صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش اطلاعات داخلی موضوع: آیت‌اله قمی

تاریخ سند: 14 مهر 1343


گزارش اطلاعات داخلی موضوع: آیت‌اله قمی


متن سند:

تاریخ: 14 /7 /1343
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: آیت‌اله قمی
دیشب بعد از نماز مغرب و عشاء آیت‌اله قمی به حرم مشرف شد، بعد از زیارت به اتفاق آقای تلافی و شیخ معلمی، محمد حسامی و پسرش سید محمود و اینجانب رفتند برای دیدن آقای سید محمدعلی وزیری یزدی1که مدت یک هفته است از یزد به مشهد آمدند و واعظ زبردست یزد می‌باشد. تقریباً ساعت 7 و ربع بود، همین که وارد شدند، آقای وزیری گفتند: آقای قمی، شما از قمی بزرگ ارث شجاعت برده اید، در ضمن هنگامی که من شنیده‌ام شما را به تهران بردند، بسیار متأثر شدم و به شما خوش گذشت. آقای قمی گفت: در ماه اول ناراحت بودم که ناراحتی روحی داشتم، اگر خوش هم نگذرد، چه کنم، کسی که قیام کرد باید همه این زحمات را متحمل شود و ندیده فرض کند، ولی زندان در راه دین [را]از جمله افتخار می‌دانم، حق و باطل هر دو ضد هم می‌باشند، همیشه اوقات مبارزه دارند که آنچه توانسته سعی کردیم و فعلاً هم مشغولیم؛ حتی آقای شیخ اسلامی را که گرفتند اقدامی کردم، شاید نتیجه گرفته باشم و ایشان مریض بودند و همین روزها جایشان را تغییر می‌دهند؛ نه اینکه فقط یک اسلامی هستند، بلکه چند تن از طلاب و وعاظ و سایرین زندانی هستند. مگر قضیه مسجد فیل2 را نشنیدید که چند نفر را کشتند و هنوز هم چند نفر زندانی هستند، وضع خیلی خراب شد، قبلاً اگر یک نفر صلوات بلند می‌فرستاد، می‌گرفتند و مبلغین را از منبر رفتن منع کردند و تعهد گرفتند که اصلاً درباره ظلم و ستم صحبت نکنند و درباره جنایت کشور و سیاست بحث نکنند و هاشمی‌نژاد را از منبر رفتن منع کردند و از او تعهد گرفتند، این قدر ظلم و ستم کردند.
در همین بین، شیخ عباس طبسی وارد شد. آقای وزیری گفتند: آقای مرحوم طبسی برای خود آقای عباس طبسی را یادگار گذاشت، شنیده‌ام بسیار منبر جالب توجهی دارند. آقای قمی گفتند: در حقیقت آقای طبسی جوان با ایمان و متدین می‌باشد و منبرهای داغ و جالب دارد که مردم خیلی به او علاقه پیدا کرده‌اند و همیشه توهین و استهزاء به دستگاه می‌کند، ولی چندین مرتبه او را گرفتند. آقای طبسی گفتند: وقتی که مرا گرفتند، گفتند اصلاً شما وظیفه منبر رفتن ندارید، اگر خواستید بروید آن هم در استان خراسان نباشد و تعهد گرفتند که منابر داغ نروم. آقای وزیری گفتند: بنده[را] در عهد پهلوی که آن واقعه رخ داد، گرفتند و مدتی زندانی بودم، در حقیقت زندان رفتن در این راه مایه افتخار می‌باشد و ساعت 8 آقای قمی منبر رفت.
پی نوشت تیمسار ریاست: وزیری کیست، به شهربانی مفاد منعکس و بنویسید مراقبش باشند.

توضیحات سند:

1. حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدعلی محمد عریضی معروف به وزیری، متولد 1272ﻫ ش از روحانیون خوش ذوق و خدوم یزد می‌باشد که در دوران رضاخان با او به مخالفت برخاست و به همین دلیل دستگیر و زندانی هم شد. ایشان، دروس مقدماتی را در نزد پسردائی خود، معتمدالعلماء فراگرفت و در مدارس علمیه: مصلی، شفیعیه و خان یزد ادامه داد و پس از فراغت از تحصیل، ضمن اخذ اجازه از علمای بزرگی چون آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی (ره) . شیخ عبدالکریم حائری(ره) . امام خمینی(ره) و... در سنگر وعظ و خطابه به خدمت مشغول و یکی از مشهورترین وعاظ یزد شد. وی بعد از شهریور 1320 و فرار رضاخان، خدمات شایسته‌ای در احیای حوزه علمیه یزد نمود. ایشان سفرهای زیادی به اطراف و اکناف عالم داشت و بعد از تعمیر مسجد جامع یزد، کتابخانه کم نظیری نیز از خود به یادگار گذاشت. وی در یک اقدام کم نظیر، اقدام به جمع آوری دست نوشته هایی از علماء و بزرگان نمود که از آن جمله است: دست نوشته‌ی معروف امام خمینی(ره) که به سال 1321 تحریر یافته و به تاریخی‌ترین سند مبارزاتی امام(ره) شهرت دارد. ر.ک: صحیفه نور، ج 1، ص 3.
حجت الاسلام وزیری در سوم اردیبهشت ماه سال 1356ش، در 82 سالگی درگذشت و در ورودی کتابخانه‌ا ی که خود تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد. در سال 1374ش، به پاس خدمات فرهنگی وی، از سوی پُست ایران، قطعه تمبری به یادبود او چاپ شد و در سال 1380ش، همایش نکوداشت وی از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد و بنیاد ریحانه الرسول (ص) در شهر یزد برگزار شد و تاکنون سه عنوان کتاب به نام های «سیمای فضیلت . گردآوری سید ضیاء قریشی1374ش» . «یادمان شادروان وزیری یزدی، گردآوری حسین مسرّت، 1380ش» و «وزیری، اسطوره‌ی خاطره‌های ماندگار، گردآوری حبیب مهرنیا، 1385ش» درباره ی او چاپ شده است.
2. حادثه مسجد فیل: یکی از حوادث مهم دوران نهضت مشهد بود که پیامدهای فراوانی به دنبال داشت. حادثه از آنجا شروع شد که شهید هاشمی‌نژاد، طی سه شب (18 و 19 و 20 مهرماه 1342ش) در منزل اخوان فاطمی در محله‌ی عیدگاه، به منبر رفت و سخنرانی‌هایی در انتقاد از رژیم و دستگاه پهلوی ایراد ‌کرد. در این جلسات، شیخ علی‌اکبر مدقق خراسانی نیز ایشان را همراهی می‌نمود. در شب نوزدهم، به هنگام سخنرانی هاشمی‌نژاد، آیت‌الله میلانی (ره) که چندی قبل از تهران به مشهد بازگشته بود، در مجلس حضور یافت. حضور ایشان بر رونق مجلس افزود و مردم با شور و هیجان بیشتر شروع به فرستادن صلوات برای سلامتی امام خمینی(ره) و آیت‌الله سیدحسن طباطبایی قمی(ره) کردند. هاشمی‌نژاد که اوضاع را مناسب دید، فرصت را غنیمت شمرد و از تلاش‌ها و کوشش های آیت‌الله میلانی در مهاجرت به تهران و کوشش های ایشان و دیگر علماء جهت آزادی امام(ره) و دیگر بازداشت‌شدگان پانزده خرداد تجلیل نمود و در پایان سخنرانی خود، از آمادگی مردم جهت مبارزه و حتی شهید شدن در این راه سخن گفت. ایشان با طرح این سئوال از رژیم، به سخنرانی خود خاتمه داد، که اگر ایران بیست میلیون جمعیت دارد، که دوازده میلیون آن را زنان و پنج میلیون آن را کودکان و سه میلیون آن را روحانیون، بازاریان و اصناف و دانشجویان تشکیل می‌دهند و اینها هیچ‌کدام در انتخابات شرکت نکرده‌اند، پس اعلام رژیم مبنی بر وجود پنج میلیون و پانصد هزار رأی در رفراندوم لوایح ششگانه چگونه توجیه‌پذیر است؟ و در پایان، منبر اعلام کرد که از فردا شب در مسجد فیل، سخنرانی خویش را ادامه خواهد داد. در شب سه‌شنبه مورخه 23 /7 /42 که مصادف با سومین شب سخنرانی ایشان در مسجد فیل بود، جمعیت بیشتری در مسجد گرد آمده بودند؛ به طوری که جمعیت حاضر در مجلس بین 6 الی 8 هزار تخمین زده می‌شد. در این شب، ابتدا شیخ علی فصیحی از وعاظ مشهد منبر رفت. او طی سخنانی بیان کرد: « مردم! از روحانیون پشتیبانی کنید و گوش به رادیو و اراجیف و تبلیغات رجال کثیف و بی‌بند و بار ندهید! در کوچه و بازار از همه بخواهید تا به نهضت عظیم روحانیت بپیوندند... شما نباید از سرنیزه‌های پوسیده و قوای پوشالی دشمنان بهراسید.»
