متن سند:
محمد مهدی ابراهیم عراقی
چون هاشم امانی در تحقیقاتیکه از وی بعمل آمد صراحتا اعتراف نمود از
یکسال قبل باتفاق مهدی عراقی و صادق امانی جلساتی بمنظور ترور آقای
علم1 داشته و پس از روی کار آمدن آقای منصور مذاکرات آنان روی ایشان دور
میزد، برای این منظور نیز اسلحه تهیه و مهدی عراقی یک قبضه اسلحه در اختیار
صادق قرار داده است و نحوه تیراندازی را نیز بوی آموخته و از طریق صادق از
قصد سوء بخارائی و نیک نژاد2 و رضا هرندی3 مطلع بوده اند و از طرفی مهدی
عراقی از مخفیگاه صادق مطلع میباشد لذا با راهنمائی هاشم ابتدا دفتر کار مهدی
واقع در خیابان شهباز و سپس منزلش بنشانی قلهک خیابان دولت انتهای کوچه
شیرین با تشریفات قانونی بازرسی اوراق و مدارک مضره و مهدی عراقی مشاهده
نگردید لذا مامورینی جهت مراقبت منزل وی گمارده شد تا اینکه مهدی مذکور
بمنزل خود مراجعه و توسـط مامورین مراقب دستگیر باداره دلالت در
تحقیقاتیکه از مشارالیه بعمل آمد خود را فرزند غلامعلی شهرت ابراهیم عراقی
دارای شناسنامه شماره 1176 صادره از بخش هشت تهران ـ متولد 1309
مسلمان تبعه ایران متاهل شغل معدن چی با سابقه بازداشتی باتهام فعالیت در
جمعیت فدائیان اسلام و شرکت در تظاهرات عاشورای سال گذشته و...
عضویت
در احزاب معرفی و در مورد آشنائی با هاشم و صادق امانی از وی بازجوئی
اظهار نمود در زمان فعالیت جمعیت فدائیان اسلام با هاشم امانی که وی نیز در
جمعیت مذکور عضویت داشته آشنا و بوسیله او با برادرش صادق آشنا میگردد و
درباره فعالیت خود با صادق و هاشم از
یکسال قبل و تصمیم به ترور اشخاص مؤثر دولت4 عینا اظهارات هاشم امانی را
تائید و مدعی است با محمد بخارائی و نیک نژاد و رضا هرندی آشنائی و تماسی
نداشته لکن بوسیله صادق از تصمیم آنها (سوءقصد نسبت به جان نخست وزیر)
مطلع بوده و اضافه مینماید یک قبضه اسلحه که از زمان فعالیت در جمعیت
فدائیان اسلام داشته بصادق داده و نحوه تیراندازی با اسلحه مذکور را نیز بوی
آموخته است.
در مورد اینکه در حال حاضر صادق امانی در چه محلی
مخفی است از وی استفسار...
...
.
یک روز بعد از ترور نخست وزیر عبورا با
هاشم امانی برخورد و قرار بر این میگردد شب همانروز در منزل حبیب اله
عسگری یکدیگر را ملاقات نمایند که بهمین نحو عمل و در منزل حبیب اله با
صادق و هاشم امانی ملاقات صادق سه شب در منزل حبیب اله مخفی میگردد و
پس از آن وی مشارالیه را بمنزل یکی از دوستان خود بنام حائری که پارچه
فروش بازار است برده و بدون آنکه باو اظهار نماید این شخص کیست و تحت
تعقیب مامورین میباشد از حائری تقاضا مینماید دو سه شب از صادق پذیرائی
نماید و سپس احمد شهاب را ملاقات و از وی میخواهد ترتیبی اتخاذ نماید تا
صادق هر چند شب در منزل یکی از دوستان مخفی شود و احمد شهاب هم شب
10 /11 /43 طبق قرار قبلی در سه راه امین الحضور حاضر و صادق را خود
بمنزل رضوی5 نام که آدرس دقیق آنرا نمیداند برده و برای دسترسی به صادق
باید احمد شهاب دستگیر گردد.
