تاریخ سند: 24 خرداد 1349
موضوع: شیخ بهاءالدین محلاتی
متن سند:
از: 9 / ﻫ تاریخ: 24 /3 /1349
به: 316 شماره: 10768 /9 ﻫ
موضوع: شیخ بهاءالدین محلاتی
پیرو 10663 /9 ﻫ – 12 /3 /49
روز 7 /3 /49 شیخ عباس طبسی واعظ و سید علی خامنهای وسیله حسینی موسوی و روز 16 /3 /49 جناب آقای استاندار و وحدت و شیخ احمد شاهرودی وسیله علینقی طبسی حائری 1 و صدر شیرازی و نخجوانی در محل اقامت مشارالیه که واقع است در بازار سرشور پلاک 43 منزل استیجاری احمد رسائی کارمند آستانه از وی دیدن مینمایند.
نامبرده اکثراً وسیله اتومبیل شماره 252 خصوصی کویت متعلق به پسر صدر شیرازی از منزل خارج میگردد.
ملاحظات .
تاکنون عمل خلافی از محلاتی مشاهده نگردیده است.
رونوشت برابر اصل است. اصل در 89601 میباشد.
در پرونده شیخ عباس طبسی بایگانی شود. 7 /4 /49
توضیحات سند:
1. آیتالله سید علینقی طبسی حائری، فرزند سید کاظم، در سال ۱۳۴۲ ق (۱۳۰۳ش) در شهر مقدس کربلا به دنیا آمد. پس از طی دوران کودکی، وارد مکتب خانه شد و پس از آن به تشویق پدرش به مدرسه هندی رفت و از دوران نوجوانی به تحصیل علوم دینی و فراگیری معارف اسلامی پرداخت و از محضر اساتید و بزرگانی مانند: حضرات آیات میرزا هادی خراسانی، حاج آقا حسین قمی و حاج سید محمد هادی میلانی کسب فیض نمود و به مراتب عالیهی علمی نایل آمد.
وی در سال ۱۳۶۶ ق (۱۳۲۶ش)، به همراه حضرت آیتالله حسن قمی به مشهد مقدس هجرت نمود و در آنجا به تدریس، تبلیغ و اقامه جماعت در مسجد گوهرشاد اشتغال ورزید و در حدود ۳۵ سال به اقامه نماز جماعت و وعظ و خطابه جهت عموم مردم پرداخت. آیتالله طبسی حائری در سالهای آخر عمر به دلیل کهولت و ناتوانی جسمی بیشتر به نوشتن کتاب مشغول بود و کتابهای متنوعی در زمینه علوم دینی به رشته تحریر درآورد که «کشکول طبسی» به فارسی در سه جلد و کتاب «التحصیل فی ایام التعطیل» به عربی از مشهورترین آنها میباشد. وی از اکثر علماء مانند آیات عظام: امام خمینی(ره)، بروجردی(ره) و میلانی(ره) اجازه داشت و در راه پیشبرد انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، پیامها و تلگرافهای متعددی صادر نمود. آیتالله سید علینقی طبسی حائری در سحرگاه پنجشنبه ۳۱ شهریور سال ۱۳۷۹ در یکی از بیمارستانهای مشهد دار فانی را وداع گفت. پیکر آن عالم ربانی طبق وصیتش بدون تشییع و هرگونه مراسم معمول، در محل حسینیه خودش در مشهد به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 264