تاریخ سند: 15 آبان 1351
موضوع: ناصر مکارم شیرازی
متن سند:
به: 312 شماره: 15887 /20 ه 12
از: 20 ه12
نامبرده بالا حدود ساعت 1300 روز 11 /8 /51 در مسجد ارک به منبر رفت و آیهای از قرآن را قرائت و تفسیر نمود و گفت:
این آیه خطاب به فرزند آدم است که خداوند میفرماید ای فرزندان آدم برای رستگاری خود به سوی پیغمبران بیایید و حضرت محمد (ص) فرموده است ای جوانان مسلح به سلاح علم و دانش باشید تا بتوانید به موقع جواب افراد مغرض و خائن را بدهید.
یکی از برنامههای انقلابی که حضرت محمد طرح کرد انقلاب فکری و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بود چون میبایست اول افکار مردم را روشن سازد تا بتواند به مقصود خود نایل شود در عصر ما هم تحصیل و پیکار با بیسوادی1 وجود دارد و به هر نفر از معلمین که در کلاس پیکار با بیسوادی تدریس میکنند روزانه چهل تومان داده میشود ولی تعریفی ندارد.
هنگامی که حضرت محمد (ص) در شبه جزیره عربستان به پیغمبری برخاست فقط هفده نفر در آن سرزمین باسواد بودند و حضرت محمد به افراد باسوادی که در جنگ بدر اسیر شده بودند فرمود یا باید چهار هزار درهم بدهند آزاد شوند یا اینکه هر نفر ده نفر را باسواد بکنند و با این ترتیب در ظرف مدت کوتاهی مردم را باسواد کرد.
ناطق در پایان راجع به سرگذشت علماء اسلامی مطالبی ایراد کرد و به وعظ خود پایان داد.
ضمناً در این جلسه قبل از شروع سخنرانی مکارم شخصی به نام محمد علی کیا به مکارم مراجعه نمود و از یکی از وکلا به نام حشمت که منبر هم میرود در مورد تضییع حقش شکایت کرد و گفت با وجود اینکه من یکی از طرفداران آقا (خمینی) هستم و در این مورد مرارتهای زیادی هم کشیدهام ولی این وکیل حق مرا ضایع کرده است و آقای کیا رسالههای خمینی را نیز به طرفداران او میفروشد.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: حشمت نام موصوف به نظر میرسد دکتر حشمتاله مقصودی باشد که در 312 سابقه دارد ضمناً جهت شناسایی محمد علی کیا اقدام شده در صورت حصول نتیجه چگونگی اعلام میگردد.
آمال
نظریه سهشنبه: نظری ندارد.
سپاهی
نظریه چهارشنبه: نظری ندارد.
دانشور
ادراه کل سوم
15 /8 /51
9189 – 15 /8 /51
توضیحات سند:
1ـ پیکار با بیسوادی: میتوان سال 1286 شمسی، یعنی زمان تشکیل اولین کلاسهای اکابره را سرآغاز فعالیتهای سوادآموزی دانست.
برنامههای سوادآموزی ایران در طی سالهای 1315 تا 1350 را میتوان سه مرحله دانست.
در ابتدا سوادآموزی تنها با هدف کاستن از تعداد بیسوادان و بدون توجه به ملاحظات اقتصادی، اجتماعی بود.
در این دوره که از سال 1315 تا 1341 ادامه داشت، پیوند بین آموزش ابتدایی و بزرگسالان گسسته بود.
در مرحله دوم یعنی در دوره 1341 تا 1343 سوادآموزی به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف توسعه و عمران کشور تلقی شده است.
تأسیس سپاه دانش در سال 1341 نیز ظاهراً با همین هدف صورت گرفته است.
مرحله سوم خصوصیات خاصی دارد که مهمترین آن تشکیل سازمان جهانی به نام «کمیته بینالمللی پیکار جهانی با بیسوادی» میباشد.
در این مرحله، اثرات اقتصادی سواد مورد توجه قرار گرفت و تشکیلات سوادآموزی متحول شد.
فعالیت کمیته ملی پیکار با بیسوادی تا سال 1349 بیشتر در اجرای برنامههای آموزشی خلاصه میشد.
تجربیات حاصل از اجرای برنامههای سوادآموزی در این دوره اتخاذ این راهبرد را، که امور اجرایی برنامههای سوادآموزی به ادارات و سازمانهای دولتی واگذار شود و کمیته ملی پیکار با بیسوادی در نقش برنامهریز و طراح طرحهای اجرایی و نیز تدبیر امور سوادآموزی فعالیت نماید، ضرورت بخشید.
لکن، تمام این تدابیر نتایج مورد انتظار را به دست نیاورد و با وجود افزایش نرخ سواد، تعداد بیسوادان همچنان افزایش یافت.
ایجاد سپاه دانش در سال 1341 و به کارگیری سربازان نظام وظیفه در آموزش کودکان مناطق روستایی سبب شد تا هر ساله تعداد بیشتری از کودکان لازمالتعلیم تحت پوشش آموزش ابتدایی قرار گیرند و نیز تعداد بزرگسالان مشمول برنامههای سوادآموزی افزایش یابد.
در سال 1341-42 که اولین سال اجرای طرح سپاه دانش است، هشتاد و پنج هزار نفر از کودکان سنین 6 تا 15 سال و شصت و پنج هزار نفر از بزرگسالان تحت پوشش آموزش قرار گرفتهاند.
این ارقام در سالهای بعد افزایش یافته و در سال 1356-57 به بالاترین میزان یعنی 706271 نفر رسیده است.
نکته قابل توجه آن که تعداد دانشآموزان و سوادآموزان دختر تحت پوشش برنامههای سپاه دانش در مدت اجرای طرح بین 15 تا 30 درصد در نوسان بوده است و به طور کلی در حال افزایش بوده است.
همچنین در طی سالهای 1341-58، معادل 1 /3 میلیون نفر از بزرگسالان زیر پوشش برنامههای سوادآموزی سپاه دانش قرار گرفتهاند.
و به طور کلی از آغاز پیدایش کمیته ملی پیکار با بیسوادی در سال 1343 تا پایان آخرین طرح مبارزه با بیسوادی موفقیتهای به دست آمده ناچیز بوده و مسئولان کمیته پیکار با بیسوادی برای گریز از واقعیتها به ساختن آمار غیر واقعی میپرداختند.
صرفنظر از عدم انسجام سازمانی و آشفتگی برنامهریزی، یکی از مهمترین موانع و مسائل کمیته ملی پیکار با بیسوادی، تضاد سیاستها و خطمشی آن سازمان با سیاستهای وزارت آموزش و پرورش بود.
در واقع، آموزش و پرورش با تکیه بر ارزشها و اصول جاری خود، توان پذیرش طرحهای غیر رسمی و گاه ابداعی سوادآموزی را نداشت و همین امر سبب میشد تا فعالیتهای سوادآموزی مورد بیمهری آموزش و پرورش و قرار گیرد.
یکی از نتایج این امر، کاهش اعتبارات کمیته ملی پیکار در برنامه آموزش کودکان و انتقال اعتبارات آن به آموزش و پرورش بود.
(بررسی مسائل و ارزیابی عملکرد سوادآموزی در ایران، سازمان برنامه و بودجه سال 1371 و مهارتهای آموزشی و پرورشی، حسن شعبانی، جلد اول، انتشارات سمت، سال 1385 و نشریه مرکز آمار ایران، سال 1382)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 486