کانون مترقی2 که باید آن را سنگ نخست بنای حزب ایران نوین دانست
متن سند:
کانون مترقی2 که باید آن را سنگ نخست بنای حزب ایران نوین دانست، در سال 1339 به همت و کوشش مرحوم حسنعلی منصور و با شرکت افرادی نظیر امیرعباس هویدا . جواد منصور . دکتر منوچهر شاهقلی . مهندس فتح اله ستوده . دکتر هادی هدایتی . دکتر منوچهر کلالی . غلامرضا نیک پی . مهندس قاسم معینی . نصیر عصار . دکتر فرهنگ مهر . دکتر بوذرجمهر مهر . دکتر ضیاءالدین شادمان . کریم پاشا بهادری . دکتر باقر عاملی . دکتر جواد سعید . دکتر محمود کشفیان . جهانگیر میرعلاء3. دکتر ناصر یگانه . محسن خواجه نوری و مهندس همایون زندفر، که این عده اکثراً از همدورهایهای حسنعلی منصور بودند و با هدفهای علمی، تجسسی و نقش ارشادی در زمینههای اقتصادی، بهداشتی، فرهنگی، اجتماعی، کشاورزی و صنعتی در تهران شروع به فعالیت نمود و در ابتدای فعالیت، تعدادی اشخاص صاحب نظر، نخستوزیر و وزراء وقت جهت سخنرانی به کانون دعوت شدند. فعالیت کانون در انتخابات دوره 21 مجلس شورای ملی و شرکت در کنگره آزاد مردان و آزاد زنان تشدید و اکثر کرسیهای این دوره از قانونگزاری را به خود تخصیص و لیدری این گروه عملاً به عهده حسنعلی منصور سپرده شد. در تاریخ 24 /9 /1342 موجودیت حزب ایران نوین اعلام و از آن تاریخ، دولت و مشاغل مهم مملکتی در اختیار این حزب قرار گرفت.
ب . سازمان و تشکیلات حزب ایران نوین.
حزب مذکور در همان ابتدای فعالیت با برخورداری از حمایت کامل دولت که اکثراً از اعضای حزب ایران نوین بودند، به سرعت اقدام به گشایش شعب و کمیتههای خود در سراسر کشور نموده و به علت عضویت مقامات محلی و اشاعه این موضوع که سیستم حکومتی کشور در آینده بر محور (قانون اساسی ایران، عامه مردم را در تعیین سرنوشت خود دخیل دانسته، نه اعضای دستجات خاص) دو حزبی مبتنی خواهد بود؛ به طور نسبی موجبات جذب گروههائی را به حزب فراهم و شیوه تشکیلاتی این حزب، الگوهائی از احزاب اروپائی است که توسط بانیان آن به مورد اجراء گذارده شد. به علت عضویت اکثر مقامات کشوری و محلی در این حزب، جبراً بسیاری از سازمانهای صنفی، کارگری، اعضای شرکتهای تعاونی، وابستگی خود را به حزب اعلام،
ولی عملاً در فعالیتهای حزبی شرکت نداشته و صرفاً در مواقع تشریفات، انتخابات و یا تظاهرات حزبی، با اعمال شیوههای غیرمستقیم تحمیل، در مراسم مورد نظر شرکت داده میشوند. در چند سال اخیر مشاغل و قسمتهای جدیدی در حزب ایجاد و افرادی به مسئولیت این واحدها منصوب که ضمن عدم تحرک، منظور اساسی از به وجود آوردن این قسمتها، گماردن تعدادی از منسوبین و ناراضیهای حزب بدین سمتها بود.
پ . درآمدهای حزب ایران نوین .
درآمدهای حزب ایران نوین به طرق زیر تأمین میگردد:
1. وزراء حزبی، سناتورها، وکلای مجلس، استانداران، مقامات مؤثر مملکتی و اشخاصی که در حزب دارای مشاغل مناسب بوده و حقوق قابل توجه از حزب دریافت میدارند، هر یک به فراخور درآمد خود، حق عضویت هایی به مأخذ 5 الی 15 ریال پرداخت مینمایند.
