تاریخ سند: 18 فروردین 1343
متن سند:
گیرنده : اداره کل سوم فرستنده : ساواک همدان شماره : 69 /13/ه شماره عطف : 5014 /321 ـ 10 /1 /43 تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور بدینوسیله یکبرگ اسامی روحانیون مشکوک و مظنون این منطقه که ممکن است در ماههای محرم و صفر آینده فعالیتهای مخالفت آمیزی نمایند به پیوست ارسال میگردد ضمنا با تحقیقاتی که بعمل آمد از بین اعضاء کمیته امنیت کسانی با این اشخاص دوستی نزدیک داشته باشند وجود ندارد چون هر یک از اعضاء بطور مأمور در محل انجام وظیفه مینمایند و طبعا دوستی پایداری با این طبقه ندارند.ولی برای آنکه بتوان این دسته از روحانیون را کنترل و با پیش بینیهای لازم طوری اقدام نمود که از مخالفت آنها جلوگیری بعمل آید.
طبق روش جاری با هریک از آنها جداگانه توسط رئیس ساواک، شهربانی و فرمانداری تذکرات لازم معمول و آنچه لازمه کار است نسبت به تحبیب و ارشاد آنها در این زمینه بعمل آمد و در آینده نیز بعمل خواهد آمد ولی بطوریکه طی شماره 6196 ب / 1 ـ 21 /12 /42 باستحضار رسید بنظر این سازمان تحبیب و تطمیع آنها از راه مادی بهیچوجه منطقی و مثمرثمر نیست زیرا علنا مشاهده شد با آنکه آقایان علی و محمد مهاجرانی در چند سال گذشته در حدود چند هزار ریال وجه نقد بعنوان تشویق به آنان داده شده است معهذا با دعوتی که قبلاً بوسیله مقامات مختلف از علی مهاجرانی1 برای حضور در مجلس و مراسم دعای 15 بهمن2 سال گذشته بعمل آمده نامبرده در این مجلس حاضر نگردیده و برادر وی محمد مهاجرانی که حاضر شده بود در منبر آن طور که لازم بود نسبت بدعاگویی شخص اول مملکت و ذکر نام اعلیحضرت همایونی بیان ننمود با این ترتیب تشخیص داده میشود که اصولاً روحانیون بغیر از عده معدودی که بهیچوجه در امر سیاست دخالت نمینمایند بقیه آنها بطورکلی مزور و شیطان صفت بوده و از دو طرف بهره برداری مینمایند.
علیهذا در اجرای امر از هم اکنون پیش بینهای لازم معمول و دستورات کافی بمأمورین و قسمتهای انتظامی داده شده است و چنانچه نظریات و پیشنهاداتی باشد در گزارشات بعدی باستحضار خواهد رسید.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فرمانداری کل همدان.
هوشمند
توضیحات سند:
1ـ شیخ علی مهاجرانی فرزند حسین همدانی معروف به مهاجرانی از وعاظ و ذاکرین همدان بود.از وی کتاب «سلمان محمدی» در شرح احوال سلمان فارسی به زبان فارسی موجود میباشد.
(بزرگان و سخن سرایان همدان دکتر مهدی درخشان) 2ـ در بعدازظهر 15 بهمن 1327 در جلوی دانشکده حقوق محمدرضا پهلوی هدف چند گلوله قرار گرفت.
با وجودی که ضارب در نزدیکی شاه قرار داشت گلوله ها مؤثر نیفتاد و فقط خراشی ایجاد کرد.
ضارب ناصر فخرآرائی ظاهرا خبرنگار روزنامه پرچم اسلام ولی عضو حزب توده ایران بود.
شاه در آن روز طبق معمول سنواتی قصد شرکت در جشن دانشگاه را داشت.
گارد محافظ شاه با شلیک گلوله، ضارب را از پای در آوردند.
به همین علت چند روز بعد حزب توده غیر قانونی اعلام شد.
(روزشمار تاریخ ایران، باقر عاقلی ج اول)