بازجوئی از : غلامحسین فرزند : محمد شهرت: حقانی
متن سند:
س ـ با احراز از هویت شما «غلامحسین ـ فرزند محمد ـ شهرت حقانی لازم
است نام گروهی را که در آن عضویت و فعالیت داشته اید نام برده و تعیین نمائید از
چه مشی سیاسی پیروی می کند؟
ج ـ در حوزه علمیه قم عده ای از طلاب و محصلین سرسختانه از سازمان مجاهدین خلق1 تبلیغ
و ترویج می کردند.
بطوری که مرا تحت تأثیر قرار دادند تا موقعی که سید علی موسوی گرمارودی
برای تدریس ادبیات فارسی به قم آمد و من هم در آن کلاس شرکت می کردم.
تا یک روزی مجدانه
از افراد آن تجلیل و تکریم کرد و شعری را که درباره آنها سروده بود خواند و فوق العاده آنان را به
عظمت یاد کرد.
تا اینکه مطابق معمولی که هر روزی که قم می آمد ناهار را در منزل یکی از رفقای
جلسه انشاء می رفت، یک روز هم منزل ما آمد و در آن روز ظهر یکی دیگر از افراد کلاس به نام
عبدالحسین معزی نیز بود.
در آن روز از من خواستار شد که به سود مجاهدین تظاهراتی که
عده ای از طلاب در مدرسه فیضیه انجام داده بودند بنویسم تا او آن را به فرانسه ارسال دارد و من
چون شاهد جریان نبودم به او وعده دادم که از یکی از ساکنان مدرسه برایت می گیرم و به همین
منظور به مدرسه فیضیه رفتم و در حیاط مدرسه به سید میرلوحی اصفهانی برخورد کردم و جریان
را با او در میان گذاردم، و حاضر شد که بنویسد [ناخوانا ]من داد و من هم به سید علی موسوی رد
کردم، و این فعالیت به پیروی از مشی آنان بود که عبارت بود از برانداختن رژیم و حکومت
مشروطه و ایجاد و برقراری حکومت واحد اسلامی در کشور ایران.
غلامحسین حقانی
س ـ منظور از براندازی رژیم و برقراری حکومت واحد اسلامی در کشور ایران
را تشریح و توضیح دهید جهت پیشبرد مقاصد گروه چه اقداماتی در هر زمینه ای
که داشته اید دقیقا بنویسید؟
ج ـ در دین مقدس اسلام.
حکومت وجود دارد که در زمان پیامبر اسلام حق خود حضرت و بعد
امامها (ع) به عقیده ما رهبر و رئیس حکومت لازم بود باشند و در زمان غیبت کبری امام زمان
علیه السلام امر حکومت و اجراء حدود الهی مثل بریدن دست دزد و امر قضاوت مطابق روایاتی
که داریم زیرنظر مجتهدین جامع الشرایط باید صورت گیرد و منظور از براندازی حکومت
مشروطه و برقراری حکومت اسلامی دخالت مستقیم مجتهدین از طریق مبارزه مسلّحانه و به
دست گرفتن حکومت با توجه به مبانی دینی و اسلامی و جهت پیشبرد مقاصدشان تهیه اخبار
مدرسه فیضیه برای ارسال به خارج از کشور بوسیله سید میرلوحی اصفهانی و مسترد داشتن به
سیدعلی موسوی گرمارودی انجام داده ام.
غلامحسین حقانی
س ـ هرگونه اقدامات در جهت پیشبرد مقاصد و هدف و منظور خود گروه انجام
داده اید مشروعا با ذکر علت و چگونگی بنویسد؟
ج ـ همانطور که به عرض رساندم در مدرسه فیضیه تظاهراتی به نفع مجاهدین صورت گرفته بود
که حاکی از طرفداری عده ای از طلاب قم از آنان بود و سید علی موسوی گرمارودی که سخت از
آنان تبلیغ و ترویج می کرد از من با اصرار درخواست کرد که آن تظاهرات را برای او بنویسم و او آن
را به فرانسه ارسال دارد و من به او وعده دادم که از کسی که ساکن مدرسه است و از جریان کاملاً
مطلع است برایش گرفته و به او بدهم.