2. اخذ حق عضویت از اعضاء عادی که بندرت به طور مرتب انجام میشود.
3. کمکهای مالی دولت که از بودجه سری آقای نخستوزیر پرداخت و رقم قابل ملاحظهای را تشکیل میدهد.
4. تعداد زیادی از کادرهای اداری حزب، عضو سازمانها و دستگاههای دولتی بوده و به فراخور موقعیت خود حقوقهائی دریافت ولی به ندرت در محل کار خود حاضر و تمام وقت در اختیار حزب میباشند، به عنوان مثال رئیس خدمات حزب ایران نوین، عضو وزارت کار و دبیر کمیته استان کرمانشاهان، کارمند وزارت بهداری و به عنوان بازرس مقرری دریافت، ولی نامبردگان تمام اوقات خود را در حزب میگذرانند.
5. جمع آوری اعانات مانند اخذ وجوه جهت احداث بنای مسکونی جهت حزب.
6. کمکهای پارهای از وزارتخانهها و سازمانهای دولتی از جمله قطعه زمین بزرگی که سازمان اوقاف مقرر است جهت احداث دانشکده در اختیار حزب قرار دهد.
7. کمکهای موسمی انتخاباتی که در سالهای اخیر در سطح کشور انجام میشود. حزب از هر یک از کاندیداها، مبالغی به عنوان مخارج تبلیغاتی اخذ که این وجوه مافوق هزینههای مربوط است، مانند انتخابات مجلسین شورای ملی و سنا که از هر یک[از] داوطلبین، بین یک صد هزار تا ده میلیون ریال اخذ گردید.
ت . هزینههای حزب ایران نوین عبارتند از:
1. پرداخت حقوق به کادر اداری که قریب سیصد نفر آن در تهران به کار اشتغال دارند و بیش از 2 نفر در شهرستانها و رقم قابل ملاحظهای را تشکیل میدهد.
2. پرداخت فوق العاده به تعدادی از کارمندانی که ظاهراً در اختیار سازمانهای دولتی هستند ولی عملاً به کار حزبی اشتغال دارند.
3. پرداخت مقرری به دبیران کمیتهها و معاونین حزب و سایر مقامات حزبی که حقوق پرداختی به هر کدام بین 6 الی 2 ریال در ماه میباشد.
4. هزینه اجاره بهاء مکانهای حزب در تهران (تشکیلات، تبلیغات و انتشارات، باشگاه کمیته تحقیق، خانه کارگر، سازمان جوانان، کمیته تدارکات و...) و شهرستانها (از هر شهرستان که کمیته دارد) ارقام بسیار سنگینی را تشکیل میدهند.
5. مخارج سرایدار و آبدارخانه
6. هزینههای تعمیر، آب، برق، تلفن، کولر، خرید وسایل مورد نیاز جهت هر ساختمانی مانند میز، صندلی، وسائل تزئینی، مبلمان، ابتیاع کتاب و ...
7. مخارج جشنها و مراسمی که در طول سال انجام میشود.
8. هزینههای مربوط به انتشارات و تبلیغات که ارقامی از آن به طریق اخذ ستون آگهی دریافت میشود.
9. پرداخت پاداش
ملاحظات .
مخارج ماهیانه حزب به طور تقریبی پیوست4 میباشد. ضمناً صرفنظر از این ارقام، مبالغی حیف و میل و وجوهی نیز به عنوان پاداش و کمک به پارهای از اعضاء داده میشود.
ث . پایگاههای حزب ایران نوین بین طبقات مختلف اجتماع .
1. جامعه دانشگاهیان . حزب مذکور بین جامعه دانشگاهیان فاقد نفوذ کافی بوده و صرفنظر از عضویت تعداد قلیلی که از طریق حزب به مشاغلی رسیده اند، اکثریت دانشگاهیان و بالاخص اساتید در حزب عضویت ندارند.
