صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سخنرانی حسین نوری

تاریخ سند: 17 بهمن 1353


موضوع: سخنرانی حسین نوری


متن سند:

از: 20 ﻫ 12 تاریخ: 17 /11 /1353
به: 312 شماره: 23216 /20 ﻫ 12
موضوع: سخنرانی حسین نوری

در ساعت 1900 روز9 /11 /53 جلسه‌ای در مسجد حجت واقع در خیابان حسام‌السلطنه برگزار گردید و حسین نوری به منبر رفت و درباره دین سخنرانی خود را شروع و سپس راجع به فساد و شهوترانی و وجود کاباره‌ها و دانسینگ‌ها در تهران مطالبی بیان نمود و اضافه کرد اخیراً یک نفر دکتر کتابی نوشته و در این کتاب ذکر کرده است که حضرت محمد پیش سلمان فارسی1 درس خوانده و افزود آخر کسی نیست به این دکتر خدانشناس بگوید در زمانی که سلمان فارسی پیدا شد نیمی از قرآن نوشته شده بود و گفت نمیدانم چرا مسئولین به این افراد اجازه نشر این چنین کتاب‌هایی را میدهند.2
نظریه شنبه: یکشنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: شنبه مورد اعتماد است و به احتمال قوی خبر تسلیمی صحت دارد. پیمان
نظریه سه‌شنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه: نظریه سه‌شنبه تأیید می‌گردد.
آقای وثوقی. بهره‌برداری شود و منعکس شود. 22 /11 /53

توضیحات سند:

1. سلمان فارسی از مشاهیر صحابه و یاران پیغمبر اسلام(ص)، اصل وی به قولی از جی اصفهان و به قولی دیگر از رامهرمز بود. گویند یک چند در شام و موصل و نصیبین سیاحت کرده بود و در بلاد عرب به اسارت بنی‌کلب افتاده بود. بعدها یکی از اهل قریظه او را خرید و به مدینه برد. در مدینه اسلام آورد و مسلمین او را از خواجه‌اش خریدند و آزاد کردند. سلمان از ادیان و مذاهب آگاهی و اطلاع تمام داشت و مردی پرهیزگار و زیرک و کاردان بود و در غزوه خندق‌، بنابر مشهور، وی بود که مسلمین را به حفر خندق راهنمایی کرد. روایات و اخبار راجع به سلمان در کتب شیعه و سنی فراوان است‌ و صوفیه او را از پیشقدمان طریقه متصوفه و از اهل صفه شمرده‌اند و از زهد و تقوی و فضیلت او روایت‌های بسیار آورده‌اند. گویند در آخر عمر حکومت مداین داشت‌ و وقتی مستمری و حقوق او از بیت‌المال می‌رسید آن را به صدقه می‌داد و خود زنبیل می‌بافت و از کسب دست خویش معیشت می‌نمود. وفاتش در مدائن روی داد و همانجا در بقعه‌ای که بنام او مشهور به سلمان پاک است مدفون شد.
2. یکی از شبهه‌هایی که اعراب در صدر اسلام به پیامبر وارد می‌‌کردند این بود که محمّد(ص) قرآن را از طرف خدا نیاورده است؛ بلکه آن را از شخص دیگری (بلعام رومی و یا سلمان فارسی) یاد می‌‌گیرد. در همین رابطه و برای باطل کردن این سخن و شبهه، آیه‌ای ‌نازل شد و خداوند چنین فرمود: «و البته مى دانیم که آنها مى گویند: جز این نیست که این(قرآن) را بشرى (برخى از علمای یهود و نصارى و فارسیان) به او(محمد ص) مى آموزد،(لکن چنین نیست) زبان کسى که به انحراف به او نسبت مى دهند، غیرعربى است و این (قرآن) به زبان عربى روشن است».
در شأن نزول این آیه از ابن‌عباس نقل شده است که: قریش مى گفتند: بلعام (که آهنگرى رومى و مسیحى در مکه بود) او را تعلیم مى دهد. و از ضحاک روایت شده است که: مقصود سلمان فارسى است. قریش مى‌گفتند: پیامبر، داستان‌ها را از سلمان فرا مى‌گیرد».
قرآن در جواب این شبهه می‌‌فرماید: زبان کسى که مى‌گویند پیامبر از او چیز مى آموزد، عربى فصیح نیست، در این جا نمى‌گوید: «عجمى» زیرا این کلمه منسوب است به «عجم» و عجم یعنى غیرعرب. لکن «اعجمى» منسوب است به «اعجم» و او کسى است که زبان فصیح ندارد، خواه عربى باشد، خواه عجمى. یعنى زبان کسى که گمان مى‌کنند که به تو قرآن مى‌آموزد، غیرفصیح است و به عربى سخن نمى‌گوید. چگونه پیامبر(ص)، قرآن را که عالی‌ترین و شیواترین سخن است، از او مى‌آموزد؟ این قرآن به زبان عربى آشکار است و هیچ تردیدى در آن نیست. هرگاه عرب از آوردن مثل قرآن عاجز باشند (در حالى که قرآن به زبان آنهاست)، چگونه کسى که زبان فصیح ندارد، مى تواند نظیر آن را بیاورد و به پیامبر تعلیم دهد؟
به علاوه سلمان فارسى در مدینه مسلمان شد، و وقتى به زیارت آن جناب نائل گشت که بیشتر قرآن نازل شده بود. چون بیشتر قرآن در مکه نازل شد، و در این قسمت از قرآن تمامى آن معارف کلى اسلام، و داستان‌ها که در آیات مدنى هست، نیز وجود دارد، بلکه آن چه در آیات مکى هست، بیشتر از آن مقدارى است که در آیات مدنى وجود دارد، پس سلمان که یکى از صحابه آن جناب است، چه چیز به معلومات او افزوده است؟

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 318

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.