و برای همین هدف و منظور به مدرسه فیضیه رفتم و در
حیاط آن به سید میرلوحی اصفهانی برخورد کردم و مطلب را با او در میان گذاشتم و او حاضر شد
که آن را عملی سازد، بعد از چند روز نوشته ای که در همین باره تهیه کرده بود به من داد و من هم به
سیدعلی موسوی گرمارودی2 رد کردم و علت آن هم همان
پشتیبانی و طرفداری عده ای از طلاب قم و انعکاس آن در خارج از کشور از آنان بود.
غلامحسین
حقانی
س ـ ضمن تعیین ارتباط خودتان با روحانیون افراطی مذهبی و مخالف، هرگونه
تبلیغات سوئی در منابر خود و جلساتی که داشتید نموده اید با ذکر مطالب
مطروحه مشروحا بیان نمائید؟
ج ـ ارتباط اینجانب با حاج آقا روح اللّه خمینی صرفا ارتباط استاد و شاگردی بود که چند سال
درس ایشان می رفتم و ضمنا در بعضی اعیاد و یا وفیات به منزل ایشان نیز می رفتم مانند منزل سایر
علماء و نیز در سخنرانی های ایشان که در محل تدریس داشته شرکت کرده ام و روی همین جهت
استادی در چندین سال قبل، در مجالس و منابر گاه گاهی نام ایشان را همراه با نام سایر علماء و
مراجع ذکر می کردم که در برخی از آنها مردم صلوات می فرستادند وقتی که نام ایشان می شنیدند.
امسال ماه صفرالمظفر که در بندرعباس بودم برای اصرار زیادی که عباس زائری که یکی از
دبیرهای بندرعباس است از من کرده بود با او نزد سیدعلی غیوری در سیرجان رفتیم که درباره
شرکت او در حزب رستاخیز از سیدعلی غیوری سئوال کنیم و همچنین برای کمک گرفتن از ایشان
برای ساختمان مدرسه علمیه بندرعباس.
در برخی از منابر درباره روحانیت شیعه و امتیازات آن
صحبت کرده ام و امسال در شهر بندرعباس درباره تأسیس و ایجاد مدرسه علمیه در آن شهر و
ساختمان کتابخانه اسلامی در منابر صحبت کردم و پولی هم جمع کردیم که به حساب همان
ساختمان در بانک ریخته شد و در برخی از جلسات به جوانان سفارش می کردم که هر کتابی را
مطالعه نکنید چون برخی از کتابهایی هم که به عنوان مذهبی هم نوشته شده است مفید نیست، در
یکی از جلسات درباره رادیو و تلویزیون در پاسخ سئوال یکی از مستمعین صحبت کردم و درباره
فلسفه تحریم موسیقی از نظر
اسلام مطالبی گفتم و منجمله اینکه یکی از عوامل تخدیر است که یکی از جوانها سئوال کرد که در
مدرسه ما موسیقی با بلندگو پخش می کنند ما چه کنیم، من گفتم که اگر همه محصلین تقاضا کنند از
رئیس مدرسه آن را تعطیل می کند و استشهاد کردم که با یک واسطه از یکی از گردانندگان رادیو
شنیدم که گفته بود که چون اکثر مردم و شنوندگان تمایل به موسیقی دارند ما آن برنامه را زیاد در
آن قرار داده ایم و در منابر درباره مفاسد اجتماعی مشروبات الکلی قمار، فیلمهای سکسی
سینماها، عکسهای وقیح مطبوعات نیز صحبت کرده ام و در جلسات پاسخ به سئوالات و تفسیر،
به سئوالهای مذهبی شنوندگان پاسخ می گفتم.