2. جامعه دانشجویان . بجز تعداد بسیار قلیلی از دانشجویان که آن هم به منظور پارهای از امیال و یا احراز شغل و گرفتن مقرری به توصیه حزب بعضاً در ساختمان سازمان دانشجویان به دور هم جمع میشوند، اکثریت قاطع دانشجویان نسبت به حزب مذکور فاقد علاقه و بلکه در جهت مخالف آن میباشند. اخیراً حزب مذکور با ایجاد مؤسسه عالی علوم سیاسی و امور حزبی، تعدادی از اعضاء را با ضوابطی که خود تعیین و در قواره آزمایشات وزارت آموزش عالی نمیباشد، در دانشکده موصوف به تحصیل وا داشته و نسبت به سایر دانشجویان غیرحزبی، کششهایی نیز ایجاد مینماید.
3. جامعه روشنفکران . بجز تعداد معدودی از اشخاصی که دارای تحصیلات کلاسیک در سطح بالا بوده و از طریق حزب به مشاغلی گمارده شدهاند، اکثریت این طبقه نسبت به فعالیتهای سیاسی با معیارهای موجود مخالفند.
4. جامعه روحانیون . حزب ایران نوین بین این جامعه فاقد نفوذ است.
5. دانش آموزان . حزب ایران نوین بین دانش آموزان فاقد تکیه گاه است.
6. طبقه کارگران . به علت بستگی هایی که کارگران به سازمانهای صنفی خود داشته و این سازمانها به طور کلی بنا به علل و شرایطی به حزب وابسته میباشند و نیز عضویت وزیر کار در حزب، ظاهراً حزب ایران نوین بین این طبقه صاحب نفوذ است ولی چنانچه نیات واقعی آنان مورد توجه واقع شود، علاقه باطنی به حزب نداشته زیرا حزب مزبور با داشتن امکانات وسیع، به ندرت توانسته در جهت منافع این طبقه آگاهانه گام بردارد.
7. طبقه کشاورز . ظاهراً کشاورزان به سازمانهای تعاونی روستایی وابسته و این سازمان در اختیار حزب است ولی عملاً حزب میان این طبقه از نفوذ کافی برخوردار نیست.
8. جامعه فرهنگیان . به علت عضویت وزیر آموزش و پرورش و تعداد زیادی از مسئولان این وزارتخانه در حزب، تعداد نسبتاً قابل ملاحظهای از فرهنگیان در حزب عضویت دارند و در جلسات متشکله بعضاً انتقادات شدیدی از نحوه کار وزارتخانهها، پیاده نشدن قانون استخدامی و ناتوانی دولت در رفع حوائج عمومی به عمل میآورند.
9. کارمندان دولت . به علت عضویت اکثریت وزراء، مسئولان طراز اول وزارتخانهها و مآلاً کشش محدود کارمندان به علت عضویت رؤسای خود در حزب ایران نوین، این حزب تا حدودی در وزارتخانهها دارای نفوذ بوده ولی نسبت به کل کارمندان در اقلیت میباشد.
1. مشاغل آزاد . حزب ایران نوین به این علت که این طبقه به دولت و سازمانهای وابسته مستقیماً مربوط نمیباشند، از نفوذ کافی بین آنان برخوردار نبوده و تعداد قلیلی که در حزب فعالیت دارند صرفاً به خاطر مقاصد خاص میباشد.
11. اقلیتها و فرق مذهبی . یهودیان و ارامنه و آسوریان و زردشتیان، سرگرم فعالیتهای نژادی و مذهبی خود بوده، بهائیان5 بر مبنای اعتقادات مذهبی خویش در سطح پایین از فعالیتهای سیاسی منع میباشند و کلاً حزب ایران نوین در این طبقه نفوذ ندارد.6
12. بازاریان و اصناف . اکثریت بازرگانان، رغبت کافی جهت فعالیت در حزب ایران نوین را نداشته و صرفاً رؤسای اصناف، آن هم در جهت کلی به حزب وابسته میباشند.
