به روش هنری و اجتماعی در تهران منتشر می شد.
چهره مطبوعات معاصر ص 284
3ـ مجله فردوسی به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی نعمت اللّه جهانبانوئی و سردبیری عباس پهلوان و ناصر نیرمحمدی
با روش سیاسی و اجتماعی از سال 1328 بصورت هفتگی در تهران منتشر می شد.
راهنمای مجله های ایران 1368ـ
1347ـ ص 287 نویسنده پوری سلطانی با همکاری رضا اقتدار.کتابخانه ملی ایران، تهران 1369
4ـ مجله اطلاعات هفتگی به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی عباس مسعودی و سردبیری ارونقی کرمانی از سال 1320 با
روش اجتماعی ـ علمی و هنری در تهران بصورت هفتگی در تهران منتشر می شد.
راهنمای مجله های ایران ـ 1347 ـ
1368 ـ ص 34 پوری سلطانی با همکاری رضا اقتدار ـ کتابخانه ملی ایران ـ تهران 1369
5 ـ در سال 1261 ش در خانواده ثروتمند و متنفذ چشم به جهان گشود.
پدرش میرزا هدایت الله وزیر دفتر بود.
مادر
مصدق، ملک تاج خانم، نجم السلطنه، از طرف پدر نوه بزرگ فتحعلی شاه، خواهر عبدالحسین میرزا فرمانفرما و
عموزاده ناصرالدین شاه بود.
زمانی که مصدق ده ساله بود پدرش درگذشت.
مصدق در سن 19 سالگی با ضیاءالسلطنه
ازدواج کرد.
پس از استقرار مشروطیت در سال 1285 ش در انتخابات مجلس دوم مصدق از طبقه اعیان و اشراف برای
نمایندگی مجلس برگزیده شد اما به دلیل آنکه سنش به سی سال ـ حدّ نصاب برای انتخاب شدن نمی رسید نتوانست به
مجلس راه یابد.
در این زمان مصدق عضو انجمن «جامع آدمیت» بود البته چند هفته ای بیش در این جامع نماند و به
«جامع انسانیت» که علی اکبر دهخدا عضو فعال آن بود پیوست.
کمتر از یک سال بعد از به توپ بستن مجلس توسط
محمد علی شاه یعنی در سال 1287 مصدق برای تحصیل به فرانسه رفت ولی بعلت بیماری پس از چندی به ایران
بازگشت اما چندی بعد مجددا به اروپا بازگشت و در نوشاتل سوئیس به تحصیل حقوق پرداخت و رساله دکترای خود را با
عنوان «وصیت در فقه اسلامی» ارائه داد و در آستانه جنگ جهانی اول به ایران بازگشت و به دعوت محمد علی فروغی،
ذکاءالملک به کادر استادان مدرسه حقوق و علوم سیاسی پیوست.
در سال 1294 در زمان نخست وزیری
مستوفی الممالک مصدق از سوی مجلس کمیسیون پنج نفره «تطبیق حوالجات دولتی» در وزارت مالیه شد.
مصدق
مدتی والی فارس شد پس از کودتای 1299 استعفاء خود را تقدیم احمد شاه کرد سه هفته بعد با استعفاء او موافقت شد.
به دنبال برکناری ناگهانی سیدضیاء از نخست وزیری، قوام که در توقیف پسیان بود به نخست وزیری رسید و مصدق را به
عنوان وزیر مالیه برگزید.
با سقوط قوام، مصدق نیز از هیئت دولت بیرون آمد.
مدتی بعد در کابینه مشیرالدوله والی
آذربایجان شد ولی پس از چندی استعفاء داد.
مصدق در کابینه بعدی مشیرالدوله وزیر خارجه شد ولی با نخست وزیر
شدن رضاخان علیرغم دعوتی که از وی بعمل آمد تا در کابینه بماند وی استنکاف ورزید و در جبهه مخالف رضاخان قرار
گرفت.
مصدق به مجلس پنجم راه یافت و در سال 1302 عضو کمیسیون معارف مجلس شد.
در سالهای 1306 ـ 1320
مصدق کاملاً از صحنه سیاست کناره گرفت.
در سال 1319 مصدق بازداشت و به زندان بیرجند تبعید شد.
در اواخر سال
1321 در انتخابات مجلس چهاردهم مصدق نماینده اول تهران شد.
مصدق همچنین علیرغم تقلباتی که در انتخابات روی داد به مجلس پانزدهم راه یافت و مبارزه ای گسترده علیه تقلبات
انتخاباتی دولت را رهبری کرد.