غلامحسین حقانی
س ـ علت تقاضای گذرنامه مقیمی در کشور بیگانه عراق را دقیقا مشخص و
هدف و انگیزه خود را تعیین و کلیه فعالیتهای ضد وطنی خودتان را در خارج از
کشور با معرفی مرتبطین بنویسید؟
ج ـ در سالی که به عتبات عالیات مشرف شدم که در حدود 8 یا 9 سال قبل بوده است از طریق
قاچاق به منظور زیارت ائمه طاهرین علیهم السلام، که از قم همراه با دو نفر از علمای تهران به نام
شیخ احمد مجتهدی3 و حاج میرزاعلی سعیدیان از طریق اهواز و آبادان رفتیم، در موقع بازگشت
از کنسولگری ایران در کربلا برگ عبور گرفتم و برگشتم و هیچ یادم نیست که تقاضای گذرنامه کرده
باشم و اگر در واقع هم تقاضا کرده باشم به منظور ادامه تحصیلات در نجف اشرف بوده است، در
نجف اشرف ضمن زیارت آستان قدس شاه ولایت امیرمؤمنان علیه السلام به درس و نماز و منزل
علماء هم می رفتم نماز مرحوم آیه اللّه حکیم در شبها و روزها معمولاً نماز آیت الله خوئی می رفتم
درس مرحوم آیت الله حکیم و آیت الله خوئی نیز چند روز رفتم منزل مرحوم آیت الله شاهرودی و
مرحوم علامه امینی4 و مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی نیز رفتم و نیز چند شب نماز حاج آقا
روح اللّه خمینی در مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی رفتیم و
درس ایشان نیز در یکی از مساجد بازار نجف رفتیم و همچنین یک شب در منزل ایشان که شبها
جلوس عمومی داشتند رفتیم که چند مسئله فقهی و اصولی هم آقایان مجتهدی و سعیدیان و
اینجانب از ایشان نمودیم و پاسخ شنیدیم.
غلامحسین حقانی
س ـ باتوجه به اینکه شما اطلاع داشتید که جمع آوری اخبار حوزه علمیه قم و
درج آنها در نشریات خارج کشور توسط عناصر مخرب اقدام علیه امنیت و
فعالیت بنفع دوُل بیگانه و افراد خرابکار است چگونگی را مشخص و توضیح
لازم را بدهید؟
ج ـ تبلیغ و تجلیل بسیار زیاد سیدعلی موسوی گرمارودی از آنان که آنها مسلمان هستند و درست
در برابر کمونیستها که انگیزه ضد مذهبی داشته و دارند آنها انگیزه شان صددرصد اسلامی و
مذهبی است بنا به تشویق او، این کار را انجام دادم.
غلامحسین حقانی
س ـ اظهارات خودتان را چگونه گواهی می نمایید.
ج ـ با امضاء گواهی می کنم و همه اظهارات را شخصا نوشته ام و خط خوردگی ها از طرف خودم
می باشد.
غلامحسین حقانی
توضیحات سند:
1ـ سازمان مجاهدین خلق
(منافقین) یکی از گروههای
چریکی و مسلحانه است که در
دهه 1340 و 1350 به فعالیت
پرداخت، محمد حنیف نژاد،
سعید محسن و علی اصغر بدیع
زادگان بنیانگذاران این گروه
بوده که از دوران دانشجوئی در
فعالیت های نهضت آزادی
شرکت داشتند.
نامبردگان در
سال 1344 ابتدا گروهی به نام
جنبش رهایی بخش ایران
براساس الگوی سازمان الفتح
پی ریزی کردند و در اواخر سال
1347 پس از سه سال کار در
زمینه ساختار تشکیلاتی،
مطالعه و بررسی انقلابها و
شناخت نسبی از جامعه ایران و
نیز تدوین برنامه های آموزشی
برای ترویج عملیات مسلحانه به
تنظیم و تدوین استراتژی خود
پرداخته و به سازمان مجاهدین
خلق تغییر نام دادند.
