بیوگرافی محمدعلی شریفی
بیوگرافی محمدعلی شریفی
متن سند:
محمد علی شریفی سن در حدود 58 سال متوسط القامه اهل قریه لشت نشاء رشت (که اکنون 6 دانگ این قریه متعلق به خانم فخرالدوله مادر دکتر علی امینی وزیر اقتصاد و ابوالقاسم امینی است) مادر شریفی که نسبتا زیبا بوده پس از شوهر کردن و چند ماهی بود که شریفی را آبستن بود از شوهر خود کناره گیری و با شخصی موسوم به صارم السلطان ازدواج کرد.صارم السلطان خود نیز اهل همان قریه و در دستگاه میرزا علیخان امین الدوله (پدر بزرگ امینی ها) زندگی می کرد و به واسطه زیبایی خیره کننده ای طرف توجه مرحوم مظفرالدین شاه نیز بود.
صارم السلطان چون از این زن اولاد ذکور نداشت به این جهت محمدعلی را مثل فرزند خود می دانست.
محمدعلی جز مختصر سوادی که آن هم در نزد طالقانی ها و در دهات آموخته معلومات دیگری ندارد.
مدتها در قریه مزبور و گاهی در رشت بسر می برد در جوانی شغلی نداشت.
مقارن سال 1300 شمسی و مواقعی که انقلابات گیلان رو به خاموشی میرفت.
جمعیت ظاهرا ادبی به نام جمعیت فرهنگ در رشت به دست اشخاص زیر تشکیل شد.
1ـ کریم کشاورز 2ـ حسین جودت (کارمند فعلی اداره ساختمان وزارت فرهنگ) 3ـ حسین نیک روان کرمانی مدیر روزنامه صورت 4ـ دایی کمایشی تبریزی 5 ـ محمدخان قزوینی دبیر تاریخ و جغرافیا (که در رشت به دست سربازان هندی کشته شد) 6ـ شیبانی دبیر ادبیات (که چند سالی است فوت کرده) که دارای قریب 50 نفر عضو بود.
و این اولین جمعیتی است که کم کم توسط تشکیل دهندگان اولیه به طرف کمونیزم کشیده شدند.
و هنوز تمام افراد سابق این جمعیت از باوفاترین و متعصب ترین افراد مؤثر حزب توده فعلی هستند که به غیر از اسامی بالا اسامی بعضی دیگر از آنها از این قرار است.
1ـ حسین شهرستانی عضو وزارت دارایی 2ـ اسماعیل شبرنگ عضو شرکت لوان تور 3ـ محمدعلی شریفی کارمند فعلی وزارت دارایی 4ـ علی کباری 5ـ فریدون کشاورز 6ـ جلال شیرین لو (جزو هیئت اقتصادی و اخیرا به مسکو هم رفته) 7ـ حسین مینوی عضو کارگزینی وزارت دارایی این جمعیت که ظاهرا ادبی و باطنا چپی بوده ابتداء امر در انتخاب اعضاء دقت مخصوصی داشتند به این معنی که آنچه جوان ناراضی از اوضاع بود بدور خود جمع می کرد و چون مختصر املاک صارم السلطان را که در قریه لشت نشاء بود مرحوم محسن امینی پسر علیخان امین الدوله و پدر آقایان (دکتر علی امینی و ابوالقاسم امینی) به عنف خریداری کرده بودند به این جهت محمدعلی شریفی نیز به عضویت جمعیت فرهنگ پذیرفته شد و این جمعیت برای محمدعلی شریفی امتیاز روزنامه ای را دست و پا کرد که موسوم به پیک بود و روزنامه مزبور چند سال منتشر و بعدا به دست مرحوم سرلشگر محمدحسین ایرم فرمانده وقت ارتش گیلان توقیف گردید که دیگر منتشر نشد و در همین اوان چون هویت جمعیت فرهنگ نیز آشکار شده بود از تشکیل جلسات آنها جلوگیری به عمل آمد.
شریفی با دختر یکی از اهالی قریه لشت نشاءِ ازدواج و از آن زن دارای دختری شد که بعد این دختر را علی کباری به همسری خود برگزید (علی کباری جزو ده نفر محکومین به اعدام و در ردیف رضا روستا و دکتر فریدون کشاورز و دکتر رضا رادمنش و سایرین می باشد).
پس از آنکه وضعیت کشور ایران و مخصوصا ناحیه شمال بدست توانای اعلیحضرت فقید سر و صورتی گرفت محمدعلی شریفی سالها بیکار و در رشت و تهران بود و در وقایع و پیش آمد شهریور 1320 رسما وارد حزب توده و او را از تهران به رشت فرستادند کم کم او مسئول کمیته و رئیس تشکیلات حزب توده در گیلان شد و متینگ ها و اجتماع ها و تظاهرات را اداره می نمود و همیشه تماس او در رشت با قنسول شوروی موسوم به کراسنیخ و معاونش موسوم به ملنی کُف و همچنین با معاون دیگر قنسولگر شورویها اهل بادکوبه1 موسوم به نظرلی بود.
(گراسنیخ همان کسی است که دو سه ماه قبل از عزیمت پیشه وری به آذربایجان از رشت مامور قنسولگری آذربایجان شد و تا آخرین روز توقف و پایداری پیشه وری سمت قنسولگری در آذربایجان را داشت) پس از خروج قوای اجانب از کشور و جمع شدن بساط توده ایها محمدعلی شریفی به تهران آمد و با ثروتی که در مدت کم به هم زده بود به اتفاق دامادش علی کباری خانه ای در خیابان شاهرضا خریداری و در آنجا اقامت کرد.
او از دستیاران مهم و معتبر کریم کشاورز شد چندی در بازار به توصیه جمال شیرینلو نویسنده تجارتخانه بود و بعدا در دارایی کار دست و پا کرد.
فعلاً نیز از افراد با ایمان حزب توده و به طور قطع یکی از ارکان مهم آنان می باشد.
ارزش خبر موثق