تاریخ سند: 18 فروردین 1315
سواد راپرت ستوان یکم على منافی
متن سند:
13150118
قشون دولت علیه ایران
دایره
مورخه 18 /1ماه ۱۳1۵
تیپ مختلط مستقل گیلان
سواد راپرت ستوان یکم على منافی
نمره۳۱۱ ......عطف به امریه نمره 4699—5 /12 /14 ضمیمه راپرت نمره 67—12 /14معروض گردید1.
1- در تمام جلسات و جشنهایی که از طرف حکومت فومنات و شفت و بلدیه و غیره در فومن برای(رفع حجاب چادر) به عمل آمده، مشارالیه در همه جا جزو مدعوین [بوده] و در هیچ یک از مجالس مزبور حاضر نشدهاند، علاوه اینکه در این امر مهم شرکت نداشتهاند، شفاهاً در افواه عمومی چیزهایی منتشر مینمایند که از تعریف و تشریح آن مقاله نویسی باید کرد.
۲- از جمله چیزهایی که بر ضد این تشکیلات و تعطیل جلسات شیوع دادهاند، یکی از شایعات کاذبه آنها در افواه عمومی این است
اظهارات حاجی سید حسین مغیثی2
چند روز قبل به شهر رفته برای بازدید آقای شجاع نایب الحکومه شفت که از مکه مراجعت کرده( چنانچه فعلا در مکه معظمه است) ضمن پرسش احوال از مشارالیه دیدم آقای شجاع اظهار میدارد که: من در کربلا رفته دیدم درب حرم حضرت باز نیست. از کلیددار باشی جویا شدم، دیدم در منزل نشسته رفتم پیش او گفتم: چرا درب حرم را باز نمیکنید؟ کلیددار باشی جواب گفته که من از چندی به این طرف متحصنم و درب محرم (حضرت سیدالشهداء) طبعا بسته شده و من هم خواب دیدم که حضرت فرمودند: چون در عصر (اعلیحضرت پهلوی) مردمان ایرانی اسلامیان از حیث رفع حجاب در زحمت و گرفتارند. به این منظور درب حرم بسته میشود تا ایاب و ذهاب زوارتعطیل شود.
۳-گوینده حاجی سید حسین، تأیید کننده سید ابوالقاسم و سید جلال
از جای دیگر هم از زوار خراسانی اطلاع دارم به علت اینکه حجاب از میان مسلمانان با دست اعلیحضرت رضا شاه پهلوی برداشته شده، درب حرم حضرت رضا هم بسته شد، متولی هم خواب دیده که حضرت به او امر مینماید که کلید حرم را به اداره آگاهی (تأمینات) بدهید. اداره تأمینات هم پس از دریافت کلید حرم از چندی به اینطرف هر فنی به کار میبرد طبعاً درب حرم باز نمیشود.
4- فوقاً به عرض رسید که شایعات کاذبه آنها به تقریر تحریر گنجایش ندارد مگر عین اظهارات آنها با تقریر و بیان خودشان استماع شود.
۵- شفاها از معروضه فوق یکی از اقدامات مهم سه نفر اشخاص مذکور مخصوصا شخص منظور (حاجی سید حسین) برای ضد حجاب نسوان این است. ذیلا به عرض میرسد.
در یکی از جلسات بلدیه پس از چندین دفعه غیبت بالاخره بوسیله حکومت فومنات عیال حاجی سید ابوالقاسم با شوهرش خواسته در مجلسی حاضر شود (از نقطه نظر فامیلی) در بین راه حاجی سید حسین مزبور عیال سید ابوالقاسم را که بیحجاب به مجلس دعوت میرفته با چوب و عصای خود کتک مفصلی به ضعیفه میزند و او را به طرف منزل برمیگرداند درب خانه را محکم به روی او میبندد. خودش شخصا با چوب مدتی در پشت درب میماند، مبادا ضعیفه مزبور مجددا بیرون آمده و به مجلس برود.
۶- حکومت فومنات برای اجرای این منظور از حمامی فومن التزام گرفته که زنهای چادر دار را در حمام خود راه ندهد اشخاص مزبور مخصوصا حاجی سید حسین اسبابی فراهم کرده در اثر تحریکات به حمامی ... نموده و زنهای خودشان را شبها به حمام میفرستند.
7- حاجی سید حسین مزبور عمامه دارد ولی سوادی ندارد. در این موقع که مقررات صدور جواز معمم را با مأمورین دولت میباید اجرا نمایند، مشارالیه در شهر به یکی از صاحبان محاضر پناهنده شده به عناوینی تحصیل جواز نموده، بنابراین این شخص در رشت تحقیقاً ممکن است شناخته شود.
۸- در افواه عمومی برای تقویت اشخاص حاجی سید حسین مزبور مکرر گفته این کار (رفع حجاب چادر) صورت نمیگیرد مگر در فومن چند نفر کشته شود.
9- در تمام ۱۲ ساعت شب و روز اقدامات این سه نفر مربوط به این اساس و از هر گونه پروپاکاند که موجب بیمیلی و کسالت روحیه اهالی فومن است دارند و حاجی سید حسین مزبور در این موضوع در درجه اول واقع است. مراتب برای استحضار خاطر مبارک متصدی فرماندهی راپرت معروض داشت تا چه نحو امر و مقرر فرمایند، رفتار شود3
ستوان یکم على منافی
سواد مطابق اصل است
[مهر و امضاء تیپ مختلط مستقل گیلان]
توضیحات سند:
1- چنانکه در بالای نامه مشاهده میکنید تاریخ این سند: 18 /1 /1315 میباشد که بنظر میآید تاریخ واقعی گزارش ستوان یکم على منافی نمیباشد. زیرا با توجه به سند قبلی (شماره ۱۵۲) و اسناد بعدی، کلا جریان گزارش در نیمه دوم اسفند ماه سال ۱۳۱۴ اتفاق افتاده و گزارش شده است. و تاریخ نوشته شده مربوط به رونوشت نویس نامه میباشد که در این تاریخ از روی اصل گزارش رونویسی کرده و جهت ارسال به ستاد ارتش اقدام کرده است. لذا سند حاضر در این قسمت صفحه بندی شد تا سیر منطقی جریان مفقود نشود.
