تاریخ سند: 9 خرداد 1344
موضوع: جلسه منزل اسداله رشیدیان
متن سند:
شماره: 13240 /322
پیش از ظهر روز جمعه 7 /3 /44 جلسه هفتگی منزل اسداله رشیدیان تشکیل
شد و در حدود هفتاد نفر و از جمله: مهندس مدنی کارمند وزارت پست و تلگراف و
تلفن ـ پوررزاقی رئیس بیمه های اجتماعی شمیران ـ هوشمند افسر سابق نیروی
هوایی و عضو سازمان نظامی حزب منحله توده ـ عده ای از دانشجویان آموزشگاه
شرکت هواپیمایی ایران ـ ثقفی کارمند اداره آگاهی ـ جهانگیری کارمند وزارت
دارایی و پاکدامن در آن شرکت کردند.
در جلسه مزبور خود رشیدیان حضور نداشت
و مهندس مدنی درباره غیبت
مشارالیه گفت چون مهندس
اصفیا1 مدیرعامل سازمان
برنامه و چند نفر دیگر میهمان
رشیدیان هستند و به این
جهت نامبرده نتوانسته در
جلسه هفتگی شرکت کند.
ضمنا پس از آنکه یکی از
مراجعین از مهندس انزلچی
پیشکار رشیدیان تقاضای
تهیه کار برای خودش کرد و
گفت فاقد سواد هستم.
مهندس انزلچی جواب داده
تقصیر تو این است که به دنبال
تحصیل نرفته ای و برای افراد
بی سواد هم در این کشور کار
نیست ولی اگر چند کلاس درس خوانده و کمی هم به زبان انگلیسی آشنایی داشته و
مورد لطف امریکاییها بودی بلافاصله در این کشور به مقام وزارت منصوب می شدی.
بنابراین گناه تو فقط این است که سواد نداری و در مقابل شرافت داری ولی آنهایی که
به ترتیب فوق به مقام وزارت می رسند شرف و انسانیت ندارند.
جلسه در ساعت
1215 پایان یافت.
آقای ساغری 11 /3 /44 به پرونده کلاسه رشیدیان ضمیمه و
بایگانی شود.
ریاست بخش 311 جهت اقدام مقتضی
ریاست بخش 321 جهت اقدام مقتضی
توضیحات سند:
1ـ محمد صفی اصفیا فرزند سلیم
در سال 1295 ه ش در تهران تولد
یافت.
تحصیلات ابتدایی و
متوسطه خود را در همین شهر به
پایان رسانید و از دبیرستان
ثروت در سال 1311 موفق به
اخذ دیپلم گردید و برای کسب
تحصیلات عالیه عازم فرانسه
شد.
وی به دلیل علاقه ای که به
اکتشافات و زمین شناسی داشت
در دانشگاه پلی تکنیک فرانسه
ثبت نام نمود و از همین دانشگاه
در رشته معدن و زمین شناسی
موفق به اخذ دیپلم مهندسی
گردید و در سال 1317 بعد از
شش سال اقامت در اروپا به وطن
مراجعت نمود.
وی پس از کسب
مشاغلی در اداره معادن دستگاه
مستقل آبیاری کشور در سال
1334 به سمت معاونت سازمان
برنامه منصوب گردید و در سال
1336 که کار ساختمانی سد کرج
آغاز گردید سرپرستی مستقیم
عملیات مربوط به این سد را بر
عهده گرفت و به دلیل ارتباطش در
کابینه علی امینی به سمت قائم مقام
نخست وزیر در سازمان برنامه
منصوب گردید.
وی در کابینه
اسداللّه علم در تاریخ 28 تیرماه
1341 مجددا در پست خود ابقا
گردید و در کابینه هویدا نیز مدتی
عهده دار همین سمت بود.
وی در
سال 1320 ازدواج کرد و دارای
سه دختر به اسامی «صفیه ـ صفورا
و صفا» گشت.
مشارالیه پس از
بازگشت به کشور در وزارت
صنایع و پیشه و هنر مشغول بکار
شد و همزمان به تدریس در
دانشکده فنی نیز اشتغال داشت.
خدمت سربازی را در دانشکده
افسری طی کرد و در سال 1321
به وزارت فرهنگ منتقل شد.
وی
در سال 1324 به ریاست
آزمایشگاه معدن شناسی
دانشکده فنی رسید و تا سال
1331 در آن دانشکده بود.
اصفیاء در اواخر سال 1331 به
عضویت شورای عالی صنعتی
انتخاب و در ضمن تصدی کرسی
استادی زمین شناسی اقتصادی،
در مهر ماه 1334 با حفظ سمت به
عنوان مشاور عالی سازمان
برنامه و عضو شورای اداری
سازمان نقشه برداری انتخاب شد.
مشارالیه که از اعضا مؤسس
حزب ایران به شمار می رفت در
سال 39 با حمایت های حزبی، پس
از برکناری خسرو هدایت به
عنوان مدیر عامل سازمان برنامه
انتخاب شد.
او که در سال 1345
به پیشنهاد هویدا و موافقت شاه
دارای لقب «جناب» شده بود، در
تاریخ 8 /7 /1350 به عنوان
وزیر مشاور و نایب نخست وزیر
در امور اقتصادی و عمرانی
منصوب شد که با تبریک نصیری
ـ ساواک ـ روبرو گردید و در
همین سال یک قبضه تفنگ
گلوله زنی شکاری کالیبر 270
دریافت کرد.
او که با تائید
محمدرضا پهلوی به عنوان دبیر
کل کمیته ملی پیکار جهانی با
بیسوادی برگزیده شده بود، در
سال 1352 با پیشنهاد وزیر علوم
و آموزش عالی و با تائید شاه به
عضویت هیأت امنای دانشگاه
جُندی شاپور در آمد.
در تاریخ
17 /5 /1356 به پیشنهاد جمشید
آموزگار وزیر مشاور شد.
دیگر
مشاغل اصفیا که همگی با موافقت
محمدرضا پهلوی صورت گرفت،
بدین شرح است: ب ـ عضویت در
هیئت شورای انرژی اتمی
الف ـ عضویت در هیئت مدیره
سازمان خدمات شاهنشاهی
ج ـ عضویت در شورای مرکزی
دانشگاه ها
د ـ عضویت در هیئت امنای
مؤسسه برنامه ریزی ایران
ه ـ عضویت در هیأت امنای
مؤسسه عالی آموزش
ارتباطات
و ـ عضویت در هیأت امنای
دانشگاه اصفهان
ز ـ عضویت در هیأت امنای
دانشگاه فارابی
ح ـ عضویت در هیأت امنای
بنیاد فرهنگ ایران
ط ـ عضویت در شورای عالی
مرکز طبی کودکان
ی ـ عضویت در شورای هیأت
امنای سازمان جشن هنر
صفی اصفیا در سال 1343 قصد
خرید یک کارخانه قند به قیمت
60 میلیون تومان از یک شرکت
انگلیسی را داشت که در همین
زمان یک شرکت آلمانی با همین
مبلغ حاضر به فروش دو کارخانه
بوده است!!؟
یکی از دختران وی بنام صفورا
با تائید ساواک در اسفند 54 به
نمایندگی ثابت ایران در
یونسکو (پاریس) انتخاب
گردیده است.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 291