چون مقارن دستگیری مهدی عراقی چمدانی محتوی هشت قبضه اسلحه و قالب
گچی نارنجک که توسط صادق امانی به حبیب اله عسگری جهت پنهان کردن آن
داده شده بود کشف گردید و در تحقیقات معلوم شدند قالب گچی را مهدی عراقی
به امانی داده لذا در این مورد نیز در جلسات بعد از مشارالیه بازجوئی بیان میدارد
صادق امانی بنا به تقاضای مرتضی نیک نژاد و محمد بخارائی و رضا هرندی
خواستار قالب نارنجک گردید که در این مورد با ابوالفضل حیدری6 مذاکره و
ابوالفضل پس از تماس با ایپکچی7 نام قالب گچی نارنجک را در اختیار وی
گذارده که به صادق داده است لکن در تحقیقات بعدی اعتراف نمود او
یکسال قبل با ابوالفضل حیدری و کلافچی8 و حمید ایپکچی آشنا و در مورد
ساختن نارنجک جهت ارعاب بازاریانیکه از تعطیل مغازه خودداری مینمایند
مذاکره که حمید ایپکچی پس از چندی یک قالب آلومینیومی ساخته و توسط
کلافچی در اختیار وی میگذارد لکن چون قالب مورد استفاده نبود آنرا میشکند و
پس از چندی حمید چند لوله که دو سر آنرا مسدود نموده و داخل آن باروت
گذاشته بود ساخته و هر چهار نفری متفقا جهت آزمایش آنها به اطراف جاده
خراسان عزیمت و پس از آزمایش بدون آنکه محلی را خراب کنند چون فقط
تولید صدا و دود نمود لذا از ساختن مجدد آن انصراف حاصل تا اینکه صادق
امانی از وی قالب نارنجک را خواستار و مشارالیه هم پس از تماسی با ابوالفضل
حیدری و کلافچی قالب گچی نارنجک که توسط حمید ساخته شده بود در
اختیار صادق میگذارد و دیگر هیچگونه اطلاعی از آن ندارد که مشارالیه نیز
طبق قرار شماره 30 ـ 11 /11 /43 بازداشت گردیده است.
سوابق مشارالیه مورد بررسی قرار گرفت و همانطوریکه خودش اعتراف نموده
پیشینه ای از وی موجود است که جزو جمعیت فدائیان اسلام و از نزدیکان نواب
صفوی و مدتی بازداشت بوده همچنین در تاریخ 1 /3 /43 نیز باتهام اخلال نظم و
دادن شعار و حمل پلاکات تحریک آمیز توسط مامورین شهربانی دستگیر و پس
از تشکیل پرونده به سازمان اطلاعات و امنیت کشور اعزام شده است.
توضیحات سند:
1ـ اسداللّه علم نخست وزیر
فرزند محمد ابراهیم خان
شوکت الملک علم، به سال
1298 ه ش در بیرجند متولد شد
از تحصیلات این خان زاده
متمول بیرجندی اطلاع صحیحی
در دست نیست احتمالاً
تحصیلات او بیش از دیپلم
کشاورزی ادامه نیافت هر چند
در بیوگرافیهای رسمی از او با
عنوان (مهندس کشاورزی) یاد
کرده اند امیر اسداللّه علم به
توصیه پدرش، در سال 1318
در سن بیست سالگی با ملک
تاج، دومین دختر قوام ازدواج
نمود و از وی دارای دو دختر
شد او در 25 فروردین 1357
در 58 سالگی بر اثر ابتلا به
بیماری سرطان درگذشت وی
در بین سالهای 1340 مدتی
نخست وزیر و از 1356
مقتدرترین چهره دربار پهلوی
به شمار می رفت (ر.ک ظهور و
سقوط پهلوی ص 231).
2ـ شهید مرتضی نیک نژاد در
سال 1321 در جنوب شهر
تهران در خانواده ای مذهبی
بدنیا آمد از نوجوانی تدین و
تعهد وی همه را تحت تأثیر قرار
میداد.
وی پس از پایان دوره
ابتدائی در بازار تهران در شغل
گالش فروشی اشتغال داشت.
او
با آشنائی با شهید رضا صفار
هرندی در جلسات دینی
حجت الاسلام والمسلمین حاج
شیخ علی اصغر هرندی شرکت
کرد و با آشنائی با شهید
بخارائی، جمعی صمیمی تشکیل
دادند.
