صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

هویدا کیست؟

هویدا کیست؟


متن سند:

پدربزرگ هویدا میرزا رضا قناد از بهائیان مخلص و فداکار و مجذوب عباس افندی بود او به واسطه نزدیکی با عباس افندی از غضب مردم مسلمان بیم و هراس داشت و از اقامت در ایران نگران بود لذا به عکا رفت و مستخدم و نوکر دستگاه عباس افندی شد و به لحاظ تعصب و علاقه ای که به این فرقه داشت مورد لطف و محبت خاص او قرار گرفت.
عباس افندی حبیب اللّه خان پسر میرزا رضا قناد را که پدر وزیر فعلی دارائی بود مشغول تحصیل کرد و دو سال هم او را به هزینه خود برای ادامه تحصیل به اروپا فرستاد و او به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط پیدا کرد و به تهران آمد و در دستگاه سردار اسعد بختیاری نفوذ کرد و مترجم شد و به نام سردار اسعد چند کتاب ترجمه کرد مدتی هم در روزنامه رعد با سمت مترجم انجام وظیفه کرد در همین هنگام لقب عین الملک گرفت با کمک بختیاریها به وزارت خارجه رفت و ماموریت سوریه و لبنان گرفت و قونسول ایران در این منطقه شد در این سمت در پنهانی برای بهائیها تبلیغ می کرد و با انگلیس هم رابطه و سروسری داشت و از خدمتگذاران واقعی آنها بود پس از چند ماه مامور جده شده و خود را به ملک سعد نزدیک کرد بعد از گذشت مدتی از ماموریت وی در جده روزنامه های عربی به علت تبلیغ به نفع بهائیها به این انتصاب اعتراض کردند در سال 1314 در بیروت بیمار شد و نزد شیخ میزعمران قاضی شیعه لبنان رفت و توبه کرد از آنجایی که می گویند توبه گرگ مرگ است بعد از چندی مجددا توبه را شکست و خود را از خادمین مخصوص عباس افندی معرفی کرد.
عین الملک دو پسر داشت یکی به نام امیرعباس و دیگری به نام فریدون هویدا ـ امیرعباس به پیروی مسلک و عقیده پدر خویش با سران بهائی نزدیک شد و از هیچ گونه خدمتگذاری در راه ترویج مسلک بهائیت فروگذاری نمی کرد امیرعباس هویدا به حکم سابقه پدر وارد خدمت در وزارت خارجه شد و ماموریتهای مختلف به او محول گردید بالاخره در ایام جنگ دوم سابقه دوستی که با آقای عبداللّه انتظام داشت به سرکنسولگری ایران در هامبورگ منصوب گردید هنگام سرکنسولگری ایشان مقادیر زیادی از تذکره های سفید در بایگانی کنسولگری ایران در هامبورگ مفقود شد بعد معلوم گردید تمام سرمایه دارانی که در هامبورگ محکومیتهایی پیدا کرده بودند با در دست داشتن همین تذکره ها فرار کرده اند.
در این مورد نسبت سوءاستفاده های زیاد به اشخاص دادند ولی این را نبایستی دلیل بر این دانست که خدای نخواسته تذکره ها به وسیله کسی که خود امروز ادعای اصلاح طلبی دارد می خواهد وزارت دارائی را اصلاح کند زیروبالا شده باشد اگر کسی چنین تصور بکند.
حتما اشتباه کرده است و چنانچه حرف خود را در این باره پس نگیرد مورد حملات او و معاونش قرار خواهد گرفت.
به هر صورت پس از این جریان هویدا به آنکارا منتقل گردید در زمان ماموریت ایشان تعداد زیادی از خانواده های بهائی ایران به ترکیه مهاجرت کردند و به اتکاء قدرت و نفوذ هویدا به فعالیت پرداختند و دولت ترکیه از این امر مطلع شد و کشف کرد که خانواده های بهائی تحت هدایت و رهبری هویدا به چنین فعالیتهای مضر و خلاف قانون ترکیه دست زده اند از این رو جمعی از بهائی[ها ]را بازداشت کردند و از دولت ایران خواستند که هر چه زودتر در تغییر وی اقدام کند آقای سرلشگر ارفع سفیر کبیر وقت در ترکیه برای حفظ حیثیت کشور سعی وافی مبذول داشت و