در 22 مهر 1328 مصدق و 19 تن دیگر علیه تقلبات انتخاباتی در دربار متحصن شدند که
متعاقب آن جبهه ملی تشکیل گردید.
بدنبال فعل و انفعالات سیاسی و تصویب لایحه پیشنهادی جبهه ملی در مورد ملی کردن نفت شمال و جنوب ایران در
29 اسفند 1329 ش.
مصدق لایحه 9 ماده ای در مورد خلع ید از شرکت نفت را تدوین و پیشنهاد کرد بدنبال آن مصدق در
اردیبهشت 1330 با اکثریت آراء به نخست وزیری برگزیده شد.
مصدق پس از بازگشت از دادگاه لاهه و گشایش مجلس
هفدهم استعفاء داد ولی مجددا مجلسین به او رأی تمایل دادند در 25 تیر هنگامیکه مصدق اعضاء کابینه را به شاه
معرفی می کرد تقاضا کرد خود وزیر جنگ شود شاه نپذیرفت و مصدق استعفاء داد و احمد قوام به نخست وزیری رسید.
با اعتراضات عمومی و قیام 30 تیر احمد قوام مجبور به استعفا گردید و مصدق مجددا به نخست وزیری منصوب شد.
اما
بواسطه اقدامات مصدق و شکاف در میان نیروهای ملی و مذهبی و کارشکنی های عناصر توده ای و فعالیت های شبکه
بدامن به رهبری شاپور ریپورتر کودتای 28 مرداد سال 1332 محقق شد و دکتر مصدق پس از محاکمه به احمد آباد تبعید
گردید و سرانجام در 14 اسفند 1345 در سن 85 سالگی به علت بیماری سرطان درگذشت.
6 ـ عبداللّه والا فرزند حسین ظهیرالسلطان ملاک و پیشکار احمد شاه بود که در سال 1301 در قریه شال خلخال به دنیا
آمد.
وی فارغ التحصیل هنرسرای عالی در رشته شیمی در سال 1322 و لیسانسیه حقوق از دانشگاه تهران در سال
1324 و مسلط به زبانهای فرانسه و انگلیسی بود.
نامبرده در سال 1321 با ثریا شقاقی از متمولین تهران ازدواج نمود و
دارای تنها یک فرزند به نام کاران در سال 1333 گردید.
وی کار مطبوعاتی خود را در سال 1321 با عنوان مدیر مسئولی
نشریه تهران مصور آغاز نمود و در ادامه با توجه به نزدیکیش به دهقان توانست به عنوان رابط نشریه با ارتش در زمینه
چاپ نشریه در چاپخانه ارتش و همچنین تنظیم مطالب تحت عنوان زیر ذره بین ایفای نقش بنماید.
پس از درگیر شدن احمد دهقان با رزم آرا به خاطر چاپ مقاله «من جاسوس شوروی در ایران بودم» و نهایتا قتل احمد
دهقان، عبداللّه والا با کمک رزم آرا توانست دو سال به تاریخ تولدش در شناسنامه بیافزاید و از سال 1301 به 1299 تغییر
دهد و با این روش صاحب امتیازی نشریه تهران مصور را که می بایست برطبق قانون مطبوعات حداقل سی سال سن
داشته باشد، بدست آورد.
و به عنوان جانشین احمد دهقان امور نشریه را به دست گرفت و منویات مورد نظر خود را
رأسا جامعه عمل بپوشاند.
نامبرده در دوره های 20 و 21 مجلس شورای ملی از خلخال نمایندگی مردم را به عهده داشته
است.
7ـ اسماعیل پوروالی ایروانی فرزند غلامحسین در سال 1304 در مشهد بدنیا آمد.
نامبرده در سن طفولیت بهمراه
خانواده اش به تهران آمد و پس از سپری نمودن تحصیلات مقدماتی بدانشگاه تهران راه یافت.
مشارالیه در سال 1331 از دانشکده ادبیات لیسانس تاریخ و جغرافیا دریافت نمود و از سال 1319 در زمینه روزنامه
نگاری با روزنامه ستاره همکاری کرده و از سال 1322 با روزنامه بهار ارگان حزب پیکار که بعدها به نبرد و ایران ما تغییر
نام یافت فعالیت و همکاری کرد.
در اسناد ساواک وی را از عناصر حزب توده معرفی نموده که ضمن چاپ مقالاتی برعلیه
دستگاه سلطنت در روزنامه ها، در غائله پیشه وری در آذربایجان با فرقه دموکرات همکاری داشت و از سال 20 تا 27
چندین بار به دلیل چاپ مقالات باصطلاح مضره به فرمانداری نظامی تهران احضار شد.