13. حقوقدانان و وکلای دادگستری . با تمام تلاشی که حزب ایران نوین در دو دوره اخیر انتخابات هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری به منظور نیل به موفقیت در این انتخابات به عمل آورده، معالوصف اقدامات طرفداران حزب با شکست کامل مواجه گردیده است و علت اساسی این عدم موفقیت، معلول استقلال رأی و فقدان آتوی7 لازم از جانب مسئولان دولتی در جهت اعمال نفوذ بین این جامعه میباشد.
ج . سیمای کنونی گردانندگان مؤثر حزب ایران نوین .
پس از 9 سال که از فعالیت حزب ایران نوین میگذرد، کادر گردانندگی این حزب هنوز هم در اختیار دوستان و همدوره ایهای مرحوم حسنعلی منصور (امیرعباس هویدا . منوچهر کلالی . مهندس قاسم معینی . دکتر جواد سعید . نصیر عصار . ضیاءالدین شادمان و ...) بوده و با تمام تلاشی که گروه عطاءاله خسروانی به عمل آورده، موفقیتی در جهت احراز موقعیتهای حزبی نصیب طرفداران وی که اکثراً از کارمندان وزارت کار بودند حاصل نگردیده و این وابستگی به گروه مذکور تا حد فعالین مؤثر حزبی تعمیم داشته و حالیه اکثر اعضای مؤثر حزب از منسوبین و یا وابستگان گروه فوق میباشند. چ . امکانات حزب ایران نوین در سطوح مختلف جامعه .
حزب ایران نوین از نظر مادی، معنوی از امکانات بسیاری در جهت بهسازی و جذب طبقات مختلف برخوردار ولی متأسفانه نتوانسته از این شرایط مناسب که در سایه امنیتی که بر کشور حاکم بوده به نحو مطلوب بهره برداری نماید. ذیلاً موجبات ایجاد این امکانات و نیز علل این عدم موفقیت از عرض میگذرد.
1. امکانات .
1. برخورداری از حمایت معنوی شاهنشاه آریامهر
2. در اختیار داشتن دولت و اکثریت وزراء و معاونین و بهره برداری از امکانات وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و سایر مؤسساتی که به نحوی با دولت ارتباط دارند.
3. در اختیار داشتن اکثریت نمایندگان مجلس
4. عضویت تعداد قابل ملاحظهای از سناتورها در حزب
5. عضویت استانداران و مقامات مؤثر مملکتی
6. در اختیار داشتن اکثریت اعضای انجمنهای شهر، شهرستان و استان، شوراهای منطقهای آموزش و پرورش، رؤسای اصناف، مسئولان سندیکاهای کارگری و اعضای مؤثر شرکتهای تعاون روستائی که قریب چند هزار شغل و موقعیت در ید خود دارد.
7. استفاده از بودجه محرمانه نخستوزیری و امکانات پارهای از سازمانها
8. استفاده مؤثر از دستگاههای تبلیغاتی کشور
9. بهره برداری از موقعیت جهانی کشور ایران با توجه به اینکه دولت حزبی است مانند دعوتهایی که احزاب بزرگ کشورها و مراجع بینالمللی از این حزب به عمل میآورند که این مورد خود میتواند در توجیه چهره موجه حزب و تحکیم آن مؤثر واقع شود.
2. علل عدم توفیق .
1. انحصاری بودن مشاغل حزبی و ندادن میدان به کادرهای جوان
2. فقدان ضوابط حزبی در تعیین مشاغل و پستهای حزب
3. آسیب پذیری حزب در مقابل مقامات مؤثر مملکتی در تحمیل نمودن افراد به حزب و تفویض مشاغل مؤثر بدانان
4. عدم بهره برداری از چهرههای موجه و نیز استفاده از افراد ناموجه و منفور
5. ایجاد مشاغل و پستهای غیرضروری در حزب به منظور ارضای ناراضیها که ایجاد این واحدها که اکثراً فاقد فعالیت هستند گرههای کوری هستند که بر دست و پای حزب بسته میشوند.