٢- نام این شخص به شکلهای مختلف در این اسناد نوشته شده است. و در گزارش اظهار میکند که معمم است ولی سوابقی و شناختی از نامبرده بدست نیامد.
٣- از وضعیت کشف حجاب در آن منطقه اطلاعات زیادی در دست نیست و البته طبق معمول والی حکومت آنجا (به نام فاطمی) در گزارشهای خود، کشف حجاب را در آنجا تمام شده میداند و دایماً اصرار میورزد که همه مردم از این امر استقبال کرده و زنها حجاب خود را برداشته و زن باحجاب دیده نمیشود. (به صفحات ۲۸۰ تا ۲۸۵ کتاب خشونت و فرهنگ مراجعه کنید) ولی چند سند موجود که مربوط به بعد از سال ۱۳۲۰ ش و فرار رضا خان از ایران است، حکایت از ظلم و تعدی مأمورین در سالهای قبل و حتی بعد از سال ۱۳۲۰ ش بر مردم و بالاخص زنهای رشت دارد. که ما قسمتی از نامه مورد اشاره را ذیلا میآوریم تا از این عرض حال مردم، پی به وضعیت واقعی کشف حجاب در منطقه گیلان و رشت برده شود.
عرضحال اهالی رشت به نخست وزیر [نامه تاریخ ندارد ولی قطعا مربوط به بعد از شهریور ۱۳۲۰ ش در زمان نخست وزیری علی سهیلی است که از اسفند سال۱۳۲۰ تا مرداد سال۱۳۲۱ به طول انجامید.]
«به شرف عرض حضرت اشرف آقای سهیلی نخست وزیر ایران دامت شوکته
در چند سال قبل فقط به زور و قدرت شخصی بدون استناد به مجوز قانونی و برخلاف قانون مقدس دیانتی رشته محکمی که بالغ بر هزار و سیصد سال در ایران باقی و استمرار داشت پاره شد و چادرها از سر بانوان ایران به نام رفع حجاب برداشته شد. که هنوز رویه فجیعانه که در طرز اجرا و عمل قلوب طبقات مختلفۀ ایران را جریحه دار نموده در مناظر همگانی دفیله وار میگذرد و عموما متأسف و در پیشگاه قانون و دیانت خجل و شرمسارند. از شهریور سال بیست، بانوان به پاس احترام قانون و دیانت با جامه معروف به چادر نماز در کوچهها و معابر نمودار و با این جامه که خودشان را مستور میداشتند در مساجد و معابر رفع حوایج ضروری مینمودند. این رویه در رشت هم بین بانوان معمول شده بود تا آنکه آقای شرکت به ریاست شهربانی رشت منصوب و وارد شد و ایشان و صاحب منصبان شهربانی در خیابانها و معابر و کوچهها با بانوان مزاحمت نموده و با سرنیزه همان جامه را از سر بانوان برداشتند، دوباره منظره فجیعی را ایجاد و قلوب همگانی را آزرده و پریشان ساخت...» (خشونت و فرهنگ، سازمان اسناد ملی ایران، صفحات ۲۸۳ و ۲۸۴) و چون به اعتراض اهالی رشت از طرف دولت سهیلی توجهی نمیشود، مردم مجددا نامهای در تاریخ 27 /1 /1322نوشته و این بار آن را به عنوان مجلس شورای ملی و نخست وزیر وقت [در این زمان باز على سهیلی نخست وزیر میشود وی بعد از سقوط دولت قوام در بهمن ماه ۱۳۲۱ مجددا به نخست وزیری منصوب و تا اوایل سال ۱۳۲۳ در همین سمت میماند] ارسال میدارند و ضمن شکایت از آقای شوکت یا شوکتی رییس شهربانی رشت، اظهار میکنند که: «... رفتار خشن و ناهنجار مأمورین بیرحم شهربانی مثال جلادهای دوره استبدادی [منظور حکومت رضا خانی] که هر بیننده را به رقت میآورد... نگذارید به یک مشت ملت ستمدیده اینقدر ستم روا دارند.» (واقعه کشف حجاب، صفحات ۴۱۴ و ۴۱۵) و رونوشتی از این نامه نیز برای آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی ارسال میشود ایشان نیز به طرفداری از اهالی رشت در مورخه 14 /2 /1322 نامهای به وزارت داخله نوشته، میفرماید: «عجب است با این وضعیات ناهنجار مملکت که ملت از هر حیث دچار زحمت و شدت و محنت است در گیلانات مأمورین شهربانی و فرمانداری متعرض زنهای بیچاره که ستر عورت و زندگی لباس خود را به آن مینمایند با کمال سختی و شدت - میشوند. اهالی شرحی به این جانب و ریاست وزرا نوشتهاند... دستور جلوگیری داده شود که مزاحمت ننمایند. انتظار نتیجه را دارم.» (همان، صفحات ۴۱۸ و ۴۱۹)
منبع:
کتاب
تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 323