اسماعیل پوروالی در حزب
میهن پرستان نیز عضویت داشت و در سال 1327 بعنوان معاون اداره تبلیغات وزارت اطلاعات بکار پرداخت و بعد از
کودتای 28 مرداد 1332 به معاونت سیاسی و سرپرست رادیو تهران انتخاب شد و تا سال 1350 در این سمت باقی بود.
نامبرده در سال 1335 درخواست انتشار روزنامه بامشاد را نمود که با موافقت مسوولین از سال 1336 با هدف طرفداری
از دولت و حزب ملیون شروع به فعالیت نمود ولی در همین سال بدلیل چاپ عکسی از محمدرضا و درج شعری نامناسب
در حاشیه آن دستگیر و بمدت یکماه در بازداشت به سر برد که طی مکاتبه ای به شاه با ابراز ندامت درخواست عفو نمود
که با قبول توبه و ندامتش از زندان آزاد شد.
مشارالیه در سال 37 در محافل مختلف خود را مشاور دکتر منوچهر اقبال
نخست وزیر معرفی می نمود که با دستور او به مسوولیت امور تبلیغات و انتشارات وزارت کار و بیمه های اجتماعی با
حقوق ماهیانه 25 هزار ریال انتخاب شد.
ساواک در سال 38 طی یک ارزیابی اسماعیل پوروالی را فردی طرفدار مقام
شامخ سلطنت و دولت فعلی و بدلیل چاپ مقالاتی در روزنامه اش برعلیه کمونیست، مخالف شوروی و نویسنده با
استعداد و توانمند و در سیاست خارجی میانه رو معرفی نموده است.
نامبرده در سال 39 جهت مخالفت با دولت وقت و
تلاش برای نخست وزیری دکتر منوچهر اقبال فعالیت و تبلیغ داشت و در سال 39 بدعوت سفارت کبری یوگسلاوی و با
موافقت ساواک جهت بازدید از فدراسیون روزنامه نگاران به آن کشور و در سال 44 بعنوان نماینده دولت و مطبوعات
ایران به همراه تعدادی دیگر از روزنامه نگاران بدعوت اسرائیل به فلسطین اشغالی سفر نمود.
اسماعیل پوروالی در سال 44 به مناسبت بیست و پنجمین سال روزنامه نگاری خود جشنی برپا نمود که نخست وزیر نیز
در آن شرکت داشت.
نامبرده در سال 45 در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا سخنرانی نمود و در سال 47 خانه مطبوعات
را تأسیس و جهت هرگونه همکاری با ساواک اعلام آمادگی کرد و ساواک در سال 49 با استخدام فرزندش بنام مهرزاد
پوروالی در مشاغل حساس شرکت نفت موافقت نمود.
مشارالیه در سال 50 بعنوان مدیر مرکز رادیو و تلویزیون ملی
ایران در پاریس به فرانسه رفت و در سال 52 با تهیه جزوه ای درباره تحصیل فرح در فرانسه و تقدیم آن به نامبرده از
طرف دفتر فرح از پوروالی تشکر و قدردانی شد و در سال 54 مبالغ قابل توجهی از بودجه اختصاصی به مرکز رادیو و
تلویزیون ملی در فرانسه را بالا کشید و بعلاوه از کانالهای دیگری از جمله وزارت آب و برق، وزارت فرهنگ و هنر،
شرکت ملی نفت، کمک های متفرقه از بودجه محرمانه نخست وزیری بعناوین مختلف کمک دریافت می نمود و در سال
53 نیز طی نامه ای به دربار بدلیل خسارت از ناحیه توقف انتشار مجله درخواست کمک کرد که شاه دستور مساعدت به
وی را به دولت داد.
اسماعیل پوروالی دارای فساد اخلاق بود و این مسئله در پاریس بدلیل حضور همسرش در سوئیس و
زندگی مجردی ابعاد وسیعتری یافت.
ساواک مستمرا با حضور نامبرده در مراسم تشریفات و در سال 57 در جشن های
دو هزار پانصد ساله موافقت نمود و هویدا نیز از خدمات پوروالی به نظام شاهنشاهی تقدیر کرد و از طرف شاه نیز
نشانه های همایون و تاج را دریافت نمود.
8 ـ روزنامه صدای مردم به صاحب امتیازی محمدحسین فریپور و سردبیری فریدون فری پور با روش خبری، سیاسی
اجتماعی و انتقادی در سال 1325 وارد عرصه فعالیت های مطبوعاتی شد.
این روزنامه اگر چه رسما ارگان حزب حاکم
نبود ولی بشدت طرفدار حزب مردم بود.
مطبوعات ایران ـ مسعود برزین
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله سپید و سیاه به روایت اسناد ساواک صفحه 14