6. فقدان روح انضباط، در حزب انضباط تا زمانی برقرار است که اعضای حزبی در مشاغل مناسب انجام وظیفه نمایند، ولی به محض اینکه پستهای آنان گرفته شود در ردیف افراد ناراضی و غیرمنضبط در میآیند.
7. نبودن روح ایمان کافی، مجموعه عوامل فوق، موجبات روح بی ایمانی و انتقاد را در حزب فراهم و چنانچه اعضائی که ظاهراً از مدافعین حزب هستند احساس اعتماد نمایند، لب به انتقاد میگشایند. این موضوع در مورد کادرهای مؤثر حزب نیز مصداق دارد.
8. فقدان تحرک کافی، با توجه به اینکه کلیه مصادر امور در ید حزب بوده و حزب از اقتدار کافی برخوردار است، کمتر مشاهده شده که حزب در گشودن یک معضل اجتماعی از نظر ایجاد وجهه و
جذب مردم اقدام نماید؛ در حالی که بعضاً تصمیمات کلی حزب در جهت مخالف عقاید و تصمیمات اعضای مؤثر بوده؛ مانند طرح افزایش جرائم رانندگی با توجه به مخالفت اکثریت اعضای فراکسیون پارلمانی و اعلام تصویب آن از جانب لیدر با موافقت حدود 8 نفر از جمع حدود 17 نفر، البته این نکته نیز قابل ذکر است که جامعه ایرانی به علت فعالیتهای حزبی گذشته، خاطرات خوبی از اقدامات حزبی در ذهن ندارد.
ح . آسیب پذیری حزب ایران نوین .
حزب ایران نوین در مقابل مشکلات آتی و نوسانهای سیاسی، با توجه به اهرمهائی که در حال حاضر بدان تکیه دارد، آسیب پذیر بوده و چنانچه هر یک از مقدورات این حزب که قبلاً نیز اشعار گردید مانند حذف کمکهای دولت، در اقلیت قرار گرفتن و مآلاً از دست دادن تمام مقامات و مشاغلی که در حال حاضر در اختیار دارد (نخستوزیر، وزراء، سناتورها، وکلاء، اعضای انجمنهای شهر، شهرستان، استان، استانداران)، وضع مناسب تری از حزب ملیون8 نخواهد داشت. به عنوان مثال در حال حاضر قریب 5 نفر در حزب به عنوان کارمند با اخذ حقوق مشغول کار میباشند و با عدم رغبتی که اعضاء نسبت به پرداخت حق عضویت از خود نشان میدهند و با رقم درخور توجهی که در ماه به این عده و گروههای دیگر که مشاغل حزبی در اختیار دارند پرداخت میشود، چنانچه روزی کمکهای مؤثر دولت حذف گردد، سرانجام این عده مبهم و نامعلوم است.
ملاحظات .
چنانچه فوقاً اشعار گردید؛ در حال حاضر با امکانات و مقدورات مادی و معنوی که به مدت بالنسبه طولانی با توجه به ثبات و امنیت داخلی در اختیار حزب ایران نوین قرار گرفته، میتوانست به نحو مؤثری در تعمیم واقعی تشکیلات خود و جذب تودهها و تأثیر عمیق و واقعی در قلوب مردم، زمینه لازم را در تأمین وحدت ملی ایفاد نماید، در حالی که در طول این مدت حتی نتوانسته نیمی از مقدوراتی که در اختیار داشته، بازده نماید. نمونههای بارز آن عدم نفوذ کافی بین دانشجویان و طبقات روشنفکر و کارگر را باید دانست، در صورتی که ارکان و معیارهای این حزب بر مبانی و ضوابط صحیح استوار میگردید، قادر بود از لحاظ رفع نارضائی عمومی و مبارزات ایدئولوژیکی با عناصر مخالف، محیط و جامعه کنونی را از هر نظر منزه و مشکلات مبتلابه عمومی که معلول عدم رضایت گروههائی از مردم و وجوه نطفههای تبعیض و نارسائی در انجام وظایف میباشد، مرتفع نماید.