وی در جریان عملیات
اعدام حسنعلی منصور نفر دوم
عملیات و پشتیبانی کننده شهید
بخارائی بود که پس از اینکه
شهید بخارائی منصور را به
سزای خیانتهایش رساند چند
تیر شلیک کرد که مأمورین
طاغوت را از توجه به
بخارائی منصرف سازد این
گلوله ها به ناودان مجلس و
شیشه اتومبیل بنزی که منصور
را در آن انداخته و به بیمارستان
می بردند اصابت کرد و شیشه
جلوی بنز را خُرد کرد.
وی از صحنه عملیات خارج شد
ولی به همراه شهید صفار هرندی
دستگیر شد در بیدادگاه تجدید
نظر طاغوت با اینکه مریض و
قادر به حرکت نبود امّا به دستور
رئیس بیدادگاه نظامی او را با
برانکارد به جلسه محاکمه
آوردند و او را روی نیمکت در
حالیکه دراز کشیده بود محاکمه
کردند.
وی در سحرگاه 26 خرداد 44
در حالی که با چهره ای خندان به
سوی چوبه های تیرباران
می دوید تکبیرگویان و
سپاسگزار از خداوند به درجه
رفیع شهادت نائل آمد.
(هفته نامه شما 28 خرداد 77)
3ـ شهید رضا صفار هرندی
فرزند علی اکبر در سال 1325
در خانواده ای اهل علم و تبلیغ
دین به دنیا آمد و برادرش
حجه الاسلام حاج شیخ علی
اصغر هرندی روحانی آزاده
خدوم و مردمی بود که علاوه بر
اقامه نماز جماعت در مسجد
دروازه غار تهران و منبر و
تعلیمات دینی، مغازه پارچه
فروشی داشت و از این راه
زندگانی را اداره می نمود و
نمونه ای از کسب پاکیزه اسلامی
را در عمل آشکار میکرد.
شهید رضا هرندی در این
خانواده پرورش یافت پس از
دوره ابتدائی، دروس دینی را
نزد برادرش خواند و در مغازه
او به کار مشغول شد.
وی در
مسجد برادرش در امر تبلیغ دین
و ارتباط با نوجوانان و کشاندن
آنها به راه دین فعال بود در
همین رابطه با شهید محمد
بخارائی و شهید نیک نژاد آشنا
شد و با آنها درباره مسائل
اسلامی و امر به معروف و نهی
از منکر کار میکرد.
با شروع
نهضت امام خمینی (ره)، او و
یارانش، به انجام وظیفه انقلابی
رو آوردند و بالاخره در مسیر
این نهضت خدائی، با شهید
عراقی و سپس توسط او با شهید
امانی آشنا شدند و به طرف
جهاد مسلحانه رو آوردند.
شهید هرندی روز عملیات
[اعدام انقلابی منصور]
پشتیبان شهید بخارائی بود و
توانست پس از پایان عملیات
از صحنه بیرون آید ولی سپس
وقتی که میخواست وسائلش را
از خانه بردارد و به اتفاق شهید
نیک نژاد زندگی مخفی را آغاز
کند دستگیر شد.
(هفته نامه شما 28 خرداد 77)
4ـ بنا بر نقل مؤلف محترم کتاب
بررسی و تحلیلی از نهضت امام
خمینی (ره) در صفحات 810 و
811 طبق برنامه تعیین شده از
طرف گروه جمعیت های مؤتلفه
اسلامی بنا بود همزمان با کشتن
منصور، بعضی از مهره های
دیگر رژیم مانند علم...
که به
ساحت مقدس قائد بزرگ اسائه
ادب کرده بودند نیز از پای
دربیایند.
5 ـ سید ابوالقاسم رضوی فرد
فرزند سید مهدی در سال
1304 ه.
ش در تهران متولد شد
مشارالیه تحصیلات خود را در
رشته حقوق به پایان رسانده و
وکیل دادگستری بوده است.
نام
خانوادگی قبلی ایشان
میرابوالفتح رضوی بوده و در
دوران تحصیل در دانشکده و
بعد از فارغ التحصیل شدن که
مصادف با حکومت مصدق بوده
از اعضای فعال جبهه ملی
معرّفی گردیده و یک بار در
سال 1333 به اتهام فعالیت
مضره به مدت یک ماه زندانی
شده است.