اعضای این
سازمان در صدد بودند تا
همزمان با برگزاری جشنهای دو
هزاروپانصد ساله شاهنشاهی
در سال 1350 عملیات مسلحانه
گسترده ای در سطح کشور
صورت داده و برخی از مناطق و
اماکن حساس را منفجر نمایند
لیکن واسطه تهیه اسلحه به نام
شاه مراد دلفانی که از
عناصرساواک بود در درون
سازمان نفوذ کرد و اطلاعات
قابل توجهی از سازمان و
عناصر و برنامه های عملیات
نظامی آنان را در اختیار ساواک
گذاشت که منجر به دستگیری
سران سازمان و اکثریت اعضای
آن گردید.
افراد باقیمانده
سازمان موفق شدند با مخفی
شدن در خانه های امن و مسلح
شدن، شروع به تجدید سازمان
و فعالیت نمایند و در سالهای
51 و 52 و 53 عملیات مسلحانه
خود را تشدید کردند و در
جریان این فعالیتها عده ای از
آنها دستگیر و یا کشته شدند و
در اوایل سال 1354 باقیمانده
اعضای سازمان اختلاف
ایدئولوژیک پیدا کردند و
ساواک نیز با استفاده از فرصت
برای ضربه زدن بیشتر به
سازمان بیانیه اعلام موضع
ایدئولوژیک را در بیرون از
سازمان انتشار داد و در این
مرحله بخش قابل توجهی از
نیروهای سازمان به مارکسیسم
روی آوردند و فقط عده کمی از
جناح مسلمان تغییر روش
ندادند و به رغم فشارها و
مشکلات فراوان با عناوین
جدید همچون گروه مهدیون در
اصفهان گروه شیعیان راستین در
همدان و گروه فریاد خلق
خاموش در تبریز و...
به فعالیت
خود ادامه دادند.
به هر حال
دستگیر و کشته شدن عده ای از
اعضای سازمان اجازه فعالیت
بیشتر را از این سازمان گرفت و
تنها با اوج گیری انقلاب در
اواخر سال 1356 و 1357
توانستند به فعالیت مجدد رو
بیاورند ولی در به حرکت در
آوردن ملت مسلمان ایران و
اجتماعات عظیم مردمی و
اعتصاباتی که رژیم را از پای
در آورد نقش چشمگیری
نداشتند.
و پس از پیروزی
انقلاب اسلامی و تشکیل نظام
جمهوری اسلامی با اتخاذ
روشهای متضاد و حرکات
منافقانه نهایتا به رویارویی با
انقلاب پرداختند و در سال
1360 دست به اقدامات
مسلحانه زدند که با مقابله
قهرمانانه نهادهای انقلابی و
مردم نهایتا به غرب پناهنده
شده و بعدها ننگ همراهی و
همدستی با صدام را گردن
نهادند.
2ـ سید علی موسوی
گرمارودی فرزند آیت الله سید
محمدعلی در سال 1320 ه ش
در محله چهارمردان شهر قم به
دنیا آمد.
تحصیلات را در محل
تولد تا کلاس چهارم دبیرستان
در رشته ریاضی در دبیرستان
دین و دانش به ریاست شهید
آیت الله بهشتی رضوان الله
تعالی علیه سپری کرد ولی بعد
از آن به دلیل علاقه به تحصیل
علوم دینی مشغول تحصیل در
حوزه شد.
وی پس از چند سال
تحصیل در قم عازم شهر مقدس
مشهد گردید و در حوزه علمیه
نواب به تحصیلاتش ادامه داد.
آقای گرمارودی در سال 42
همراه خانواده اش از قم به شهر
ری نقل مکان نمود و مدتی در
دبستان علوی مشغول تدریس
شد.
نامبرده در سال 44 دیپلم
گرفت و جهت تحصیل دررشته
حقوق به دانشکده حقوق
دانشگاه تهران راه یافت.
