صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه عمومی فعالین دانشکده حقوق وابسته به جبهه ملی

تاریخ سند: 12 خرداد 1343


موضوع: جلسه عمومی فعالین دانشکده حقوق وابسته به جبهه ملی


متن سند:

شماره: 5083 /20الف تاریخ:12 /3 /1343
موضوع: جلسه عمومی فعالین دانشکده حقوق وابسته به جبهه ملی

روز پنجشنبه 7 /3 /43 جلسه عمومی از فعالین دانشجویان دانشکده حقوق وابسته به جبهه ملی به دعوت سماعی دانشجوی سال دوم دانشکده مزبور در منزلی واقع در چهارراه معزالسلطان. خیابان ارباب مهدی. جنب مطب دکتر ابطحی پلاک 141 تشکیل گردید. افراد شناخته شده عبارتند از منصور سروش عضو کمیته دانشگاه. منوچهر محمدی شجاع. فریدون عمیدی. منوچهر مسعودی و از سال دوم دانشکده حقوق، هل اتائی. محمدرضا گودرزی (عضو جامعه سوسیالیستها). فریدون مؤمنی. محمدعلی سلیمانی و محمدعلی بهفر و اعرابی. صفاری سال اول دانشکده حقوق. پرویز شریعت‌زاده سال سوم حقوق
ابتدا محمدرضا گودرزی به عنوان رئیس جلسه انتخاب گردید. سپس منصور سروش اظهار داشت جلسه امروز... این است که ترتیبی بدهیم تا در تابستان ارتباط ما برقرار باشد، البته این پیشنهاد از طرف کمیته دانشکده حقوق به کمیته دانشگاه رفت و ما در آنجا تصمیم گرفتیم افرادی که از هر دانشکده به شهرستانها می‌روند با هم در تماس باشند و ما با آنها رابطه برقرار خواهیم کرد و افرادی که در تهران هستند به وسیله عده‌ای که به عنوان رابط انتخاب می‌شوند... آقایان گرفته می‌شود و در موقع لزوم دور هم جمع خواهیم شد و ارتباط برقرار می‌گردد. پرویز شریعت‌زاده اظهار داشت در سال قبل با اینکه عده افراد ما کم بود، توانستیم با دوستان ارتباط برقرار کنیم و ما سئوالی که داریم این است که وضع جبهه ملی تاکنون در چه حال است و چه تصمیماتی اخذ شده است؟
منصور سروش اظهار داشت به طوری که نامه‌های آقای دکتر مصدق را خواندید، ایشان بارها تأکید کرده‌اند و نامه‌ای که برای شورا فرستادند از اعمال آنها انتقاد نمودند و فعلاً منتظرند که تکلیف شورا معلوم گردد. البته آقایان یعنی اعضاء هیئت اجرائی و شورا نامه‌هائی به آقای دکتر مصدق نوشتند و گفتار و ادعاهای ما را درست ندانستند، ولی آقای دکتر مصدق فرمودند که جواب را به خود آنها محول می‌کنیم، لذا از ما خواستند که جوابی بدهیم. هر کس که سند و دلائلی ‌داشت ارائه داد؛ مخصوصاً حزب ملت ایران پرونده‌ای تشکیل داده بود که از جمله نامه دکتر سنجابی از زندان به آقای صالح که این یک مشت کودک چه می‌گویند. البته در مورد انتخابات و نامه آقای صالح برای جلوگیری آن نیز ضمیمه‌اش بود و به طور کامل برای آقای دکتر مصدق فرستاده شد. در مورد تشکیل جبهه ملی باید گفت جبهه ملی جدید تشکیل شده است از احزاب ملت ایران. حزب ملت ایران. نهضت آزادی. مردم ایران. جامعه سوسیالیستها (نیروی سوم) و بی‌طرفها و روحانیون؛ البته روحانیون قشری و آقای دکتر مصدق از آیت... زنجانی خواستند که به عنوان عضو مؤسس این کار را بکند و هیئت اجرائی خارج از اعضاء شورا انتخاب گردد، البته نظرشان این است که شورا نتواند در کار هیئت اجرائی دخالت کند و ما ضمن تماس‌هائی که با آیت... زنجانی گرفتیم بالاخره ایشان حاضر به اقدام شدند منتهی آقای دکتر مصدق فرمودند صبر کنید تا درباره جزئیات کار هم مطالعه نمایم. ضمناً نامه‌ای از طرف آقایان عضو شورا برای ایشان نوشته شد که مثلاً در مورد جواب آقای حاج حسن قاسمیه، دکتر مصدق نوشته نامه شما رسید. ضمناً 170 هزار تومان پول سیل ‌زدگان چه شد، ولی نامه‌ای که برای آقای دکتر کریم سنجابی نوشتند هنوز ایشان به کسی نشان نداده است.
محمدعلی سلیمانی اظهار نمود من سه سئوال دارم یکی مربوط است به اینکه چرا اعلامیه‌ای که در مورد شهریه منتشر شده در دانشگاه پخش نگردید؟ و دیگر اینکه چرا پیام دانشجو و نامه آقای دکتر مصدق به طور وسیع توزیع نگردید و نیز در مورد 15 خرداد چه تصمیمی گرفته شده؟ به نظر من بایستی ما یک تظاهرات خیابانی راه بیندازیم.
