صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : احمد هاشمی و فامیلی مستشاران دادگاه استان مرکز

تاریخ سند: 6 اردیبهشت 1352


موضوع : احمد هاشمی و فامیلی مستشاران دادگاه استان مرکز


متن سند:

به : 312 از : 20 ه 12 شماره : 955 /20 ه 12 نامبردگان بالا در یک جلسه دید و بازدید خانوادگی اظهار داشتند دکتر میناچی مقدممقدم، 2 وکیل دادگستری و گرداننده حسینیه ارشاد به آنها گفته است که ساواک علاقمند است حسینیه ارشاد مجددا برنامه های سخنرانیش را تعقیب کند منتهی دکتر علی شریعتی در آنجا نقشی نداشته باشد.
دکتر میناچی نیز از اینکه دکتر شریعتی نقشی نداشته باشد مخالف است زیرا نمی خواهد حسینیه ارشاد مثل سایر حسینیه ها به مجلس روضه خوانی تبدیل شود.
دکتر هاشمی اضافه کرد اخیرا اوقاف می خواهد وجوهی را که مردم بابت خمس و زکوۀ به علماء قم می دهند کنترل و حوزه علمیه قم را نیز قبضه کند در حالی که این کار محال است.
نامبرده ادامه داد دکتر آزمون1 سرپرست اوقاف از توده ایهای داغ است که سالهای قبل در پاریس تبلیغ مرام کمونیستی می کرد و اکنون هم به مرام خود باقی است وی منتظر فرصت می باشد.
بستن بعضی مساجد و کنترل و دخالت در حوزه های علمیه نیز از افکار کمونیستی او می باشد.
نظریه شنبه : نظری ندارد.
نظریه سه شنبه : به صحت گزارش شنبه اعتماد حاصل است.
ضمنا تحقیق پیرامون مفاد فوق به حفاظت شنبه لطمه می زند.
سپاهی نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه مورد تأیید است.
دانشور دایره بررسی به آقای وثوقی 6 /2 در گزارش روزانه درج گردید ـ 11 /2 /51

توضیحات سند:

1ـ منوچهر آزمون در سال 1309 در تهران بدنیا آمد.
دوره تحصیلات ابتدایی و متوسطه را از 1316 تا 1320 در دبستان خرد (خیابان منیریه خیابان منیریه، 2)، از 1321 تا 1323 در دبستان نشاط (خیابان امیریه)، از 1323 تا 1327 در دبیرستان رازی و 1327 تا 1330 در دبیرستان دارائی دبیرستان دارائی، 2 طی کرد.
او سپس در کنکور اعزام محصل به خارج شرکت نمود و برای ادامه تحصیل راهی آلمان غربی شد.
اقامت آزمون در بخش غربی آلمان دیری نپایید در سال 1331، به دلیل مشکلات مالی دولت موقت، ارز تحصیلی دانشجویان اعزامی قطع شد و آزمون به ناچار در کارخانه دویتس به کار تراشکاری پرداخت و مدتی بعد به شهر لایپزیک در آلمان شرقی رفت؛ به شهری که از سال 1336 به مرکز فعالیت رهبری حزب توده بدل گردید.
منوچهر آزمون در سال 1332، یعنی در آستانه عزیمت به لایپزیک، «از کارگردانان اصلی» دانشجویان توده ای در شهر کلن بوده و در فستیوال جوانان کمونیست در وین شرکت کرده، و به اعتراف سیروس شوقی، از اعضای حزب توده، در سال 1955 در فستیوال ورشو نیز حضور داشته است.
پیشینه گرایش آزمون به حزب توده پیش از این تاریخ برای ما روشن نیست.
آزمون در سپتامبر 1957/ شهریور 1336 دانشنامه دکترای خود را از رشته اقتصاد سیاسی از دانشگاه لایپزیک دریافت داشت.
(او در این دوران، دوره های تخصصی فلسفه مارکسیستی و اصول سازمانی احزاب کمونیست را نیز در دانشکده کارل مارکس طی کرده بود)، و به شهر توبینگن در آلمان غربی مراجعت نمود.
فعالیت آزمون از مهر ماه 1336 یعنی یک ماه پس از بازگشت او از لایپزیک در ایستگاه ساواک در آلمان غربی، به نام مستعار «خوش نقش» است که حدود یک سال بعد شکل رسمی و اداری یافت.
در این دوران، ارتباط آزمون با سرهنگ عباس آیرن لو، نماینده ساواک در آلمان غربی و سرتیپ علوکیا، قائم مقام ساواک برقرار بود.
از سال 1339 ارتباطات نامرئی و فعالیتهای مرموز آزمون در محافل دانشجویان ایرانی، حداقل در حد شایعه شناخته شده بود.
قاعدتا همین مسئله سبب شد که او مدت کوتاهی بعد به تهران منتقل شود.
منوچهر آزمون در 5 آوریل 1957، یعنی در آستانه عزیمتش به آلمان غربی با یک خانم اهل آلمان شرقی متولد لایپزیک به نام کارین فومیستر ازدواج کرد و یک سال بعد از او صاحب دختری شد به نام مریم (یا کارنلیا).
در پی بازگشت آزمون به ایران این ازدواج به متارکه انجامید.
آزمون در ایران در سال 1341 با خانم شهناز مستوفی ازدواج کرد.
آزمون در 10 اردیبهشت ماه 1340 به تهران آمد و هشت روز بعد برای «طی دوره توجیه و حفاظت» به دانشکده ساواک معرفی شد و در 16 خرداد برای کار به اداره کل هفتم (بررسی اطلاعات خارجی) اعزام شد.
او در این اداره کل، تحت مسئولیت فردی به نام طباطبایی در بخش کمونیسم بین الملل به کار پرداخت.
همکار دیگر آزمون در این بخش، که تنها دو کارمند داشت، شهابی بود.
از همان نخستین روزها درگیری آزمون با دستگاه اداری ساواک نیز آغاز گردید.
او از 31 شهریور ماه 1341 در شغل سازمانی رئیس بخش کمونیسم بین المللی قرار گرفت.
ولی این امتیاز برای آزمون ارضاء کننده نبود، آزمون برای نخستین بار از امکان استعفای خود سخن به میان می آورد.
به نظر می رسد که طرح مؤدبانه احتمال استعفا از سوی وی حرکتی سنجیده باشد در جهت تحقق خواست هایش، واکنش ساواک در قبال اظهارات آزمون به ماهوتیان، انتقال وی از سازمان اطلاعات خارجی ساواک به اداره کل آموزش در اولین ماه 1342 بود.
در این اداره کل آزمون با رتبه 2 و مقام 9 در شغل استاد کمونیسم گمارده شد.
در 23 بهمن ماه 1342 مدیرکل آموزش آزمون را به این علت که «وظایف مرجوعه» با نهایت علاقه انجام داده و دروس مربوطه را در دوره های آموزشی به بهترین وجهی تدریس نموده» مورد تشویق کتبی قرار می دهد.
او در این دوران آزمون را به تألیف کتابی در زمینه کمونیسم تشویق می کند جلد اول این کتاب با عنوان دنیای کمونیسم در نیمه سال 1343 به پایان می رسد و در 3 آبان 1343 اداره کل آموزش از نصیری رئیس ساواک تقاضای تشویق آزمون را می کند و به دستور نصیری به میزان یک ماه حقوق به آزمون پاداش داده می شود.