این حزب، روز به روز با ایجاد واحدهای جدید که اکثراً غیرفعال و غیرضروری میباشند و نیز پستهای جدید، مانند معاونان عدیده دبیرکل و دبیران کمیتههای استان (در حالی که رؤسای کمیتههای استان که اکثراً از جانب حزب مشاغلی نیز به آنان تفویض و خود را مدیون حزب میدانند میتوانند وظایف دبیران را به خوبی انجام دهند) و پرداخت حقوقهای کلان که بعضاً نیز تحمیل به دستگاههای دولتی میباشند (دبیر یکی از کمیتههای استان معادل هفتاد هزار ریال از حزب و به توصیه دکتر کلالی قریب 35 ریال از وزارتخانه مربوط به عنوان بازرس که هیچوقت حضور ندارد دریافت میدارد) بیش از پیش خود را زیر بار تعهدات سنگین اسیر و در حال حاضر با این نوع برداشت، با توجه به داشتن چندین هزار شغل، بیش از گذشته از داخل با مشکلات مواجه و در خارج از حزب نیز اثرات منفی به بار آورده است.
هزینه ماهیانه کمیتههای حزب ایران نوین در سراسر کشور
حزب ایران نوین مرکز
حقوق پرسنل 4 ریال
اجاره بها با سرایدار 245
آبدارخانه 6
مخارج انتشارات و دانشکده 6
کمیتهها اجاره بها با سرایدار هزینه آب و برق و تشریفات حقوق پرسنل
گیلان 32 35 8
ساری 64 4 87
رضائیه 735 69 91
تبریز 955 785 7
کرمانشاه 54 12 88
خوزستان 6625 35 1
فارس 145 455 1325
کرمان جمع کل 1425
مشهد جمع کل 254
اصفهان جمع کل 161
بندرعباس جمع کل 25
سنندج جمع کل 71
زاهدان جمع کل 66
همدان جمع کل 19
سمنان جمع کل 25
لرستان جمع کل 56
بوشهر جمع کل 16
کهکیلویه جمع کل 295
شهرکرد جمع کل 243
قم جمع کل 44
اراک جمع کل 34
قزوین جمع کل 185
ایلام جمع کل 1
زنجان جمع کل 752
جمع کل 8 /474 /15 ریال در ماه
توضیحات سند:
1. منظور از ویژهنامه، گزارشی است که در ادامه متن این سند آمده است.
2. کانون مترقى به رهبرى حسنعلى منصور، محسن خواجه نورى، منوچهر شاهقلى، فتحالله ستوده و امیرعباس هویدا در سال 1340 تشکیل شد. منصور پس از سقوط کابینه دکتر اقبال به فکر زمامدارى افتاد و با جلب نظر سفارت امریکا مشغول فعالیت شد و جمعیتى به نام کانون مترقى بنیاد نهاد. وظیفه این کانون تهیه برنامههاى اقتصادى و صنعتى براى کشور بود، اعضاى این کانون متجاوز از چهل نفر بودند که بیشتر تحصیلکردههاى آمریکا عضویت آن را داشتند. «منصور» تا اسفند ماه 1342 در مجلس شوراى ملى بود، او روى شالوده «کانون مترقى» حزب ایران نوین را تأسیس کرد. خود منصور دبیر کل حزب و رهبر فراکسیون حزب ایران نوین در مجلس بود و روزنامه «نداى ایران نوین» نیز به عنوان ارگان حزب منتشر مىشد.
