صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: مذاکره با آقای قائمی

تاریخ سند: 27 بهمن 1351


درباره: مذاکره با آقای قائمی


متن سند:

گزارش [تاریخ:27 /11 /51]
درباره: مذاکره با آقای قائمی

محترماً در اجرای اوامر عالی ساعت 1030 مورخه 27 /11 /51 مجدداً تلفنی با آقای قائمی به شرح زیر مذاکره نمودم:
بدواً اظهار شد که تیمسار شاهین متقابلاً به شما سلام رساندند و فرمودند که انشاءالله بعد از ایام سوگواری ترتیب ملاقاتی با شما را خواهند داد ایشان پاسخ دادند که بسیار خوب است و من هم مشتاق چنین ملاقاتی هستم.
سپس گفتم تیمسار فرمودند با توجه به مراحم مقامات عالیه مملکتی که نسبت به شخص شما دارند و از طرفی مورد احترام شخص من هم هستید اشخاصی مانند سعادتی می‌روند بالای منبر و به مقدسات مملکتی توهین می‌کنند و مردم را تحریک و گمراه می‌نمایند. چون گفته می‌شود که این شخص به دعوت شما به آبادان آمده است مسلماً این فکر در مقامات به وجود خواهد آمد که این شخص خدای نکرده با برخورداری از موقعیت شما جرئت اظهار ‌چنین ‌مطالبی ‌را ‌به ‌خود می‌دهد و تصدیق می‌فرمایند که این امر باعث وارد آمدن لطمه به موقعیت شما هم خواهد شد. لذا برای رفع هرگونه سوء تعبیری این فرد می‌بایستی به عنوان تحریک افکار عمومی، تبلیغات مضره و توهین به مقامات عالیه مملکتی بلافاصله باید دستگیر می‌شد و تحت تعقیب قانون قرار می‌گرفت. لیکن تیمسار فرمودند من به خاطر احترام به شخص شما از این عمل صرفنظر کردم ولی ایشان نباید دیگر در آبادان بالای منبر بروند و چون ماندنش درآبادان ممکن است باعث تحریکاتی بشود که بالاخره منجر به بازداشت او گردد که ما قبلاً از این کار صرفنظر کردیم گر چه مأمورین شهربانی دستور کافی در این مورد دارند ولی بهتر است ترتیبی بدهید که ایشان بدون سر و صدا از منطقه خارج شوند.
ایشان جواب دادند که من با رئیس شهربانی در این مورد صحبت کرده‌ام و او را قانع کردم که به سعادتی فرصتی بدهید بار دیگر بالای منبر برود اگر با توجه به تذکراتی که داده شده مجدداً مرتکب خطائی شد آنوقت هر تصمیمی که دارید بگیرید.
در اینجا مقدار زیادی از اظهارات تحریک‌آمیز سعادتی را برای آقای قائمی خواندم و گفتم با چنین اظهاراتی که شخص مورد نظر کرده قابل تعقیب است و بالای منبر رفتن او دیگر به مصلحت نیست و دادن چنین اجازه‌ای برای من غیرممکن است. نظر تیمسار اینست حالا که بعد از چند جلسه سخنرانی به خبث طینت این شخص واقف شده‌اید گر چه در بدو امر شاید متوجه این امر نبوده‌اید که وی چه صحبت‌هایی می‌خواهند بکند لذا بهتر است بدون سر و صدا منطقه را ترک بکند. ایشان گفتند اگر تیمسار نظر مرا می‌خواهد اینست که بهتر است فرصت دیگری به ایشان داده شود تا بالای منبر برود و من هم شخصاً تذکرات کافی به او داده‌ام اگر مجدداً به رویه خود ادامه داد آنوقت هر تصمیمی که لازم است بگیرید از طرفی من ایشان را دعوت نکرده‌ام این شخص سالهاست که در ایام محرم و ماه رمضان به آبادان می‌آید و سخنرانی می‌کند و اما اگر نظری که من دارم مورد قبول نیست هر طور که صلاح است همان کار را بکنید. به تیمسار هم مجدداً سلام مرا برسانید.
رئیس اداره امنیت داخلی

ملاحظه شد ضمیمه سابقه شود همانطور که دستور داده‌ام وی بالای منبر روزهای ایام سوگواری با ذکر نماز برای خدا و نماز برای سلطان تقریباً اهانت کرده و بعد هم به خمینی دعا کرده چون وی اصولاً مقیم نجف‌‌آباد اصفهان است دیگر در آبادان منبر نرود و از منطقه خارج شود. [شاهین] 27 /11 /57

منبع:

کتاب آیت‌الله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 251


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.