منصور سروش در پاسخ گفت در مورد اعلامیه شهریه ما به سازمانهای دیگر داده بودیم و گفتیم در دانشگاه پخش نشود ولی دسترسی به سایر جاها نداشتیم. در مورد پیام دانشجو هم ما کوشش خود را کردیم ولی مشکلات چاپ... است و تازه سهمیه‌ای که برای دانشکده حقوق گرفتیم زیاد بود و من از جاهائی دیگر هم به دست آوردم و به شماها دادم. در خصوص 15 خرداد کمیته دانشگاه تصمیم گرفته است اعلامیه‌ای صادر نماید.
اعرابی گفت قبلاً هرکس هر حرفی می‌زد برای دستگاه ناگوار بود، یک مارک توده‌ای بودن به او می‌زدند؛ ولی حالا هر کس را بخواهد بکوبد، او را پیرو ناصر و طرفدار او می‌داند و فعلاً این حربه را در دست گرفته‌اند. مسئله ساختگی خوزستان را علم نموده و در حالی که ما می‌دانیم جریان این طور نیست، مسافرت‌های آرام1 به عراق و اردن می‌رساند که یک سیاست دیگری در پیش گرفته شده و سازش‌هائی می‌شود. مثلاً روزنامه اطلاعات برای دفاع و امنیت کشور، سازمان قوی را لازم می‌داند، آن وقت نتیجه می‌گیرد که بهترین ضامن استقلال ایران پیمان سنتو2 می‌باشد. بایستی اعلامیه‌ای صادر کرد و دست دستگاه را رد نمود و متذکر شد که ناصر کیست و ما هیچگونه ارتباط با او نداشته فقط این استفاده تبلیغاتی دستگاه می‌باشد.
در مورد جلسات پرویز شریعت‌زاده اظهار داشت که در سابق جلساتی تشکیل می‌گردید، این به آن فحش می‌داد و این یکی به مخالفین خود می‌تاخت و احیاناً کمی هم به بحث اخبار می‌گذشت؛ ولی حالا نباید اینطور باشد. مسائل سیاسی که به درد تیپ روشنفکر بخورد بایستی مطرح گردد و چون تشکیل جلسه عمومی در این شرایط امکان ندارد، لذا یک جلسه از فعالین کلاس‌ها تشکیل شود و آنها هم سپس جلسات کلاس را تشکیل دهند. البته این نظریه مورد موافقت منصور سروش قرار گرفت.
یکی از افراد اظهار داشت که شما می‌گوئید در سابق فحش می‌دادند، بالاخره ماها بودیم و اگر کسان دیگری فحش می‌دادند که ما بیکار نمی‌نشستیم. علاوه بر اینکه کارها نباید تکرار گردد، بلکه برای عضو خاطی و خودسر و کسی که کارهای خلاف تشکیلات[می‌کند] بایستی ضمانت اجرایی باشد که بتواند جلوی تخطی او را بگیرد.
منوچهر مسعودی هم این حرف را تائید کرد. فریدون عمیدی اضافه نمود که عده[ای]انتخاب گردند تا بتوانند درباره افرادی که کارهای خلاف تشکیلات می‌نمایند، تصمیم بگیرند.
منوچهر محمدی شجاع که تصور می‌کرد منظور خودش می‌باشد، ناراحت شد و گفت افکار عمومی دانشجویان، شخص متخاطی را محکوم می‌کند و خواست جریانات صنفی را که مورد حمله قرار گرفته بود مطرح کند ولی با تذکر یکی از افراد مبنی بر اینکه جریان صنفی نباید مطرح شود، رئیس جلسه از ذکر آن جلوگیری کرد.
محمدعلی سلیمانی پرسید که می‌خواهم بدانم آیا سازمان صنفی باید در کارهای سیاسی دخالت کند و آیا ارتباطی دارد. منصور سروش پاسخ داد اصولاً بیشتر دوستان سیاسی ما در سازمان صنفی عضویت دارند. آنها نمی‌توانند در کارهای صنفی خلاف جهت کارهای سیاسی رفتار کنند و بایستی وضعیت سیاسی خود را در نظر بگیرند، نه اینکه از کمیته سیاسی کسب دستور بکنند.
محمدرضا گودرزی از وضع رهبری گذشته صحبت کرد و گفت اگر آنها کار نکردند، ما هم کاری نکردیم که آنها به تلاش بیفتند و از آنها تبعیت3 نمودیم، ولی سروش گفت کراراً ما مخالفت نمودیم نمونه‌اش جریان کنگره می‌باشد چنانچه آقای دکتر مصدق نوشته شماها در کنگره به عقائد دانشجو اعتنایی نکردید و دو نفر را انتخاب کردید که نماینده دانشجویان نبوده‌اند.
رونوشت برابر اصل است. اصل در پرونده س. 574. به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی گردد. بخش 312. دانائیان. 24 /3 /43