طغیان آزمون آغاز می شود و البته تا حدودی نیز محق است؛ زیرا هنوز مدرک دکترای او مورد تأیید وزارت فرهنگ قرار نگرفته! در 14 آذر ماه مدرک دکترای آزمون از دانشگاه لایپزیک در جلسه 1106 شورای عالی فرهنگ مورد رسیدگی قرار گرفت و «ارزش تحصیلات مشارالیه، دکترا در اقتصاد شناخته شد.
» آزمون کاریریستی بود که «رشد» را تنها ارتقاء هر چه سریعتر در هرم دیوان سالاری می دید و نه در تعمیق تخصص.
او در وانفسای فقر دانش سیاسی کارگزاران درجه اول رژیم پهلوی خود را سزاوار مقامات عالی می دانست و تمکین به کار کارشناسی و تداوم حضور در سازمان که آرزوهای بلند او را در نیل به قله ها به بند می کشید برایش زجر آور بود.
او در 29 مرداد 1346 «به علت عدم توجه به خواسته هایش» مجددا تقاضای انتقال به «یکی از وزارتخانه های اطلاعات، آبادانی و مسکن، یا نخست وزیری» و یا پذیرش استعفایش را ارسال داشت.
پاسخ منفی فردوست این بار تهدیدآمیز بود : «به او بگوئید استعفا به نفع او نیست.
» ظاهرا فردوست بازنده است.
میان نصیری رئیس ساواک و رضا قطبی سرپرست سازمان تلویزیون ملی ایران مذاکرات شفاهی صورت می گیرد.
در 2 آبان 1346 قطبی طی نامه ای به نصیری درخواست می کند که آزمون برای تصدی «سمت مشاور عالی سرپرست تلویزیون به منظور نظارت بر برنامه های اجتماعی و سیاسی» به این سازمان مأمور به خدمت شود.
و نصیری برخلاف رویه معمول که در حوزه مسئولیت فردوست دخالت نمی کرد رأسا موافقت می کند.
فعالیت آزمون در سازمان تلویزیون بیش از 4 ماه به درازا نکشید.
او با اهرم «روابط محفلی» که بازار آن در آن روزها گرم بود و از طریق دوست خود با جواد منصور برادر حسنعلی منصور و وزیر اطلاعات در 29 فروردین 1347 به سمت رئیس کل خبرگزاری پارس منصوب شد.
مدت کوتاهی در خرداد 1347 آزمون تلاش دیگری را آغاز کرد؛ قطع آخرین بندهای اداری که او را به ساواک پیوند می داد آزمون بهره خود را از ساواک برده بود و اکنون هر رشته اتصالی بدان برایش مزاحم و آزار دهنده بود.
آزمون در 20 شهریور 1347 از ساواک به وزارت اطلاعات منتقل و در سمت معاون فنی این وزارتخانه مستقر شد.
منوچهر آزمون در اول خرداد ماه 1350 به معاونت وزارت کشور و مدت کوتاهی بعد در 23 شهریور همان سال به معاونت نخست وزیر و ریاست سازمان اوقاف منصوب شد.
در این سالها فعالیت آزمون در حزب ایران نوین نیز ادامه داشت.
در دیماه 1350 او برای خود در این حزب دسته ای داشت که به طور عمده در حوزه 175، حوزه تحت مسئولیت او تمرکز یافته بود.
در 25 آذر ماه انتخابات هیئت اجرایی برگزار شد و منوچهر آزمون با بیشترین رأی در صدر لیست اعضای جدید هیئت اجرائیه قرار گرفت.
در انتخابات دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی (30 خرداد 1354) به عنوان نماینده اول تهران به مجلس راه یافت.
منوچهر آزمون در 18 آبان ماه 1355 به سمت وزیر کار و امور اجتماعی منصوب شد.
بیش از یک سال از وزارت آزمون نگذشته بود که دولت امیرعباس هویدا سقوط کرد و در 16 مرداد ماه 1356 جمشید آموزگار به نخست وزیری رسید.
با اوجگیری حوادث انقلابی و صعود دولت «آشتی ملی» جعفر شریف امامی، منوچهر آزمون در 5 شهریور 1357 به عنوان وزیر مشاور در امور اجرایی به دولت راه یافت.
او در این سمت به تحرکات وسیعی دست زد تا شاید اعتماد مردم را به رژیم جلب کند و زمانی که بی نتیجه بودن اقدامات خود را دریافت در 5 آبان استعفا داد و چند روز بعد در 9 آبان ماه تأسیس حزب «اتحاد خلق ایران» را اعلام داشت.
این دوره جدید از زندگی سیاسی آزمون دیری نپائید.
او مدت کوتاهی بعد قربانی یک تاکتیک فریبکارانه محمدرضا پهلوی شد که برای نجات تاج و تخت خود جمعی از بدنام ترین چهره های رژیم را به عنوان عوامل اصلی نارضایتی مردم به زندان افکند.
آزمون در 16 آبان ماه توسط فرمانداری نظامی تهران و حومه دستگیر شد و به زندان دژبان مرکز تحویل گردید.
او در واپسین ماههای حیاط رژیم پهلوی در زندان بود و نخستین روزهای پیروزی انقلاب در 20 فروردین ماه 1358 به همراه جمعی دیگر از بلندپایگان رژیم پهلوی اعدام شد.
(خلاصه مقاله آرزوهای پایان ناپذیر، مطالعات سیاسی، کتاب دوم پائیز 1372)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک صفحه 339

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.