موضوع: ارتباط مشکوک
متن سند:
از: 14/ ﻫ تاریخ: 27 /3 /2537[1357]
به: 312 شماره: 233 /14ﻫ
موضوع: ارتباط مشکوک
در تاریخ 2 /3 /37 مشاهده شد که سیدحسن شاهچراغی1 فرزند سیدمسیح. حسین معلم2 و علی معلی3 داخل مغازه حاج محمد امیدوار نشسته و پس از چند لحظهای شاهچراغی و معلی به حسین معلم اظهار میدارند که تازه از قم به دامغان آمده که در این هنگام جوان چهارده یا پانزده سالهای به حسین معلم نزدیک که بعداً مشخص میشود که پسر مزبور فرزند سیدموسی تقوی4 میباشد که فعلاً به عنوان مهمان نزد حسین معلم است.
نظریه شنبه. از مفاد فوق چنین نتیجهای به دست میآید که آمدن حسن شاهچراغی. علی معلی و پسر حاج سیدموسی تقوی به نام سیدمحمد به دامغان، در روابط این عده باید وقایعی را به دنبال داشته باشد.
نظریه یکشنبه. خبر صحت دارد. ضمناً به شنبه آموزش داده شد که حتیالامکان بیشتر از پیش با آنها نزدیک و به موقع از فعل و انفعال آنها گزارش نماید. ضمناً در مورد حسن شاهچراغی. حسین معلم و تقوی نیز گزارشاتی به موقع به استحضار رسیده.
نظریه سهشنبه. وصول هرگونه خبری درباره نامبردگان به موقع به عرض خواهد رسید.
توضیحات سند:
_
1. حجتالاسلام سیدحسن شاهچراغی فرزند سیدمسیح در سال 1331ش در دامغان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دامغان گذراند و مدتی نیز در حوزه علمیه دامغان که پدرش نیز از مدرسان آن بود، مقدمات علوم دینی را فراگرفت. سپس به قم رفت و در مدرسه حقانی ادامه تحصیل داد و ضمن تحصیل به تبلیغ و فعالیتهای انقلابی در دامغان مشغول شد.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مشاورین شهید قدوسی، در دفتر دادستانی انقلاب به فعالیت مشغول شد و سپس به عنوان نماینده مردم دامغان به مجلس شورای اسلامی آمد. در سال 1361 ش مسئولیت مؤسسه کیهان را پذیرفت و در سال 1364ش، همراه با شهید محلاتی و گروهی دیگر، به علت حمله هواپیماهای عراقی به هواپیمایِ آنان، به شهادت رسید.
2. حسین معلم دامغانی در سال 1324 ش به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را از 5 سالگی در مدرسه منوچهری دامغان آغاز کرد و دوران متوسطه را در دبیرستان فردوسی سپری نمود. پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و به عنوان سپاه دانش به تدریس در روستاها مشغول شد و در سال 1344ش، پس از اتمام خدمت سربازی به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس در روستاهای زرگرآباد و غنی آباد مشغول شد. پس از مدتی به عنوان دبیر، در دبیرستانهای فردوسی و کوروش و دانشسرای مقدماتی تدریس نمود. در سال 1354ش در رشته حقوق دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. در سال 1356ش، همراه با دیگر معلمان مذهبی و انقلابی شهر، انجمن اسلامی معلمان دامغان را بنیان نهاد و همراه با شهید حجتالاسلام سیدحسن شاهچراغی به مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدت کوتاهی شهردار دامغان بود و سپس مسئولیت اداره آموزش و پرورش شاهرود را به عهده گرفت و در تدوین کتب درسی و دیگر اقدامات فرهنگی فعالیت نمود و آثاری در این زمینه از خود به جای گذاشت که از آن جمله است: نقد نیازی. آتش عشق. راز ربانی. آتش و عطش و...
3. حجتالاسلام محمدعلی معلی فرزند محمد تقی در سال 1330ش در محله امام شهرستان دامغان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در دامغان و مشهد بود و پس از آن به قم رفت و در مدرسه حقانی ادامه داد. در جریان مبارزه با رژیم شاهنشاهی حضور فعال داشت و در همین رابطه دستگیر و زندانی شد و شکنجههای دوران زندان موجب جانبازی وی گردید. ایشان که از همرزمان شهید حسن شاهچراغی و شهید محمد منتظرقائم بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر ادامه تحصیل علوم دینی، مدتی به عنوان مسئول واحد امور روحانیون حزب جمهوری اسلامی قم فعالیت نمود و از سال 1367 به مدت یک سال مسئول آموزش سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و سپس عضو شورای سیاسی آن گردید و از همان سال به عضویت سردبیری روزنامه کیهان نیز درآمد. سال 1380ش با حفظ سمت، مدیر مسئول کیهان فرهنگی شد و در سال 1389ش، طی آخرین شماره ماهنامه فرهنگی کیهان، از بازنشستگی خود خبر داد.
4. حجتالاسلام حاج سیدموسی تقوی فرزند حاج سیدباقر در سال 1315ش در روستای فرات به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی علوم حوزوی را در مدرسه علمیه دامغان آغاز نمود و سپس به مشهد مقدس رفت و پس از چندی راهی تهران گردید و در سنگر وعظ و خطابه به خدمت مشغول گردید. از آغاز با نهضت امام خمینی (ره) همراهی نمود و در سال 1342ش، به علت اینکه تحت تعقیب قرار گرفت، مدتی به عراق و پاکستان رفت. امضای وی در ذیل اعلامیههایی که توسط روحانیون شهر تهران صادر گردیده، وجود دارد.
ایشان سال 1367ش، در سن 52 سالگی بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. کتابخانه وی پس از درگذشت ایشان به دفتر نشر حسینیه حضرت ابوالفضل (ع) دامغان منتقل گردید.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 3 صفحه 77