تاریخ سند: 17 دی 1356
موضوع: بانک صادرات
متن سند:
از: 2 ﻫ 3 تاریخ: 17 /10 /56 13561017
به: 342
موضوع: بانک صادرات
اخیراً عدّهای از روحانیون منطقه اقدام به تبلیغات سوء علیه بانک صادرات نموده و از مردم میخواهند که حسابهای خود را در این بانک بسته و یا به سایر بانکها منتقل نمایند.
افرادی که تاکنون اقدام به این عمل نمودهاند عبارتند از: حاج سید حجتاله موسوی امام جمعه چالوس و آقایان محمودیان و استرآبادی و حاجحسن اسفندیاری ساکنین فریدونکنار، آقای روحانی ساکن امیرکلا، آقای آزادی ساکن چهلستون امیرکلا آقای سجّادی ساکن شور سولده و آمل، آقایان قاسمی و محمّدابراهیم مصباح شغل تاجر و علی سلیمانی امیری شغل قصّاب ساکنین بابلسر
ضمناً در مورخهی 17 /10 /36 سه نفر که دارای اتومبیل پیکان طوسی رنگ بودهاند در بابلسر به مردم مراجعه کردند و آنها را تهدید نمودهاند که معاملات خود را با بانک صادرات قطع نماید از جمله کسانی که مورد تهدید واقع شدند مدیر فروشگاه نانک بابلسر بوده است
نظریهی شنبه: خبر صحت دارد.
نظریهی یکشنبه: با توجه به این که گفته میشود که نصف سرمایهی بانک صادرات ایران وسیله هژبر یزدانی1 خریداری شده و این که مشارالیه بهایی میباشد لذا روحانیون اقدام به چنین عملی نمودهاند.
نظریهی چهارشنبه: نظریهی یکشنبه مورد تأیید است.
نظریهی 2ﻫ: هرگونه اقدامی از طریق ساواک در زمینهی حمایت از بانک صادرات بشود موضوع بزرگ جلوهگر شده وممکن است در آینده به صورت مسأله خاص و حادّی درآید 62 – 22
توضیحات سند:
1ـ هژبر یزدانی، فرزند رضاقلی، در سال 1313 ﻫ ش در سنگسر از توابع سمنان به دنیا آمد. وی بهایی و از نزدیکان و معتمدان رژیم پهلوی بود. خاستگاه او ناحیه سنگسر و شغل اولیهاش چوپانی و شکار حیوانات بود. اما وابستگی او به فرقه ضالۀ بهائیت و آشنایی و همدستیاش با سران ساواک باعث شد که پلههای ترقی را برای کسب ثروت یکی پس از دیگری طی کند. هژبر یزدانی در اقدامات عوامفریبانهای که رژیم پهلوی در دستگیری برخی از سران در سال 1357 صورت داد دستگیر شد، ولی توانست پیش از وقوع انقلاب از کشور فرار کند. وی یکی از سهامداران اصلی بانک صادرات بود و به همین دلیل این بانک همیشه مورد اتهام مردم و علما بود. در طول تظاهرات مردمی علیه شاه شعب این بانک بیش از دیگر مراکز مورد حمله قرار گرفت. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، هژبر یزدانی، (تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی،) 1384.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 96