3. جهانگیر میرعلاء فرزند سرلشکر عطاءالله علائى در 1302ش به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در مدرسه جمشید جم و متوسطه را در دبیرستان فیروز بهرام به پایان رساند، براى ادامه تحصیل به دانشکده پزشکى تهران رفت و در 1328 از دانشکده مزبور فارغالتحصیل و جهت طى دوره تخصصى عازم امریکا شد و در دانشگاههاى نیویورک و فیلادلفیا و مکگیل کانادا دوره جراحى عمومى و جراحى قلب و عروق را با موفقیت به پایان رساند. وی پس از 8 سال، در 1338 به ایران بازگشت و به سمت دانشیار دانشکده پزشکى آغاز به کار کرد. دکتر میرعلاء پس از ورود به تهران، به کانون مترقى که مؤسس آن حسنعلى منصور بود پیوست و پس از تأسیس حزب ایران نوین، از اعضاء مؤسس آن حزب بود و از اینرو در دوره بیست و دوم به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس شورای ملی رفت. پایهگذاری بخش جراحى قلب در دانشگاه تهران و همچنین بخش جراحى ریه از جمله اقدامات اوست. وى در مهر ماه 1350 معاون پارلمانى وزارت علوم و آموزش عالى شد.
4. این پیوست نیز در ذیل همین متن آورده شد.
5. بهائیان در عصر پهلوی جایگاه مهمی در دولت و عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بهویژه اقتصادی داشتند. ارتباط خاندان پهلوی با بهاییها به اواخر دوران سلطنت احمدشاه قاجار میرسد. زمانی که انگلیسها کودتای سوم اسفند 1299ش را طراحی میکردند از عامل خود اردشیر جی در تهران درخواست شناسایی صاحب منصبی را نمودند که در کودتای پیش رو از او بهعنوان فرمانده نظامی عملیات بهره ببرند.
اردشیر جی برای اجرای فرمان مستقیم به سراغ حبیبالله عینالملک ـ پدر امیرعباس هویدا ـ از بهاییهای مشهور و خادم عباس افندی رفت و این پیشنهاد اربابان خود را با او در میان گذاشت. عینالملک، رضاخان را با ارباب اردشیر جی آشنا کرد و اردشیر وسیله آشنایی رضاخان با فریزر گشت و ژنرال فریزر او را به دیگر انگلیسیهای دستاندرکار، چون هاوارد، اسمایس و گاردنر ـ کنسول انگلیس در بوشهر ـ معرفی نمود. بهره عینالملک از این واسطهگری، عنوان و منصب ژنرال کنسولی ایران در دمشق بود که پس از موفقیت کودتای سوم اسفند 1299 به دست آمد.
رضاخان با صعود به وزارت، صدارت و پادشاهی، همچنان حامی بهاییان بود. شیفتگی و تعلق فکری به این تشکیلات در نزد او به میزانی بود که اسدالله صنیعی، یکی از سران بهایی در ایران را به آجودانی ولیعهد ـ محمدرضا ـ انتخاب کرد. اسدالله صنیعی در دوران محمدرضا، چندین بار به مقام وزارت در وزارتخانههای دفاع و کشاورزی رسید و ضمن دزدیهای زیاد از بودجه وزارت، کمکهای شایانی به تشکیلات و عناصر بهایی نمود و مستقیم از بیتالعدل فرمان میگرفت. محمدرضا پهلوی نیز مثل رضاخان طرفدار و حامی بهائیت بود و مناصب کلیدی را به آنان واگذار کرد.
پیشرفت بیشازپیش بهائیت مرهون حمایت تمامقد مثلث دولتهای انگلستان، آمریکا و اسرائیل بود و دولت پهلوی نیز در این مسیر بهعنوان مجری اربابان خارجی عمل میکرد. روند رو به رشد بهائیت با حمایت مستمر حکومت پهلوی به چنان جایگاهی رسید که مقام نخستوزیری ایران به یکی از بهاییهای شناخته شده به نام امیرعباس هویدا رسید که در بالا به سوابق پدرش در معرفی رضاخان به انگلیسیها اشاره شد. محمدرضا نیز برای جبران خدمت عینالملک به رضاخان، پسر او به نام امیرعباس هویدا را به نخستوزیری ایران برگزید که او به مدت سیزده سال در منصب صدارت به بهاییان و بیتالعدل اعظم و اسرائیل خدمت کرد. در دوران نخستوزیری هویدا بهائیان در تمام ارکان نفوذ کرده و شریانهای اقتصادی کشور را در دست گرفته بودند.
