تاریخ سند: 16 اردیبهشت 1357
موضوع: سه نفر طلبه ناشناس
متن سند:
از: گ10 تاریخ: 16 /2 /2537[1357]
به: 2ﻫ 1 شماره: 1141/گ10
موضوع: سه نفر طلبه ناشناس
سه نفر طلبه جوان ناشناس که گفته شده در قریه النگ گرگان مهمان یکی از اهالی بودهاند به مدرسه عمادیه گرگان وارد و با چند نفر از روحانیون مقیم در این مدرسه بنام شیخ حسین زاهدی و شیخ غلامحسین سپهر در مورد گرفتن مجلس ترحیم برای درگذشتگان جهرم و یزد صحبت مینمایند نامبردگان آدرس خود را در یکی از کتابفروشیهای مذهبی قم معرفی و اظهار تمایل نمودند که درصورت مسافرت به قم با آنان تماس گرفتهشود. نامبردگان در این صحبتهای خود از خمینی و نوار سخنرانی اخیر او که در قم پخش شده و نیز از اینکه بایستی جوانان را به اسلام جلب نموده صحبت و خواندن کتابهای دکتر شریعتی1 را توصیه نمودند.
نظریه شنبه: بنظر میرسد که این افراد قصد ترتیب دادن مجلسی در قریه النگ گرگان را داشته ولی موفق نمیشوند در هر حال درنظر دارند در گرگان در این زمینه فعالیت کنند.
نظریه یکشنبه: نسبت به شناسائی طلاب مزبور اقدام شدهاست.
نظریه گ10: مراجع انتظامی محل نیز از لحاظ پیشگیری لازم در جریان قرار گرفتهاند.
بهره برداری شده است.
توضیحات سند:
1. دکتر علی شریعتی، فرزند محمدتقی در سال 1312 ﻫ ش در روستایی از توابع شهرستان سبزوار متولد شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای مشهد به پایان برد و پس از گذراندن دورهای در دانشسرای تربیت معلم، آموزگار یکی از روستاهای خراسان شد. چندی بعد با ورود به دانشگاه مشهد در رشته ادبیات و زبان فارسی فارغالتحصیل شد. شریعتی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در آنجا دکترا گرفت. آشنائی وی با لوئی ماسینیون، ژانپل سارتر، ژان برگ، جورج گورویچ و فرانتس فانون بر عمق یافتههای علمی او افزود. تلاشهای سیاسی دکتر شریعتی در خارج از کشور بهطور جدی ادامه یافت تا جائی که وقتی در سال 1343 به ایران بازگشت، در مرز ترکیه دستگیر شد و شش ماه به زندان افتاد.
پس از آزادی سخنرانیهای او در دانشگاه مشهد و حسینیه ارشاد تهران توانست جوانان فراوانی را به پای افکار و آرای او بنشاند. همین توجه به همراه افشاگریهای او علیه رژیم باعث شد که بار دیگر دستگیر و حبس شود. دکتر شریعتی پس از آزادی از زندان تصمیم به هجرت گرفت و راهی انگلستان شد، اما در 29 خرداد سال 1356، در عین ناباوری درگذشت و پس از انتقال به سوریه در زینبیه دمشق دفن شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب3 صفحه 116