دولت ایران را متوجه عملیات زیانبخش هویدا کرد و درخواست تغییر وی را نمود در همین هنگام آقای انتظام که سابقه دوستی با ایشان داشت موضوع مفقود شدن تذکره ها را فراموش کرده بود و یا تشخیص داده بود که وی در این مورد گناهی ندارد وزیر خارجه بود و بعد به شرکت ملی نفت رفت بنابراین همکار صمیمی خود را به شرکت نفت منتقل نمود و بدین طریق صمیمیت دوستی قدیمی را تکمیل کرد هویدا در شرکت ملی نفت معاون اداری مدیرعامل شد و با دستیاران خود فواد روحانی و مهندس فرخان سه تفنگداران بهائی ها در یک چنین موسسه عظیمی به هم پیوستند و سعی کردند تا حدی که مقدورشان بود افراد بهائی را در کارهای موثر شرکت ملی بگمارند و همین کار را هم کردند و بالاخره بعد از رفتن انتظام دکتر اقبال که مرد وطن پرست و مسلمانی است متوجه اعمال خلاف و فعالیتهای زشت ایشان گردید و عذرشان را خواست.
در این موقع دولت تغییر کرد هویدا به مناسبت این که سابقه دوستی چند ساله با منصور داشت در بعضی از مسافرتهای خارج در مرزها هم سفر بودند و عکسهایی در این قبیل مسافرتها برداشته شده و از طرفی چون قرار بوده است به زودی نسبت سببی پیدا کند یعنی با جناب آقای نخست[وزیر] باجناق شود دوستی کهنه تبدیل به خویشاوندی گردد لذا در دولت ایشان به سمت وزیر دارائی منصوب گردید.
اولین کار او اعلام ورود آزادی قند و شکر یعنی به قول دکتر ارسنجانی جنگ با صنایع داخلی بود واقعا خدا خیرش دهد که در این کار دهن عده ای را شیرین کرد بعد از آن خلاصه اصلاح دیگری را شروع کرده بود که یکی از اعضای بدن او شکست البته اشتباه نشود این عضو پای او بود نه گردنش بر اثر این عارضه ناگهانی دنباله این اصلاحات را به یکی از هم مسلکان خود آقای ارباب فرهنگ مهر که اخیرا جدیدالبهائی شده سپرد البته آقای مهر که مهندس در قسمت آسیاهای بادی و آرد است اکنون مشغول اصلاح مالیه و قوانین مالیاتی است البته درج سایر کارهای آقای هویدا بخصوص در فرانسه و ترکیه و در وزارت پیشه و هنر و ساختمان خانه های بوئین زهرا قزوین و شیرین کارهایی که در باشگاه نفت آبادان کرده بود در این صفحه گنجایش ندارد فقط این مختصر را نوشتم که شما خواننده محترم مردان عمل و کار را که حتی یک روز هم بیکار نمانده اند بشناسید و به نبوغ ذاتی آنها واقف شوید یکی هیتلر می شود که از خوردن شیرینی زیاد جانی و دیوانه می شود و یکی چون هویدا با اینکه جدش قناد مخصوص عباس افندی بود و نطفه اش از شیرینی ریخته شد اینطور عاقل از کار درمی آید و همواره مصدر کار است و دوستان بهائی خود نظیر ارباب مهر را هم یدک می کشد باشد تا صبح دولتت بدمد که این مختصر از خرابکاریهای تست.
شما خوانندگان ملاحظه کنید چنین عنصری با این سوابق و گذشته های تاریک دیگری که درج یک به یک از حوصله ما خارج است در نهایت بی شرمی با معاون کلش در اداره بازرسی به ماموران شریف وزارت دارایی حمله می کند و آنان را بیکاره و سربار مردم می داند در حالی که اگر سرباری وجود داشته باشد اول خود اوست و دوم معاونش.
به هر تقدیر این دو بیت را به مناسبت حملات ناروای هویدا و فرهنگ مهر می نویسم و به این بیوگرافی مستند خاتمه می دهم : شخصی بد ما به خلق می گفت ما سینه خود نمی خراشیم ما نیکی او به خلق گوئیم تا هر دو دروغ گفته باشیم زیاده عرضی نیست ـ سکندر

منبع:

کتاب کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 387


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.