منبر ایشان در ساعت 2030 به پایان رسید به طرف منزل خود حرکت کرد، اما در اول کوچه حسنقلی، توسط پلیس بازداشت و به کلانتری منتقل شد. خبر بازداشت او بلافاصله در مسجد فیل و خیابان های اطراف آن منتشر گردید. با اطلاع یافتن مردم از دستگیری ایشان، آقای محمد خجسته یکی از بازاریان متدین مشهد که در خیابان سفلی مغازه طناب‌فروشی داشت و ضمناً از دوستان نزدیک هاشمی‌نژاد هم به شمار می‌رفت، به او اطلاع می‌‌دهد که امکان بازداشت ایشان در آن شب توسط ساواک هم زیاد است. با وجود این، هاشمی‌نژاد در آن شب مانند شب های قبل منبر رفت و سخنرانی کرد. وی طی سخنانی از تصویبنامه انجمن های ایالتی و ولایتی و به اصطلاح تساوی حقوق زن و مرد انتقاد و این قوانین را برگرفته از قوانین اروپایی اعلام کرد. با اطلاع یافتن مردم از وجود خطر دستگیری هاشمی‌نژاد، سعی کردند با خاموش کردن لامپ‌های مسجد، او را فراری دهند؛ ولی ایشان حاضر به این کار نشد و آمادگی خود را جهت معرفی داوطلبانه به شهربانی اعلام کرد. در این زمان سیل جمعیت که حدود 6 الی 8 هزار نفر بود، به جنب و جوش آمد. با پایین آمدن هاشمی‌نژاد از منبر، عده‌ای از مردم حتی قصد داشتند او را با لباس مبدل فراری دهند، اما وی باز هم رضایت به این کار نداد. بر اساس اسناد موجود، هاشمی‌نژاد که از وجود نیروهای شهربانی و ساواک در میان جمعیت اطلاع حاصل کرده بود، از مردم تقاضا کرد تا ضمن حفظ نظم و آرامش متفرق گردند. او حتی چند تن از مأموران را خواسته و در خفا از آنها تقاضا کرده بود تا جهت جلوگیری از هرگونه حادثه احتمالی، یکی از سه پیشنهاد او را بپذیرند:
1. اجازه دهید مانند هر شب به طرف منزل بروم و چند نفر از مأمورین شما همراه من بیایند و همین که مردم متفرق شدند، من در اختیار شما هستم.
2. دستور دهید مأمورین بروند و شما با چند نفر دیگر از مأمورین در میان مسجد بمانید، مردم همچنان که مشاهده کنند مأموران رفته‌اند، خواهند رفت؛ زیرا ایستادن جمعیت بر اثر بودن مأمورین است، آنگاه که مردم متفرق شدند من برای دستگیری در اختیار شما می‌باشم.
3. صبر کنیم تا مردم کاملاً متفرق شوند، آنگاه مرا جلب کنید.
مأمورین در ابتدا پیشنهاد سوم را پذیرفته، ولی در عین حال در دستگیری هاشمی‌نژاد به خیال اینکه مردم به طور کلی متفرق شده‌اند، عجله نموده، ایشان را بازداشت می‌کنند. به هنگام خارج نمودن هاشمی‌نژاد از مسجد، توسط آقای شمس آراء رئیس اطلاعات و سرگرد قاسمی رئیس کلانتری بخش 3، سیل جمعیت خشمگین که از ماجرا باخبر شده بودند، با چوب و سنگ جهت آزاد ساختن هاشمی‌نژاد به سوی ماشین هجوم آوردند. پاسبانان و نیروهای امنیتی با مشاهده‌ی جمعیت، بدون هیچگونه درنگی به سوی مردم تیراندازی کردند و در نتیجه تعدادی مجروح و کشته شدند.
پس از حادثه مسجد فیل، مجروحان حادثه را به بیمارستان « دویست تختخوابی » می‌برند و بیمارستان از سوی نیروهای رژیم محاصره می‌شود. حسین پوراحمدی و حاج مهدی نجار در همین بیمارستان شهید می‌شوند. مأموران جنازه‌ها را به مردم تحویل نمی‌دهند و خودشان آنها را در قبرستان «گل شور» مشهد دفن می‌کنند. خانواده شهیدان حادثه فیل، برای زنده نگه داشتن شهیدان خود، سنگ قبر فراهم می‌آورند. روی این سنگ‌ها نام شهدا نوشته می‌شود. ساواک که از این اقدام به هراس افتاده بود، مانع نصب سنگ قبرها می‌شود و مردم بعدها برای یادبود نام شهیدان این حادثه، سنگ بزرگی حجاری می‌کنند و روی آن می‌نویسند: «شهدای مسجد فیل»
حادثه مسجد فیل مشهد هر چند به زخمی شدن و شهادت تعدادی از مردم بی‌گناه منجر شد که تنها برای شنیدن سخنان سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد گردِ هم آمده بودند، اما از جهت اهمیت حادثه، تأثیرات بزرگی بر روند گسترش نهضت در مشهد برجای گذاشت. با وجود تلخی و ناگوار بودن این حادثه، بیوت مراجع مشهد به ‌ویژه آیات عظام: سید محمد هادی میلانی(ره) و سید حسن قمی (ره) را به هم نزدیک‌تر کرد و از سوی دیگر، طلاب حوزه علمیه مشهد را در رسیدن به هدف، منسجم‌تر ساخت؛ همچنین هیجان وصف‌ ناپذیری در مردم مشهد به وجود آورد.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجت‌الاسلام والمسلمین سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، 1377

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 182

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.