مشارالیه در اردیبهشت سال
52 به دلیل شرکت در
فعالیت های سیاسی به مدت یک
هفته بازداشت شد و پس از
آزادی مجددا در شهریور همان
سال پس از دستگیری همسرش
زهرا میرخانی و به دلیل شرکت
در فعالیت های سیاسی و مطالعه
و نگهداری کتب سیاسی دستگیر
و به سه سال حبس محکوم
می گردد.
گرمارودی در
بازجوئی با صراحت کامل
پیروی خود، از امام خمینی
(قدس سره) را اعلام و اظهار
داشته من مقلد آیت الله خمینی
(قدس سره) می باشم.
نامبرده علی رغم سپری
نمودن دوران محکومیت به
علت اینکه حاضر به دادن تعهد
همکاری و معذرت خواهی
نمی گردد، به احتمال تبانی نه ماه
دیگر در زندان بسر می برد تا
این که در 31 فروردین سال
1356 آزاد می گردد.
تألیفات ایشان عبارت است از :
زندگی پیامبران در دو جلد،
سرود مرگبار، خون و...
ایشان
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
در عرصه فرهنگ از چهره های
فعال بود و مدتی نیز مجله گلچهر
را منتشر می کرد.
3ـ آیه اللّه حاج شیخ احمد
مجتهدی تهرانی فرزند باقر در
سال 1302 ش در تهران متولد
شد.
پس از خواندن دروس
جدید و فراگیری بخشی از علوم
اسلامی در تهران به شهر قم
مهاجرت نمود.
در آنجا از
محضر آیات عظام مرعشی
نجفی، طباطبایی بروجردی،
صدوقی یزدی، سلطان کسب
فیض نمود.
سپس در سال 1370
ق به تهران عزیمت و در مسجد
حاج سید عزیزالله تهران به
تدریس و تبلیغ مشغول گردید.
وی پس از مدتی مورد توجه
مرحوم آیه اللّه حاج سید احمد
خوانساری و اهالی تهران قرار
گرفته و در مسجد و مدرسه حاج
ملامحمد جعفر معروف به مسجد
آقا به اقامه جماعت و نشر
معارف دینی پرداخت.
از جمله
خدمات ارزنده معظم له تشکیل
حوزه علمیه مجتهدی تهران
است که در آن به تعلیم و تربیت
طلاب اشتغال دارد.
وی دارای
تألیفاتی از جمله رساله ای غیبت
و رساله ای در گناهان کبیره
است.
4ـ آیت الله عبدالحسین امینی
معروف به علامه امینی در
(1320 ه ق) 1281 ه ش در
شهر تبریز به دنیا آمد.
او
مقدمات علوم را نزد پدر
آموخت و آنگاه از محضر
عالمانی چون سیدمحمد مولانا
و سیدمرتضی خسروشاهی
کسب فیض کرد.
پس از
گذراندن مقدمات علوم و
سطوح فقه و اصول رهسپار
نجف اشرف گردید و در مجلس
درس مراجعی چون آیت الله
سیدابوالحسن اصفهانی،
آیت الله محمدحسین نایینی و
آیت الله شیخ عبدالکریم حایری
حاضر شد، و در سن جوانی از
آنها اجازه اجتهاد گرفت.
علامه
امینی در (1355 ه ق) 1316 ه
ش هنگامی که 35 سال داشت
نخستین تألیفش را به نام
«شهداءالفضلیۀ» منتشر کرد، که
طی آن جایگاه علمی خویش را
ظاهر ساخت.
بزرگترین و
ارزشمندترین اثر علامه امینی
«الغدیر» می باشد.
علامه امینی
کتابخانه ای در نجف اشرف به
نام امیرالمؤمنین (ع) تأسیس
کرد که بالغ بر 40 هزار کتاب
دارد.
آیت الله امینی سرانجام
در تیرماه سا(1390 ه ق)
1349 ه ش پس از دو سال
بیماری درگذشت.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام حاج شیخ غلامحسین حقانی به روایت اسناد صفحه 256