تاریخ سند: 29 خرداد 1352
[موضوع:] شیخ هادی مروی
متن سند:
[از:] 6 ﻫ 1 [تاریخ:]29 /3 /1352
[به:] 312 [شماره:] 38144/ ﻫ 1
[موضوع:] شیخ هادی مروی
ساعت 00 18 روز 26 /3 /52 سروان ملکی رئیس اطلاعات شهربانی به مدرسه علمیه قائمی وارد و در اطاق اختصاصی با قائمی مشغول صحبت بودند و شیخ هادی مروی و سید حسین شریعتی و سپس چند نفر دیگر در جمع بودند شیخ مروی اظهار داشت گویا سروان ملکی آمده تعهدی از من دریافت یا اینکه میخواهد بگوید که من ممنوعالمنبر هستم. اضافه کرد تعهد که به هیچ نحو نخواهم داد اگر مانع منبر رفتن من شدند به قم مراجعت مینمایم منتهی امشب ...[ناخوانا] آنچه دلم میخواهد درباره روسای ادارات میگویم. در سالهای پیش رئیس سازمان امنیت جزیره خارک از من خواست که در بیست و یکم فروردین برای شاه دعا کنم گفتم اگر در اینجا به شاه دعا کنم در قم بین 13000 نفر روحانی و طلاب انگشتنما میشوم و سلطنت کاری میکند که انسان حتی به برادرش و پدرش رحم نکند و چند وقت پیش در قم در مجلس ترحیم یک نفر طلاب منبر رفتم در زمینه اینکه دولت و دستگاه نمیتواند آزادی را از روحانیت بگیرد و از این مطالب در آن مجلس بیان داشتم و اکنون فکر میکنم همان موضوع باعث شده که از تهران دستور دادهاند مانع منبر رفتن من شوند برای اینکه بعد از آن جریان در اهواز و محلات مانع منبر رفتنم شدند و لکن در نهاوند شخصی که مرا دعوت کرده بود برای اینکه مانع نشوند اسم مرا عوضی بیان داشته بود گویا به شهربانی گفته بوده بنام شیخ علی دلفانی (ارنانی) و به این اسم در آنجا منبر رفتم و در خاتمه اظهاراتش گفت اگر این ادامه پیدا کند و مانع منبر رفتن من شوند از لباس روحانی خارج و دین خود را حفظ میکنم سپس شیخ شریعتی گفت چند سال پیش هم در آبادان مرا به سازمان امنیت بردند پس از اینکه یک سری مطالب توهینآمیز به من گفتند و هر کاری کردم مرا پیش تیمسار خاوری ببرند قبول نکردند و بعداً هم شروع به جسارت کردن به خمینی و من خیلی ناراحت شدم بنابراین نباید زیاد با افراد شهربانی و سازمان امنیت تند رفت. در این بین رئیس اطلاعات شهربانی از اطاق قائمی خارج شده و مروی را خواست و چند دقیقهای خصوصی با وی صحبت کردند و بعد معلوم شد که موضوع اخذ تعهد از او بوده است و مواردی که با سروان ملکی صحبت کرده بودند برای شریعتی نیز تعریف کرد و گفت منتظر میمانم تا مکارم شیرازی بیاید اگر از او تعهد نگرفتند تلفنی حرفهای توهینآمیز به آنها میگویم و بعد میروم و سپس شروع کرد به توهین کردن به رئیس سازمان امنیت و شهربانی و دولت و حکومت و پس از آن آمد پیش قائمی موضوع را با وی در میان گذاشت و قائمی عکسالعملی نشان نداد1 و موقعی [که] مروی توهین به مقامات دولتی میکرد سید حسین شریعتی نیز به سازمان امنیت و شهربانی توهین کرد البته قائمی در آن موقع حضور نداشته است.
نظریه شنبه: شیخ مروی و شریعتی به طوری که قبلاً نیز گزارش شده در مجالس خصوصی مطالبی انتقادی و توهینآمیز بیان مینمایند لکن در مجالس عمومی از ترس جرأت این کار را ندارند.
نظریه یکشنبه: با توجه به سابقه نامبردگان اظهارات فوق از جانب آنان (مروی و شریعتی) بعید به نظر نمیرسد و مراقبت از اعمال و رفتار مشارالیه هم در مدت اقامت در آبادان به عمل میآید.2
حقانی
نظریه سهشنبه: نظریه یکشنبه مورد تائید است. پردیس
نظریه جمعه: نظریه یکشنبه مورد تائید است. اوحدی
توضیحات سند:
1. اینگونه رفتار آیتالله قائمی حاکی از آن است که ایشان نسبت به وجود منبع ساواک در اطراف خود یقین داشته است.
2. آقای هادی مروی(ره) در جلسه فاتحه آیتالله قائمی در مسجد سیِّد اصفهان منبر رفتند و گفتند من در خارک منبر میرفتم شبی بر علیه دستگاه صحبت کردم و مرا گرفتند و به آبادان تبعید کردند در آبادان بودم که آقای قائمی به من گفتند شما شب در مسجد ما منبر بروید من گفتم من ممنوعالمنبرم گفتند من به شما میگویم منبر بروید و من چندین شب منبر رفتم و ایشان به من فهماندند که چقدر دستگاه طاغوت و احکامش پوشالی است.
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 285