تاریخ سند: 13 آذر 1357
موضوع: شیخ هادی باریکبین
متن سند:
از: 23ﻫ تاریخ: 13 /9 /1357
به: 25ﻫ شماره: 2399 /23ﻫ
موضوع: شیخ هادی باریکبین
پیرو: 2302 /23ﻫ- 5 /9 /57
روز 8 /9 /57 شخصی به نام قافلهباشی با نامبرده بالا تماس گرفته و اظهار داشت ما برای روضهخوانی چکار کنیم به فرمانداری نظامی مراجعه کردم گفتند باید روضهخوانها و همینطور سه نفر تعهد بسپارند ضمناً از وجود وعاظ ملی مثل شهاب،1 بحرانی،2 سیدباقر محمدی، اعلم مجابی استفاده شود. باریکبین جواب داد شما کار خودتان را انجام بدهید اگر برنامههای وعظ عملی شد که شد و اگر ممانعت به عمل آمد که دیگر ثواب خود را بردهاید ما تابع مراجع هستیم و آقایان اجازه ندادهاند که برابر[مطابق] شرایط عمال دولتی رفتار کنیم. قافلهباشی گفت پس ما مجلس را به صورت خصوصی و محدود اجرا میکنیم چون اجرای گسترده آن با توجه به آدرس محل مسکونی من که همیشه دو نفر سرباز به علت مجاورت با مدرسه پهلوی جلوی آن ایستادهاند مشکل است.
نظریه شنبه. نظری ندارد.
نظریه یکشنبه. 1- خبر صحت دارد. 2- سید ابوالقاسم معروف به سیدحسین قافلهباشی یکی از معممین شهر قزوین است که دعانویس و رمالی نیز میکند و به صورت فرد غیرمطمئنی معرفی شده از نظر مردم و روحانیون وابسته به دستگاه و از طرفی از نظر دستگاه هم مظنون میباشد و در ملاقاتهایی که با هر یک از دو طرف دارد خود را طرفدار وابسته و مرید همان طبقه معرفی مینماید. 3- مراقبت کماکان برقرار است. صاعد
نظریه سهشنبه. نظریه یکشنبه تأیید میشود. بشیر
نظریه 23- مراتب مورد تأیید است. ضمناً مراقبت روی وی برقرار است.
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام سیدمحمد حیاتی، معروف به شهاب فرزند احمد در سال 1302ﻫ ش در خانوادهای روحانی در قزوین به دنیا آمد. در مدرسه التفاتیه قزوین از محضر اساتیدی چون آیتالله رفیعی قزوینی(ره) بهره برد و در جریان فعالیتهای خویش، تحت نظارت میرزا نصرالله شهیدی قرارداشت. ایشان در سال 1332، به عنوان دبیر پیمانی در آموزش و پرورش استخدام و در طول دوران خدمت، در کنار تدریس، مدیریت دبستانهای فرهنگ و رضوان قزوین را نیز از سال 1335 به بعد، عهدهدار شد. در سال 1340، به عضویت کمیته مبارزه با بیسوادی درآمد. او که در کنار فعالیتهای شغلی، اهل منبر و خطابه نیز بود، در جریان نهضت امام خمینی(ره) در سال 1341، به حمایت از امام(ره) پرداخت که به همین دلیل به ساواک احضار و مورد تذکر قرار گرفت. در سال 1342مجدداً به دلیل منبرهای انتقادی، به ساواک احضار و به مدت 2 ماه ممنوعالمنبر شد. در همین زمان در راستای کنترل و فشار بر وی، تصمیم به انتقال ایشان به شیراز گرفته شد که این ترفند تا حدودی مؤثر واقع شده و ایشان مجبور به دادنِ تعهد گردید. بهرغم این تعهد وی به مدت یک سال به تهران فرستاده شد. پیگیریهای او برای بازگشت به قزوین، که حتی ملاقات با محمد درخشش و سناتور رضا جعفری را به دنبال داشت، مؤثر واقع شده و وی در دی ماه سال 1343 به قزوین بازگشت؛ ولی باز هم در منابر خویش، به سخنرانی انتقادی پرداخت. او که به علت مشهور بودن به «شهاب»، شهرت خود را به «شهابزاده» تغییر داده بود، در سال 1351 به عضویت شورای آموزش و پرورش قزوین درآمد، ولی دست از سخنرانیهای انتقادی بر نداشت و همین مسئله موجب احضار مجدد او در سال 1352 شد. حجتالاسلام شهاب، در سال 1368 دار فانی را وداع گفت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
2. عیسى بحرانى، معروف به سیدآقا بزرگ، فرزند سیدمحمد در سال 1323 ﻫ ش در شهرستان قیر از توابع استان فارس به دنیا آمد. مشارالیه که تحصیلات خود را در رشته علوم حوزوى به پایهاى رسانده بود، در شهرستان محل تولد، ضمن اشتغال به باغدارى، امام جماعت نیز بود و در صحبتهاى خود از حضرت امام خمینى (ره) حمایت مىکرد. در سال 1355 که تعدادى عکس امام(ره) را در بین دوستان خود، پخش کرد، مورد حساسیت ساواک قرار گرفت. آقاى بحرانى که در شهرستان قیر، کتب مذهبى و نوار سخنرانى روحانیون طرفدار امام(ره) را پخش مىکرد و در اجتماعات مردم آن سامان، نقش فعالى داشت، در تاریخ 6 /10 /56 دستگیر شد که پس از چندى در مورخه 17 /10 /56 با اخذ کفیل، آزاد گردید.
منبع:
کتاب
آیتالله هادی باریکبین به روایت اسناد ساواک صفحه 183