شهید حاج صادق امانی توسط
احمد شاه بوداغلو برای مخفی
شدن به منزل مسکونی
مشارالیه برده شده است و در
پیگیری های اطلاعات
شهربانی، حاج صادق در منزل
ابوالقاسم رضوی فرد، دستگیر و
مشارالیه نیز به همین [اتهام
اختفای یکی از متهمین قتل
منصور ]دستگیر و به 4 ماه
حبس تأدیبی محکوم گردیده
است .
6ـ ابوالفضل حیدری فرزند
محمود در سال 1319 ه ش
متولد شد، وی که در بازار
تهران، به شغل حبوبات فروشی
اشتغال داشت به واسطه ارتباط
با فعالّین بازار به مبارزه روی
آورد و با دائی خود [حبیب اله
عسکراولادی ]و شهید صادق
امانی به فعالیت پرداخت.
نامبرده در تاریخ
20 /11 /1343 به اتهام توطئه
به منظور بر هم زدن اساس
حکومت [اعدام انقلابی
حسنعلی منصور ]حمل اسلحه
غیرمجاز دستگیر و به حبس دائم
با کار محکوم شد.
ولی در
14 /11 /55 به همراه آقای
عسکراولادی و شهید حاج
مهدی عراقی از زندان آزاد
گردید.
7ـ حمید ایپکچی ف عبدالعلی
در سال 1326 در خانواده ای
روحانی در تهران متولد شد و
مبارزات سیاسی را از دوران
نوجوانی و هنگام تحصیلات
خود شروع کرد و چندین بار در
رابطه با فعالیت های خود
دستگیر و زندانی شد در سال
1341 به اتهام شرکت در
تظاهرات دستگیر و در مدت 12
روز در زندان قزل قلعه زندانی
گردید در اوّل آبانماه 1343 در
سالروز اعدام طیّب در حرم
حضرت عبدالعظیم (ع) دستگیر
و خود را بنام حسین فرهادی ف
حسن و از زندان آزاد میگردد.
نامبرده در جریان اعدام انقلابی
منصور در حالیکه کمتر از 18
سال داشت دستگیر و به علت
صغر سن به 5 سال حبس در
دارالتأدیب محکوم شد که در
نهایت در تاریخ 24 /10 /48
آزاد شد، ولی مجددا در خرداد
ماه 1351 به علت تماس با علی
توکلی، به همراه مصطفی مفیدی
و محمد بسته نگار دستگیر و
پس از 35 روز و با رفع
مظنونیت آزاد گردید.
مشارالیه
در تاریخ 26 /2 /52 به علت
ارتباط با مجاهدین خلق دستگیر
و پس از 8 روز از زندان آزاد
گردید.
ایپکچی در دوران مبارزه به
حمید چگینی معروف بوده و در
بازجوئی سال 51 گفته است:
«من در بازجوئی گفته ام در قتل
منصور نخست وزیر اسبق نیز
هیچگونه دخالتی نداشتم و اکثر
متهمین قتل منصور را مأمورین
اطلاعات شهربانی به منظور
بزرگ جلوه دادن کار خود با
پرونده سازی محکوم کرده اند».
8ـ محمد تقی (نقی) کلافچی
فرزند غلامرضا در سال 1320
ه.
ش متولد شد محل تولد وی
در بعضی گزارشات همدان و در
جائی تهران ذکر گردیده است.
وی که در بازار تهران به شغل
بلوزفروشی اشتغال داشت در
تاریخ 20 /12 /1342 در
شهرستان قم به اتهام پخش
اعلامیه روحانیون به همراه
دوتن دیگر دستگیر و پس از
بازجوئی با سپردن تعهد آزاد
شد.
مشارالیه در جریان اعدام
انقلابی منصور به اتهام توطئه
به منظور بر هم زدن حکومت و
ساختن اسلحه غیر مجاز به حبس
دائم با کار محکوم گردید و در
زندان تصدی فروشگاه زندان
را بر عهده داشت مدت
محکومیت وی در سال 1354
به 11 سال و سه روز حبس
جنائی تبدیل و از زندان آزاد
شد.
منبع:
کتاب
شهید حاج مهدی عراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 113