تاریخ سند: 15 دی 1353
موضوع : ملاقات شیخ فضل اله مهدیزاده محلاتی واعظ با مصطفی خمینی در مکه
متن سند:
از : 20 ه 12
به : 312 شماره : 22264 /20 ه 12
سید عبدالرسول حجازی واعظ که اخیرا از مسافرت حج مراجعت نموده
روز 9 /10 /53 دوستش به منظور دیدن او به منزلش رفت و ضمن یک مذاکره
خصوصی، حجازی به دوستش گفت مصطفی خمینی (فرزند خمینی) در مراسم
حج سال جاری شرکت داشت و شیخ فضل اله مهدیزاده محلاتی در مکه با او
ملاقات و مذاکره نمود و با آنکه من به مهدیزاده محلاتی در مکه گفتم آقا به
مصلحت نیست که شما با مصطفی خمینی ملاقات کنید معهذا محلاتی به ملاقات
مصطفی رفت و در پاسخ من گفت من و مصطفی یک دوستی دیرینه و 20 ساله
داریم و من نمی توانم او را ملاقات نکنم1.
حجازی اضافه کرد آنها در مکه
یکدیگر را ملاقات کردند ولی از نحوه مذاکرات آنها اطلاعی ندارم.
نظریه شنبه : اظهارات عبدالرسول حجازی صحت دارد و دلیلی بر کذب گفتارش
نمی بینم.
نظریه سه شنبه : امکان صحت خبر وجود دارد و هرگونه اقدام مستقیم در این
مورد باعث شناسائی شنبه خواهد شد.
ضمنا شیخ فضل اله مهدیزاده محلاتی از
وعاظ افراطی است که تاکنون نه با تهدید و نه با تحبیب به هیچ صراطی مستقیم
نشده است و در سال جاری هم با وساطت عده ای از روحانیون خوشنام با
مسافرت به مکه او موافقت شده است.
برلیان
نظریه چهارشنبه : نامبرده فوق قبل از عزیمت به مکه اظهار ندامت کامل که در
نتیجه با صدور گذرنامه اش موافقت به عمل آمد ولی از آنجائی که از طرفداران
سرسخت خمینی می باشد اقدام به ملاقات با مصطفی خمینی در خاک مکه نموده
است.
لذا اصلح است به منظور تنبیه وی اقدامات زیر صورت گیرد.
1ـ با توجه به فرا رسیدن ماههای محرم و صفر ممنوع المنبر گردد.
2ـ وسیله کمیته مشترک ضد خرابکاری دستگیر و با رعایت حفاظت شنبه بنحو
مقتضی و در پوشش مناسب تحقیقات عمیق در مورد انگیزه وی از ملاقات با
پسر خمینی و نحوه مذاکرات مطروحه اقدام لازم به عمل آید.
سپاهی
نظریه پنجشنبه : اصلح است بنحو مقتضی احضار و درباره مذاکراتی که انجام
داده است ماوقع را کتبا در اختیار بگذارد و توجه و تذکر دیگری نیز به وی داده
شود و گفته شود چنانچه پای بند اظهار ندامت خود نباشد برابر ردیف 1 نظریه
چهارشنبه اقدام خواهد شد.
اوحد
بایگانی شود ممنوع المنبر گردیده است.
توضیحات سند:
1ـ شهید محلاتی در خاطراتش
به ملاقات با شهید آیت الله
مصطفی خمینی در ایام حج
اشاره می فرماید : «یک مرتبه
یادم هست سفری به مکه رفتم،
که در آن سفر خیلی موفق بودم.
مرحوم حاج آقا مصطفی تشریف
آورده بودند.
خدا رحمتشان
کند.
خیلی خوشحال شده بودیم
که ایشان از پیش امام آمده
بودند.
من با ایشان همان طور که
قبلاً گفتم خیلی دوست و صمیمی
بودم و در مبارزات با هم بودیم.
ایشان مدتی که مکه بودند،
برنامه شان این بود که شبها
می آمدند مسجدالحرام آنجا
روی ریگها می نشستند و بعضی
ایرانیها ـ حتی کسانی که سالها با
ایشان دوست بودند ـ
می ترسیدند که بیایند با ایشان
سلام و علیک کنند، ولی ما شب
می آمدیم و تا صبح غالبا پیش
ایشان می نشستیم.
هر وقت
کسی کاری یا مسئله ای داشت
از او سئوال می کرد، یا پول
می خواست بدهد به ایشان
رجوع می کرد، بقیه اش همین
طور رو به کعبه نشسته بود و ذکر
می گفت و عبادت می کرد و
گاهی هم بلند می شد، هفت دور
طواف می کرد دو رکعت نماز
می خواند و باز می آمد
سرجایش می نشست.
معمولاً هر سال در مکه عده ای
ساواکی می آمدند و مراقب
بودند.
توی کاروانها نوعا
ساواکی می گذاشتند، و ما هم
گاهی در ارتباط با مسئولیتهایی
که داشتیم خیلی با احتیاط رفتار
می کردیم.
من با فلسطینیها قبلاً
گفتم که در ارتباط بودم و پول به
آنها می دادم، می رفتم پیش
آنها، البته با اسم مستعار و لباس
عربی می پوشیدم، با وضعی
می رفتم که ساواک متوجه
نشود.
ساواک مراقب ما بود،
کسانی که با مرحوم حاج آقا
مصطفی آمد و شد داشتند یا با
ایشان می نشستند اینها را
گزارش می کردند.
آن سال وقتی که من برگشتم
ایران فورا مرا خواستند و داد و
قال کردند که چه دستوراتی حاج
آقا مصطفی به شما داده، گفتم من
با حاج آقا مصطفی رفیقم.
سی
سال است با هم آشنا هستیم و
این رفاقت چیزی نیست که تازه
باشد، اگر ما نشسته ایم با ایشان
توطئه کرده ایم و گزارش راجع
به توطئه دارید مرا نگهدارید،
وگرنه چرا مزاحم ما می شوید.
البته مرا رها کردند، ولی منبرم
را ممنوع کردند.
دیگر به هیچ
وجه تا آخر عمر رژیم، من در
منبر رفتن آزاد نبودم.
ر.ک : خاطرات شهید محلاتی،
مرکز اسناد انقلاب اسلامی،
چاپ اول، 1376، ص 89.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 371