صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : سخنان آقای کفعمی

تاریخ سند: 25 اردیبهشت 1343


موضوع : سخنان آقای کفعمی


متن سند:

سخنان آقای کفعمی در تکیه سیستانی‌ها در شب 25 /2 /43 که خلاصه آن رویت شده که هارون‌الرشید1 دو پسر داشت به نام های مامون2 و امین3 برای آن که این دو پسر را امتحان کند و ببیند کدامیک با هوش‌تر هستند یک شب که ساعت از نیمه گذشته بود مامون4 را خواست و به او گفت که سه حاجت از من بخواه مامون که با لباس خواب و قیافه خواب‌آلود آمده بود بدون هیچ گونه فکری گفت که فلان اسب شکاری و فلان سگ تازی و فلان کنیز را به من بده هارون‌الرشید پس از برآورده کردن حاجت پسر اولش او را مرخص و بلافاصله امین را خواست این بار امین با لباس جنگ و رزم بلافاصله حاضر شد و هارون‌الرشید به او گفت که سه حاجت از من بخواه امین پس از تفکر بسیار گفت که (از این قسمت دقت بیش‌تری شود) ای پدر حاجت اول من این است که وضع سربازخانه‌ها و سربازها بسیار بسیار بد و افسران آن‌ها دزد و دقل [دغل] هستند.
(عیناً سخنان واعظ تکیه بر این کلمات داشت) و هیچ به وضع سربازها نمی‌رسند و وضع مرزبانی‌های مملکت که به دست آن‌ها می‌باشد روز به روز خراب و خراب‌تر می‌شود می‌خواهم که فرماندهی این قسمت را به من بدهی و اما حاجت دوم من این است که وضع مالیاتی مملکت که خون و رگ‌های این مملکت است رو به زوال می‌رود و عده‌ای از بازرسان خون مردم را می‌مکند و هیچ گونه درآمدی برای خزانه درست نشده است خواستم که حاجت دوم مرا هم برآورده نموده و امین این قسمت را هم به عهده من واگذار نمائی حاجت سوم من این است که وضع زندان‌ها بسیار خراب و عده‌ای بی گناه و با گناه در کنار هم در این زندان‌ها جای دارند که به هیچ وجه شایسته نیست این طور باشد چرا عده‌ای را به زور که هیچ گناهی ندارند در این زندان‌ها نگه داشته‌اند.
می‌خواستم که حاجت سوم مرا هم برآورده نموده ریاست این قسمت را هم به عهده من بگذاری.
تذکرات لازم به آقای کفعمی داده شده است که در بالای منبر مطالب بر خلاف مصلحت نگوید به پرونده نامبرده الصاق گردد.

توضیحات سند:

1.
ابوجعفر هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی (خلافت – 193 170ﻫ .
ق) فرزند مهدی قریشی هاشمی بود که در سال 145 ﻫ .
ق در شهر ری (مادرش کنیزی به نام خیزران بود) بدنیا آمد، بعد از مرگ برادرش هادی در سال 170 هـ .
ق در 26 سالگی و بنا به وصیت پدرش (مهدی) به عنوان خلیفه با وی بیعت شد .
او در این مدت درگیریهای مختلفی با علویان داشت و در موارد متعددی به آزار و کشتار آنان اقدام کرد.
خلافت هارون همزمان با امامت امام هفتم شیعیان حضرت امام موسی کاظم (ع) بوده است که امام معصوم شیعه به بهانه های مختلف و به کرات توسط این خلیفه جبار زندانی و نهایتا نیز در سال 183 هـ .
ق در زندان هارون به طرز مشکوکی به شهادت رسید.
بطور کلی اعمال فشارهای هارون نسبت به شیعیان قابل قیاس با دوره های پیشین نبوده و به لحاظ گستردگی و شدت، باید با دوره هایی مانند دوران متوکل مقایسه شود.
ضمن اینکه هارون مشهورترین خلیفه عباسی بوده، بطوری که عصر خلافت هارون را دوران طلایی حکومت عباسی تلقی کرده اند.
همچنین دوران خلافت هارون را دوران تبلور اقتدار خلافت عباسی در مقابله با امپراتوری روم دانسته‌اند.
هارون بدلیل نگرانی از حکومت بعد از خودش، تا 3 خلیفه بعد از خود را بعنوان ولایتعهدی (شامل فرزندانش به نام های محمد امین، عبدا.
.
مامون و قاسم یا موتمن) انتخاب و برای آن‌ها بیعت گرفت و نهایتا در سال 193 هـ .
ق در حالیکه برای جلوگیری از شورش رافع بن لیث به قصد خراسان از بغداد بیرون آمده بود پس از رسیدن به طوس در اثر درد شدید شکم مرد.
2.
ابو جعفر عبدالله مامون هفتمین خلیفه عباسی (خلافت از 198 – 218 هـ .
ق ) فرزند هارون الرشید قریشی هاشمی بود .
مامون در سال 170 هـ .
ق (مادرش کنیزی به نام مراجل بادغیسی و ایرانی بود) متولد شد.
وی 13 ساله بود که پدرش او را به ولیعهدی انتخاب نمود.
در سال 198 هـ .
ق پس از شکست سپاه امین، در شهر ری مردم با مامون به عنوان خلیفه بیعت کردند و در سال 204 هـ .
ق برای بدست گرفتن مرکز خلافت عباسی وارد بغداد شد.
مامون مردی سیاست باز وکینه توز بود اما هیچگاه غضب و عداوت خود را آشکار نمی نمود.
او از کودکی شیفته خواندن بود و دانش را دوست داشت و به گسترش آن علاقه مند بود به همین جهت دوران این خلیفه از پیشرفته ترین دوران علمی عصر اول عباسی به حساب می آید.
خلافت مامون همزمان با امامت امام هشتم شیعیان حضرت امام رضا (ع) بوده است.
مامون بنا به دلایلی دستور به آوردن امام رضا (ع) از مدینه به مرو داد که پس از اصرار زیاد نهایتا امام را توسط مامور از مسیر بصره و فارس به مرو آوردند (امام در این سفر هیچکدام از اعضای خانواده را به همراه نیاوردند) و در مرو مامون پیشنهاد ولیعهدی را به امام دادند که در ابتدا امام نپذیرفتند اما نهایتا بعد از دو ماه جر و بحث به اصرار و اجبار بصورت مشروط پذیرفتند که با گذشت زمان و درخشش امام در بین عالمان و مردم مامون وجود مبارک امام را تحمل ننمود و با نیرنگ و تزویری که داشت امام را مسموم و به شهادت رساند.
مامون سرانجام در سال 218 هـ .
ق مرد و برادرش معتصم جانشین وی گردید.
3.
ابو موسی محمد امین ششمین خلیفه عباسی(دوران خلافت از 193تا 198 هـ .
ق) فرزند هارون الرشید بن مهدی بن منصور، هاشمی عباسی بود.
امین در سال 170 هـ .
ق در رصافه (مادرش ام جعفر، زبیده دختر جعفر بن منصور ) متولد و بعد از مرگ پدرش و به توصیه او، بعنوان خلیفه با وی بیعت شد اما پس از خلافت بر اثر اختلافی که بین او و برادرش مامون (در خراسان) ایجاد شد، نهایتاً منجر به درگیری نظامی لشکر این دو برادر بر سر خلافت وحکومت گردید و بدلیل پیروزی سپاه مامون در جنگ نظامی، در شهرهای ری و همدان لشکریان مامون راهی بغداد (مرکز خلافت عباسی) گردید و این شهر را ابتدا محاصره و سپس با ورود به داخل شهر امین را دستگیر و زندانی کرد که عده ای از سپاهیان خراسانی به زندان او هجوم برده و او را کشتند.
4.
در این سند خصوصیات امین و مامون توسط گزارشگر ساواک جابجا ذکرشده است.

منبع:

کتاب آیت‌الله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 95


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.