توضیحات سند:

1. غلامعباس آرام، فرزند علیرضا در سال 1282ش در شهرستان یزد به دنیا آمد. پدر او از مبلغین بهائیت بود که در درگیریهای تبریز توسط مسلمانان به قتل رسید. تحصیلات مقدماتى را در شهر تهران به پایان برد و سپس براى ادامه تحصیلات به اروپا رفت. در فروردین سال 1302 به استخدام وزارت کار و امورخارجه درآمد و در اولین مأموریت، در سال 1304 به عنوان کفیل ژنرال قنسول به هندوستان رفت. دیگر مشاغل و مسئولیت‌هاى وى به شرح زیر است:
1 /4 /1315 عضو اداره اطلاعات و ترجمه ـ 27 /12 /1315 وابسته سفارت ایران در لندن ـ 1 /7 /1317 دبیر سوم سفارت ایران در لندن ـ 22 /11 /1321 کارمند اداره اطلاعات و مطبوعات ـ 24 /11 /1321 کارمند اداره سوم سیاسى ـ 22 /11 /1322 کارمند مقدم اداره سوم سیاسى ـ 23 /2 /1324 دبیر اول سفارت ایران در برن ـ 4 /10 /1324 دبیر اول سفارت کبراى ایران در واشنگتن ـ 9 /6 /1328 متصدى رایزنى سفارت ایران در واشنگتن ـ 10 /5 /1330 کاردار موقت ایران در واشنگتن. بازرس وزارتى ـ 1330 رئیس اداره چهارم سیاسى ـ 13 /11 /1330 رایزن سفارت کبراى ایران در بغداد ـ 11 /8 /1332 وزیرمختار ایران در سفارت کبراى واشنگتن ـ 1 /4 /1335 مدیرکل سیاسى وزارت امورخارجه ـ 11 /11 /1336 سفیر ایران در توکیو ـ 1338 وزیر امورخارجه در کابینه اقبال ـ مهر 1339 رایزن سفارت ایران در بغداد ـ 1340 وزیر امورخارجه در کابینه‌هاى امینى، علم، منصور و هویدا ـ 1346 سفیر ایران در لندن.
عباس آرام به ‌رغم بازنشستگى در سال 1348، سال 1350 به سفارت جمهورى خلق چین رفت و سپس سفارت ویتنام و کره را تجربه کرد و پس از آن به عنوان سناتور به مجلس سنا راه یافت. او که در لژهاى مختلف فراماسونرى، از جمله لژ کیوان و ستاره سحر عضویت داشت و هر ساله ـ در دورانى که وزیرخارجه بود ـ به عنوان ریاست هیئت نمایندگى ایران در مجمع عمومى سازمان ملل به نیویورک مى‌رفت، در ارزیابى ساواک، فردى طرفدار سیاست انگلستان و داراى علاقمندى زیاد به مقام، شهرت و تملق و چاپلوسى معرفى شده است. در پی انقلاب اسلامی ایران، آرام دستگیر و سه سال را در بازداشت گذراند. آرام در سال ۱۳۶۳ درگذشت، وی همسر و فرزندی نداشت.
2. سنتو، نام اختصاری سازمان پیمان مرکزی است. این تشکل حلقه تکمیلی پیمانی است که چهار سال پیش از آن در بغداد به امضاء رسید و به پیمان بغداد مشهور شد. پیمان بغداد معاهده‌ای بود که در پنجم اسفند 1333 میان وزیران امور خارجه دو کشور عراق و ترکیه تحت عنوان پیمان همکاری‌های متقابل در بغدا به امضاء رسید. این پیمان که ماهیت دفاعی و امنیتی داشت، مانند پیمان سیتو منعقده میان 8 کشور آسیای جنوب شرقی (1333) و پیمان پاسیفیک منعقده میان سه کشور امریکا، استرالیا و ونزوئلا(1330) حلقه دیگری از یک رشته پیمانهای امنیتی و سیاسی بود که امریکایی‌ها پس از شکست در ویتنام در کشورهای آسیایی به صورت اتحادیه‌های منطقه‌ای ایجاد کردند تا متضمن منافعشان باشد. ایران در مهرماه سال 1334ش وارد این پیمان شد. پیمان بغداد متعاقب کودتای عبدالکریم قاسم در تیر 1337ش ضربه اساسی دید و به همین دلیل مرکزیت آن به ترکیه منتقل شد و از آن پس با نام پیمان سنتو به کار خود ادامه داد.
3. در اصل: تقویت

منبع:

کتاب اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 177



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.