در زمینه سیاسی نیز در کابینه هویدا هشت وزیر بهایی حضور داشت و این وزرا تمام هم و غم وزارتخانه متبوعه خود را خدمت به تشکیلات بهائیت قرار داده بودند و همزمان فرمانبردار رهبری این تشکیلات در اسرائیل و اروپا بودند. وزارت دربار در دوران پهلوی مهمترین، یا یکی از مهمترین وزارتخانهها محسوب میشد، چون شاه در آنجا بر جریان امور کشور نظارهگر بود، اما در دربار نیز بهاییها نفوذ کرده و از طریق دکتر عبدالکریم ایادی ـ پزشک ویژه شاه و بهایی مشهور و قدرتمند ـ تمام امور جاری کشور را به نفع تشکیلات بهائیت هدایت میکردند. انتصاب فردی بهایی به نام پرویز ثابتی به مدیریت اداره کل سوم ساواک ـ امنیت داخلی ـ برای برخورد خشن با نیروهای اسلامی و انقلابی و سرکوب کوچکترین مخالفتها نیز ازجمله دیگر مأموریت این تشکیلات بهحساب میآمد تا هرچه بیشتر جریان اسلامی را تضعیف نمایند.
سازمان تلویزیون ایران نیز از مراکز حساس دیگری بود که که در تصاحب تشکیلات بهائیت قرار داشت و حبیب ثابت مدیریت آن را به دست گرفته بود. در این مؤسسه، جهتگیری فعالیتها در دست این تشکیلات ضد دین قرار گرفت تا ضمن پیگیری فعالیتهای تبلیغی و تشکیلاتی خود از پخش برنامهها علیه بهائیت جلوگیری شود و تا حد امکان در تلویزیون ملی کشور اسلامی، فعالیت دینی و اسلامی صورت نگیرد و تمرکز برنامههای تلویزیون، اشاعه فساد و بیبندوباری و سوق دادن جوانان به لاابالیگری و غرق کردن جامعه در تباهی باشد. قدرت بهاییان در دوره پهلوی بسیار بیشتر از این بود و مجال وسیعتری میطلبد. این مطالب بخش کوچکی بود از آنچه در جامعه ایران پیش از انقلاب اسلامی روی میداد.
6. این اظهار نظر درحالی است که تعدادی از بنیانگذاران و اعضای هیئت اجرائی حزب ایران نوین، مانند امیرعباس هویدا و عطاءالله خسروانی از اعضای تشکیلات بهائیت بودند.
7. آتو، یعنی برگ برنده، مستمسک.
8. حزب ملیون در سال 1336 به رهبری دکتر منوچهر اقبال نخستوزیر وقت تشکیل شد. «در سال 1336 که اولین سال حکومت اقبال است دو حزب تازه در ایران پا به عرصه وجود نهاد و هر دو حزب با اشاره شاه تشکیل شد و هر دو مجری اوامر شاهانه بودند. منتهی برای حفظ ظاهر دموکراسی در ایران یکی نقش حزب مخالف و دیگری نفش حزب طرفدار دولت را بازی میکرد. حزب به اصطلاح مخالف دولت به رهبری امیراسداله علم که ظاهراً برنامهای مترقی داشت و اصلاحات ارضی و سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها را در برنامه خود گنجانده بود، حزب مردم نام گرفت و حزب دولتی که خود دکتر اقبال در رأس آن قرار گرفته بود به حزب ملیون معروف شد. ر.ک: حزب ملیون به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388.
منبع:
کتاب
دکتر فرهنگ مهر به روایت اسناد ساواک صفحه 325












