موضوع : هویت افراد حزب منحله توده
تاریخ سند: 6 شهریور 1354
موضوع : هویت افراد حزب منحله توده
متن سند:
از : 20 ه 11 به : 311 شماره : 14285 /20 ه 11 روز جمعه مورخ 24 /5 /54 ساعت یازده صبح جلسه سه نفری در منزل هدایت معلم تشکیل گردید ابتدا معلم صحبت کرد و گفت شخصی به نام حمید فام نریمان که الآن در مشهد کار می کند به خانه من آمد این شخص واقعا روحیه عالی دارد در زندان هم با شهامت ایستادگی کرده است من به اتفاق حمید به مشهد رفتیم.موقع رفتن شریک من غضنفر آدرس دو نفر را داد که در مشهد با آنها تماس بگیریم این دو نفر از مبارزین و طرفداران خمینی هستند با آنها که در مشهد در یک کارگاه کار می کردند ملاقات کردیم و قرار شد ساعت 7 بعد از ظهر یکدیگر را ملاقات کنیم لکن تا ساعت 8 منتظر شدیم نیامدند و چون در منزلی که بودیم بساط مشروب روبراه کرده و فکر می کردیم که دیگر نخواهند آمد یکمرتبه متوجه شدیم که دو نفر مذکور وارد شدند و ما که خیلی مشروب خورده بودیم و هنوز بطریهای مشروب نیز موجود بود آنها بلافاصله با مشاهده این وضع به تعارف ما توجهی نکرده و اطاق را ترک نمودند البته ما خیلی اشتباه کردیم و تقصیر هم از ناحیه حمید بود.
فردای آن روز که برای دیدن آنها رفتیم پیدا نکردیم معلم اضافه کرد در زندان مشهد عده ای از رفقای ما زندانی هستند ولی به همه اجازه ملاقات نمی دهند مگر افراد خانواده هر زندانی که آن هم باید با ارائه شناسنامه ملاقات داده شود.
در شیراز نیز چند نفر از رفقای مازندرانی هستند که از افراد کمیته نظامی حزب توده هستند.
به نام کیمنش، عموئی و چند نفر دیگر که من برای آنها پول جمع آوری کرده و توسط خانواده شان برای آنها می فرستم مصاحبه تلویزیونی که این هفته سر و صدا راه انداخته اند برای اعدام کردن آنها و برای بدنام کردن مبارزه آنان در خارج از کشور و داخل مملکت می باشد ما در این باره بحث نمی کنیم چون حزب توده ایران در این مورد زیاد بحث نموده است و اگر از آنها با ما تماس پیدا کردند باید برای یک مبارزه اساسی از آنها دعوت نماییم و گویا یک نفر دزفولی که با پلیس همکاری داشته در گروه آنها رخنه کرده و این درسی است برای ما که در مورد انتخاب افراد باید زیاد دقت کنم بخصوص وضعیت او را از لحاظ اقتصادی و سیاسی بررسی کنیم پس از معلم فریدون کارکن صحبت کرده و گفت حزب ما ترور را محکوم می کند ولی متوجه نیست که در اثر فشار دستگاه حاکمه جوانان دست به اسلحه می برند و اگر در کشور ما آزادی مطبوعات احزاب وجود داشته باشد جوانان می توانستند آزادانه حرف خود را بزنند آنگاه دیگر کسی دست به اسلحه نمی برد و کاش این جوانان به جای اسلحه کاغذ بدست می گرفتند بعد از وی خلیل پرن اظهار داشت مدتی است که فردوس کمک های خود را قطع کرده و هر وقت هم تماس می گیرد می گوید باید مبارزه اساسی باشد من نمی دانم مبارزه اساسی یعنی چه؟ در این جلسه به خلیل ماموریت داده شد ضمن تماس مجدد با فردوس نشریات حزبی را که نزد وی است از او اخذ نماید و ضمنا یکی از دوستان فردوس را بشناسد تا با او ارتباط برقرار شود و اگر موافقت شد جلسه سه نفری را خلیل و معلم تشکیل بدهند در خاتمه مذاکرات فوق هدایت معلم درباره چاپخانه صحبت کرد گفت من خبر دارم که در یکی از دورترین شهرها یک دستگاه چاپخانه وجود دارد و اگر جای قابل اعتمادی پیدا شود و امکان استفاده از آن را داشته باشیم می توانیم به سراغش برویم.
مشارالیه اضافه کرد یک نفر را به نام داود بزرگمهر می شناسد که در کارخانه پارس آمریکا نماینده کارگر است و این شخص هم با من تماس دارد و در آینده به دردمان می خورد اصغر زهتاب را هم او می خواست به کارخانه معرفی کند که دستگیر شد و اخیرا از زندان آزاد شده است.
نظریه شنبه : موارد فوق در یک جلسه سه نفری وسیله افراد فوق مطرح شده است.
نظریه سه شنبه : اظهارات شنبه تایید می گردد به شنبه آموزشهای لازم داده شده تا در جهت جلب اعتماد بیشتر هدایت معلم گام برداشته و بنحو مقتضی افراد مرتبط با وی را شناسایی و هرگونه اقدامات آتی را به موقع گزارش نماید ضمنا وجود دستگاه چاپخانه در شهرستان دور دست قابل توجه است موضوع تا آخر نتایج نهایی پیگیری خواهد شد هرگونه اقدام مستقیم موجب شناسایی شنبه بشود.
نظریه چهارشنبه : ضمن تایید نظریه سه شنبه ارتباط عناصر حزب منحله توده با طرفداران خمینی قابل بررسی می باشد ضمنا به نظر می رسد دو نفر مزبور وقتی نقطه ضعف حمید فام نریمان و هدایت معلم را از نظر افراط در مشروب که برخلاف اصول حفاظتی و تشکیلاتی می باشد مشاهده نموده اند از برقراری ارتباط خودداری نموده اند پیشنهاد می شود از اعمال و رفتار حمید فام نریمان به وسیله 4120 در مشهد مراقبت شود.