صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 12 آذر 1346


متن سند:

شماره: 28525 /20 ه 2 موضوع: ملاقات دکتر بقائی با عده ای از عناصر حزب زحمتکشان در محل سازمان نگهبانان آزادی و اظهارات موحدی در زمینه وضع زندگی دکتر نیری از ساعت 17 روز چهارشنبه 8 /9 /46 محمدعلی یوسفی زاده، یداللّه حامدی، موحدی، محمدغلامعلی بیگ، محمدعلی غلامی، ولی اللّه قدیمی، ابوالفضل احمدی، منوچهر آزمون، اصغر جعفری، سیدعبدالحسین حسنی و چند نفر دیگر که به نام شناخته نشدند جهت ملاقات با دکتر مظفر بقائی به محل سازمان نگهبانان آزادی آمدند.
در ساعت 20 /19 دکتر بقائی به محل حزب وارد شد ابتدا دکتر بقائی درباره معرفی موحدی اظهار داشت آقای موحدی از رفقای دوران تحصیل و در کوچه آبشار هم همسایه بنده بوده اند موحدی گفت من از دوران کودکی یکی از نوکران آقای دکتر بوده ام و خانواده من هم نسبت به ایشان غیر از ارادت، صمیمیت دارند دکتر بقائی در این زمینه بیان نمود من در زمانی که به زاهدان تبعید شده بودم مزاحم آقای موحدی بودم آنگاه موحدی گفت من نسبت به آقای دکتر خیلی ارادت دارم و روی همین اصل دردسرها کشیده ام، وی سپس افزود روی دوستی که با نیری داشتم قرار بود مرا هم بگیرند چون دکتر نیری را در تهران گرفتند و در زاهدان با وضع بدی دستبند به دستش زدند و به زندان روانه اش نمودند در زندان هم دکتر نیری را با اشخاصی که سوابق کیفری از قبیل آدمکشی و دزدی داشتند در یک اتاق جا دادند و چه خواری ها که به سرش نیاوردند، دکتر بقائی در این مورد بیان داشت تقصیر خودش بود چون کارهائی می کرد که به ضررش تمام می شد، سپس اضافه نمود آقای نیری یک روز پیش من آمد و گفت که می خواهم وکیل بشوم من به او گفتم وکالت های این روزه فایده ندارد ولی اگر تصمیم گرفته ای که وکیل بشوی پس لااقل با عَلم بساز چون آنها صد سال زحمت کشیده اند نتوانسته اند استان سیستان و بلوچستان را درست کنند و حالا اگر ببینند که یک نفر مزاحم کارشان است به او اجازه نمی دهند، موحدی در این موقع به دکتر بقائی اظهار داشت، نیری بعد از آن که خدمت شما آمد در تهران عده ای از روسای حزب مردم پیشنهاد ریاست کمیته حزب مزبور در بلوچستان را به او نمودند ولی قبول نکرد و از من مصلحت خواست من به او گفتم هر چه آقای دکتر بقائی دستور داد انجام بده چند روز بعد دیدم که حزب ملیون را براه انداخته اند و اعضای این حزب هم از اعضای حزب مردم هستند و از من خواست که جزو این حزب بشوم ولی من گفتم دکتر اقبال را می شناسم و او را [به عنوان ]یک مرد سیاسی قبول ندارم روی همین اصل جزو افراد حزبش نمی شوم وی آنگاه اضافه کرد در موقعی که قرار بود جشن بیست و هشت مرداد را برگزار نمایند آقای نیری از من خواست که یک میتینگ بدهم من گفتم که نباید کسی با تشکیلات حزب کار داشته باشد و فقط شخص من همه کاره باشم او قبول کرد و من یک میتینگ دادم و همان روز رئیس تیپ بلوچستان به من پیشنهادپیشکار وزارت دارائی را کرد پیشکار وزارت دارائی پیش من آمد و گفت که من کنار می روم و تو جای من بیا من گفتم که با دکتر نیری دوست هستم و این راهی است که رفته ام و دیگر نمی توانم برگردم و من جزو حزبش نبودم، ناطق سپس چنین ادامه داد روزی که قرار بود عَلم به بلوچستان بیاید دکتر نیری پیش من آمد و گفت قرار است که علم به بلوچستان بیاید چه کار بکنیم؟ در پاسخ به او گفتم من کاری ندارم خودتان می دانید اعضای حزب مزبور جلو ماشین علم را گرفتند و فحاشی کردند و فردا یکایک اعضای حزب فرار نمودند و آخر کار هم دکتر نیری را با آن خفت گرفتند و این بلائی بود که خودش به سرش آورد، همین شخص دیروز به من می گفت دکتر خطیبی به بنده پیشنهاد ریاست شیلات کرده قبول بکنم یا نه من در پاسخ به او گفتم اگر چنانچه کارهای قبلی را انجام ندهی این پیشنهاد را قبول بکنی بهتر است ولی اگر قرار باشد که بروی و کارهای گذشته را تکرار کنی بهتر است که دنبال این کار نروی، نقطه ضعف دکتر نیری از لحاظ زن است من به او گفتم تو می خواهی پایت را جای پای دکتر بقائی بگذاری دکتر بقائی از همه چیز گذشته است ولی تو می خواهی همه چیز داشته باشی و یک مرد سیاسی هم باشی.
آنگاه دکتر بقائی به یداللّه حامدی گفت چه خبر؟ یداللّه حامدی در پاسخ بیان داشت که به تاکسی های پنج ریالی دستور داده شده است که باید تکلیف شان معلوم شود و مالیات های خود را بپردازند این نوع تاکسی ها تا بیست روز دیگر جمع آوری خواهد شد در این موقع موحدی گفت اتفاقا مینی بوس خیلی بهتر است چون مقرراتی دارد دکتر بقائی در این مورد اظهار داشت در زمانی که اتوبوس شرکت واحد نبود دستور بود که مسافر زیادی سوار نکنند ولی وقتی اتوبوس های دوطبقه راه می افتد یک خوشه مردم آویزان آن می شوند اگر پنج ریالی ها مبدل به مینی بوس بشوند باز هم همان می شود و مقرراتی وجود نخواهد داشت، سپس محمدعلی یوسفی زاده اظهار نمود شرکت های هواپیمائی هم از مینی ژوپ پیروی کرده اند، اولین شرکت، «پان امریکن» می باشد که دستور داده است مهمانداران هواپیما مینی ژوپ بپوشند ولی اندازه تعیین کرده است منوچهر آزمون گفت این دخترانی که لباس های نیروی هوائی می پوشند تمام، مدل مینی ژوپ است محمدعلی یوسفی زاده در این باره بیان داشت طرفداران مینی ژوپ زیاد است هم اکنون در اینجا هم طرفداران آن هستند سپس درباره ازدیاد جمعیت بحث شد و در ساعت 30 /19 به ترتیب حاضرین از محل حزب خارج شدند.

منبع:

کتاب مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 301


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.