صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: گزارش بازجویی

تاریخ سند: 1 مهر 1352


موضوع: گزارش بازجویی


متن سند:

موضوع: گزارش بازجویی
1 /7 /52

الف - مشخصات متهم
علی آقا فرزند ابوالحسن شهرت حمزه‌ای دارنده شناسنامه شماره ۱6۰ صادره از اسدآباد متولد سال ۱۳۲5، محل تولد اسدآباد، شغل کتابفروش نشانی محل کار اسدآباد، بلوار آریامهر کتابفروشی سید جمال‌الدین، دارای عیال و یک فرزند، دین اسلام، مذهب شیعه اثنی عشری، تبعه دولت شاهنشاهی ایران و خدمت نظام وظیفه عمومی را انجام نداده است: ساکن اسدآباد (همدان) خیابان تویسرکان کوچه مردید پلاک 24 و فاقد سابقه محکومیت کیفری و اتهامی از نظر ضدامنیتی می‌باشد.
پ - موضوع اتهام:
اقدام علیه امنیت کشور.
ت- گردش کار:
به دنبال کشف یک شبکه برانداز و خرابکار وابسته به گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران در تهران و شهرستان همدان که اعضا آن اقداماتی به نفع گروه مزبور در زمینه تهیه اسلحه و مواد منفجره از داخل و خارج کشور و خرابکاری در اماکن عمومی و سینماها و شناسایی شخصیت‌های مملکتی به منظور ربودن و ترور و همچنین سرقت بانک‌ها و مؤسسات خصوصی انجام داده‌اند و دستگیری اعضا آن و انجام تحقیقات از آنان مشخص گردید یاد شده فوق ضمن تماس و ارتباط با افراد گروه مورد بحث فعالیت‌هایی نیز به نفع گروه داشت که بدین سبب دستگیر و برابر قرار بازداشت مورخ 2 /5 /52 صادره از شعبه 5 بازپرسی دادستانی ارتش بازداشت و قرار صادره به رویت مشارالیه رسیده و نسبت به آن اعتراضی ننموده است.
ث- خلاصه اظهارات متهم:
متهم فوق‌الذکر در تحقیقات معموله ضمن اشاره به تعصبات مذهبی خویش و خانواده اظهار می‌دارد حدود سه سال است که در اسدآباد همدان اقدام به تشکیل جلسه مذهبی با شرکت عده‌ای از جوانان دانش‌آموز نموده که در جلسات متشکله ضمن تلاوت کلام‌اله مجید و قرائت اشعار مذهبی پیرامون مسائل دینی مذاکره و مقالاتی نیز توسط افراد شرکت‌کننده تهیه و خوانده می‌شود و با دریافت مبلغ ناچیزی از حاضرین کتابخانه کوچک دایر گردیده که مردم می‌توانند از آن استفاده نمایند، خود من حدود پنج سال است که کتابفروشی باز کرده‌ام که کتب مختلف از جمله کتاب‌های مذهبی را به فروش می‌رسانم بدین علت با افراد و اشخاص مختلف و مکان‌های زیاد از جمله دارالتبلیغ قم و شرکت انتشار مکاتبه و مراوده دارم حدود دو یا سه ماه قبل چند جلد کتاب دکتر شریعتی را تهیه تا در اسدآباد به فروش برسانم و از سال ۱۳4۷ با شخصی به نام محمدصالح مدرسه‌ای (وی از افرادی می‌باشد که فعالیت‌هایی به نفع گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران داشته که دستگیر شده است) که در اسدآباد مشغول تدریس بود و در منزل شیخ کاظم حمزه‌ای سکونت داشت آشنا شدم با او درباره مسائل دینی مذاکره می‌کردم و توسط مشارالیه با شخصی به نام هادی روشن روانی (مشارالیه از افراد فعال گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران بوده که دستگیر شده است) دوست گردیدم و با آنها پیرامون اعتقادات مذهبی و وضع حسینیه ارشاد و دکتر شریعتی بحث و گفتگو می‌شد ضمناً سال قبل در اسدآباد سینمای تابستانی احداث شده بود که مقابل مسجد قرار داشت هنگامی که بنای ساختمان سینما ساخته می‌شد محمدصالح مدرسه‌ای ضمن مراجعه به شیخ کاظم حمزه‌ای (از روحانیون اسدآباد همدان می‌باشد) اظهار داشت باید اقدامی‌کرد تا این سینما روبروی مسجد ساخته نشود تا اینکه روزی در یک مذاکره خصوصی با شخصی به نام قدرت‌اله سالمی که از بستگان من نیز می‌باشد و در جلسات ضدبهائیت شرکت می‌کردیم شنیدم که می‌گفت من یک شب می‌خواستم سینما را آتش بزنم و برای این کار هم حصیرهای سمت خیابان سینما را در نظر گرفتم و رفتم و کبریت کشیدم ولی آتش نگرفت مشغول آتش زدن بودم که متوجه آمدن شخصی شدم و فرار کردم لکن این موضوع (منظور متهم آتش زدن سینما می‌باشد) طور دیگری بین صالح مدرسه‌ای و روشن روانی وانمود شده بود که من قصد آتش زدن سینما اسد‌آباد را داشتم و من با شخصی به نام آزادیان (منظور متهم آزادیان از افرادی که فعالیت‌های به نفع گروه به اصلاح مجاهدین خلق ایران داشته و با اغلب افراد وابسته به گروه مزبور مرتبط بوده است که از اهالی همدان می‌باشد) در جلسه‌ای که فقط شش نفر (من، محمود حمزه‌ای، قدرت سالمی، حاجی رضا صالحی، حجت‌اله نجاتی و محمدنبی قهرمانی) تحت عنوان ضد‌بهائیت داشتیم شرکت و مطالبی در زمینه مبارزه مسلمین با افراد بهائی می‌گفت که ما هم جزواتی تهیه و در جلسه بعدی ارائه می‌نمودیم این جلسه وابسته به جلسات ضد بهائیت آقای ؟ بود (جلسات حاج ؟ تحت عنوان انجمن‌های ضد‌بهائیت تشکیل می‌گردیده که اغلب افراد ناراحت ضمن شرکت جوانان را منحرف و مطالبی خلاف مصالح عالیه کشور می‌گفتند) که یکبار هم از همدان به اصفهان دعوت شدیم و رفتیم اما درباره کتب و عکس خمینی و نوار باید عرض کنم که کتاب‌ها را من بدون اطلاع تهیه کردم و عکس خمینی نیز در بین کاغذهای باطله بوده و شخصاً از آقای گلپایگانی تقلید می نمایم. با اینکه اعمالی را بدون اطلاع مرتکب شدم حال پشیمان هستم و تقاضای عفو می‌نمایم.
نظریه
با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و مدارک مکشوفه از متهم فوق‌الذکر، ارتباط وی (علی آقا حمزه‌ای فرزند ابوالحسن) که افرادی متعصب و دارای افکار افراطی است با افراد وابسته به گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران (از جمله محمد صالح مدرسه‌ای و هادی روشن روانی) محرز و مسلم است که در بازجویی‌های معموله کتمان حقیقت نموده که اینک که پرونده امر تکمیل گردیده در صورت تصویب مقرر فرمایند جهت هرگونه اقدام قانونی به اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی ارسال گردد.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان همدان، کتاب اول صفحه 372




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.