صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: بستن مغازه‌ها

تاریخ سند: 1 اسفند 1356


درباره: بستن مغازه‌ها


متن سند:

شماره: 3441 /2ﻫ1 تاریخ: 1 /12 /2536[1356]
از: سازمان اطلاعات و امنیت مازندران
به: مدیریت کل اداره سوم 312
درباره: بستن مغازه‌ها
13561201
افراد مشروحه زیر در فریدونکنار از توابع بابلسر مورخه 29 /11 /36 با نصب پرچم سیاه بر سر درب مغازه‌ها اقدام به تعطیل مغازه‌های خود نموده‌اند به شرح زیر می‌باشد:
1ـ بلباسی 2ـ حاجی استرآبادی 3ـ حسین طاهرزاده 4ـ سیف‌اله شاکری 5ـ علی بابکی بابلی 6ـ غلامرضا اسفندیاری 7ـ روحی 8ـ محمدعلی صفری 9ـ محمدزاده 10ـ موسی شکری 11ـ محمدرضا روحی 12ـ رحمت غلامی 13ـ میرزاآقا اسفندیاری 14ـ وطنی 15ـ ابوالقاسم ابوالقاسمی 16ـ اکبر یعقوبی 17ـ قربانعلی برم 18ـ قلی پور 19ـ گت آقا شرمیه 20ـ زین‌العابدین خادمی 21ـ رضایی 22ـ حاجی رجب اسدی 23ـ محمدعلی صالحی1 24ـ اصغر بابکی 25ـ رضا آقاجانی 26ـ علی مهدوی 27ـ شعبان عبداله‌زاده 28ـ احمد خباز 29ـ جانعلی حسینی 30ـ یعقوب فلاح
مراتب جهت استحضار به عرض می‌رسد% ب رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مازندران ـ رخشا
گیرنده: مدیریت کل اداره سوم 342 جهت استحضار%
آقای مرعشی ـ مشخصات آنها در یک پرونده فیش تهیه شود. 4 /12
جهت افرادی که مشخصات کامل و قابل بررسی داشتند فیش بررسی گردد.

توضیحات سند:

__
1. حجت‌الاسلام شیخ محمدعلی صالحی دبیر دبیرستانهای شاهی (قائمشهر) روز 19 /6 /2536 که مجلس ترحیم حاج محمدعلی فردوسیان در مسجد جمنان برپا بود به منبر رفته و اظهار داشته من اجازه منبر رفتن را ندارم لکن امروز به منظور ایراد سخنرانی به منبر می‌روم و بعد شروع به انتقاد کردن از دستگاه‌های دولتی نمود و اظهار داشت مردم و مقامات بالا لیاقت ندارند به اشخاصی که صالح و بالیاقت هستند اجازه رفتن به منبر نمی‌دهند ولی افرادی که چاپلوس و از دار و دسته‌های خودشان می‌باشند اجازه منبر رفتن می‌دهند. ما اگر تمام دنیا را بگردیم مثل حضرت علی این ابیطالب درستکار و شجاع نمی‌بینیم حتی در بین تمام رئیس جمهورها و حتی شخص اول مملکت چنین کسی را سراغ نداریم زیرا همه سعی دارند خر خودشان از پل بگذرد و کار دیگری نمی‌کنند بطور مثال فقط اتومبیل اداری را نام می‌برم که روی آن نوشته استفاده اختصاصی ممنوع ولی رئیس‌ها، معاونین استانداردها برای خانواده خودشان از آن استفاده می‌کنند اگر فهم و شعور داشته باشند متوجه می‌شوند که مشت نمونه خروار است زیرا نمی‌توانم بیشتر از این و واضح‌تر حرف بزنم اگر چیز دیگری که قلباً و روحاً مرا عذاب می‌دهد بازگو نمایم فردا گوشه زندان خواهم بود.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 03 صفحه 251

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.