تاریخ سند: 21 اردیبهشت 1344
بازجویی از محمدعلی منتظری
متن سند:
س ـ هویت خود را بگویید
ج ـ محمدعلی فرزند حسینعلی شهرت منتظری متولد سال 1323 در نجف آباد اصفهان شماره
شناسنامه 21636 صادره از نجف آباد مجرد با سواد تحصیلات علوم قدیمه در حدود خارج
خدمت سربازی را انجام نداده است شغل محصل علوم دینی محل سکونت قم مدرسه حجتیه
پارک چهارم حجره 12 فاقد پیشینه کیفری و سوابق اتهامی و یا دستگیری از طرف مقامات
انتظامی و نداشتن عضویت در دستجات مذهبی و یا سیاسی.
محمدعلی منتظری
س ـ چند سال است که از نجف آباد به قم آمده اید و در این مدت چه می کرده اید.
ج ـ در حدود شش سال داشتم که در نجف آباد به مدرسه رفتم و در حدود سه سال درس خواندم
بعد رفتم نزد یک نفر بنام چوپانی که کارگاه فلزکاری داشت و طرز ساختن قاشق را یاد گرفتم در
حدود سه سال هم نزد او بودم بعد تصمیم گرفتم نزد پدرم بیایم و درس بخوانم تقریبا هفت سال
قبل بود که به قم آمدم پدرم در قم مدرس است و در مسجد امام تدریس می کند مدت سه سال در
منزل پدرم در کوچه فرج پلاک 10 سکونت داشتم و نزد پدرم و عده دیگر به طور خصوصی درس
می خواندم در حدود چهار سال قبل بود که از منزل پدرم بیرون آمدم و در مدرسه حجتیه به
تحصیل پرداختم دوره اولیه تحصیلات دینی را تمام کردم و فعلاً مشغول تحصیل دوره خارج
هستم.
محمدعلی منتظری
س ـ از دوستان و آشنایان شما تا این تاریخ چه اشخاصی بازداشت شده اند.
ج ـ شیخ مروارید و املائی و آقای صدوق از آشنایان من در قم هستند که سال قبل در قم دستگیر
شده اند البته رابطه ای جز سلام علیک و اینکه در منبر او شرکت نموده باشم نداشتم املائی و
صدوق نیز طلبه بودند و اصفهانی و اغلب با هم می نشستیم و صحبت می کردیم حدود
صحبت های ما نیز امور دینی و مسائل فقهی بود.
محمدعلی منتظری
س ـ منسوبین شما دارای چه مشاغلی هستند.
ج ـ اکثرا در نجف آباد اصفهان یا کاسب هستند یا زارع و فقط پدرم در قم مدرس است برادرانم دو
تا هستند بنامهای احمد و سعید که به ترتیب سه و یک ساله هستند.
محمدعلی منتظری
س ـ شما چند وقت [است] از قم به تهران آمده اید و در تهران کجا اقامت دارید.
ج ـ دو سه روز به دهه محرم مانده بود که به تهران آمدم و در مدرسه مروی نزدیکی از طلبه های آنجا
بنام یبلّوئی هستم نامبرده در حدود سی سال دارد و در گوشه مدرسه مروی اطاق دارد و طلبه ها او را
می شناسند وقتی به تهران آمدم رفتم مدرسه مروی جائی نداشتم اتفاقا به این شخص برخورد کردم و
گفتم من جائی ندارم خادم گفت بروید نزد یبلوئی بالاخره پهلوی او ماندم و منظور من از آمدن به
تهران این بود که اولاً جائی را برای تبلیغ پیدا کنم تا در ایام محرم به تبلیغ بپردازم لکن موفق نشدم و
چون قبلاً در نجف آباد نزد جعفر امیدی1 که دانشجوی دانشکده معقول و منقول است درس
می خواندم و انگلیسی یاد می گرفتم گفتم این چند روزی نزد او مجددا انگلیسی یاد بگیرم.
محمدعلی منتظری
س ـ شما گفتید که تصمیم داشتید ده روز در تهران بمانید مگر در این مدت
می شود انگلیسی یاد گرفت.
ج ـ تا حدی می شود یاد گرفت.
محمدعلی منتظری
س ـ در این چند روز که در تهران بودید به کجاها رفتید.
ج ـ ابتدا نزد خودم انگلیسی می خواندم تا ساعت 9 صبح بعد به منبر آقای فلسفی در سرچشمه
می رفتم بعد دنبال فلسفی می رفتم بازار در آنجا صحبت ایشان را گوش می کردم بعد از صرف نهار
و خواب انگلیسی می خواندم و درس خودم را مطالعه می کردم.
محمدعلی منتظری
س ـ برابر گزارش مأمورین شما در دالان امین الملک شعارهائی داده و ایجاد
اخلال کرده اید جریان را توضیح دهید.
ج ـ بعد از فراغت آقای فلسفی از منبر گفتم به سلامتی بزرگ پرچمدار عالم تشییع حضرت آیت الله
العظمی آقای خمینی صلوات = و دیگر چیزی نگفتم علت این امر این بود که اولاً شاگرد ایشان
بوده و نزد ایشان درس می خواندم ثانیا مقلد ایشان هستم.
محمدعلی منتظری
س ـ گزارش مأمورین حاکیست که شما علاوه بر شعار فوق اظهار داشته اید
خدایا ترا به روز عاشورا و به این مصیبت عظمی دستهای ناپاکی را که دستور قطع
دست آیت الله خمینی را داده اند نابود کن.
ج ـ من اصلاً روحم از چنین شعاری اطلاع ندارد.
محمدعلی منتظری
س ـ ذیل اظهارات خود را گواهی کنید.
ج ـ امضاء می کنم.
محمدعلی منتظری
توضیحات سند:
1ـ فتح اله امید معروف به امید
نجف آبادی و امیدی فرزند
محمود در سال 1322 ش در
نجف آباد اصفهان به دنیا آمد.
پس از تحصیلات ابتدایی در
قصابی پدرش مشغول به کار شد
و در سال 1342 به اصفهان آمد
و در مدرسه جده بزرگ به
تحصیل علوم حوزوی پرداخت
و پس از دو سال، راهی قم شد.
البته در جایی دیگر نقل شده که
مشارالیه در سال 1335 به قم
آمده است.
امید نجف آبادی که به داشتن
لیسانس معقول و منقول در بین
طلبه ها شهره شده بود و به زبان
انگلیسی نیز آشنایی داشت، چند
بار در رابطه با فعالیت های خود،
به ساواک احضار شد و یک بار
نیز در سال 1344 به یک ماه
حبس تأدیبی قابل خرید محکوم
گردید.
او که در راستای تکثیر رساله
امام خمینی (ره) و کتب دکتر
شریعتی نیز تلاش هایی کرده
بود، در سال 1352 به سه سال
تبعید در بندر شاه محکوم گردید
و به علت سرپیچی از آن، در مهر
ماه، همان سال دستگیر و به یک
سال حبس جنحه ای محکوم و
در 18 /7 /53 آزاد شد.
ساواک در خصوص شهرت او به
داشتن لیسانس معقول و منقول
نوشته است :
«لیسانسیه معقول و منقول
نمی باشد، لکن در حسینیه ارشاد
عضویت دارد و به منظور شرکت
در جلسات آن به تهران می آید،
لذا طلاب تصور می کنند که وی
جهت تحصیل در دانشکده
معقول و منقول به تهران
می آید.
»
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام محمد منتظری به روایت اسناد ساواک صفحه 12